یادداشت زینب سادات رضازاده
1404/3/18
یاد روضه های خانه پدر بزرگم افتادم که مسئول پذیرایی بعضی وقتها ما نوه ها بودیم. یاد مجلسی در دوران نوجوانی افتادم که صبح ها صبحانه میدادند و چقدر دلچسب بود عزاداری و بعدش نان و پنیر و گردو ... کندو های پدر هم کارکردشان از ابتدا پیداست و پسر همراه و کمک پدر است. یک کندو اما با بقیه فرق دارد ، چون مخصوص او است...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.