یادداشت‌های فاطمه غلامی (20)

          کتاب موضوعش مشخصه. خیلی روان نوشته شده و زود تموم میشه. برای من جالب بود که تمرکز کتاب روی مادر شهید بود. در واقع شهید شدن فرزند کونیکو یا سبا بابایی جزئی از زندگیش بوده نه همش، که کتاب هم باهاش تموم شه! روحشون شاد.
        

          این کتاب سیر داستانی مرتبی نداره، مرز بین واقعیت و خیال مشخص نیست، گاهی در خیال شخصیت اصلی سیر میکنیم و گاهی در واقعیت. 
ایده‌ی داستان کاملا متفاوت بود و اصلا برای همین ایده ارزش خوندن داره.
        

          آنا گاوالدا همیشه مختصر می‌نویسه. اصل مطلب رو بدون فضاسازی زیادی میذاره کف دست مخاطب. این کتاب یه سری مجموعه داستانه از این نویسنده. مشخص بود جاهایی سانسور شده بود، که نمیدونم چقدر روی اصل داستان تاثیر گذاشته. اما پیشنهادم اینه: اگر دنبال یه کتاب هستید که تو راه بخونید یا گوش بدین، این کتاب مناسبشه. چون کوتاه، مختصر، مفید با ایده‌های نسبتا جذابه.
        

          این کتاب از زبان سوم شخص وضعیت یک خانواده رو روایت میکنه که پی یر و ژان تتها پسران این خانواده هستن. اوایل کتاب مخاطب فکر میکنه داستان تنها درمورد این دو برادر و احساسات بین اونهاست اما قضیه یه خرده پیچیده تر میشه. توصیفات گی دو موپاسان از احساسات این دو برادر نسبت به یک اتفاق تلخ و زننده، واقعا تحسین برانگیزه. کشمکش هایی که برادر بزگتر داره غالبا کتاب رو در برگرفته. ابتدا و انتهای کتاب مناسب شروع و تمام شد، اما اواسط کتاب توصیفات کشمکش ها کمی طولانی جلوه می‌کنه. به هرصورت لذت بردم، جزء رمانهای با کیفیتی هست که خواندم.
        

          من از این کتاب نهایت لذت رو بردم چه از نظر پردازش شخصیت ها و چه از نظر پردازش سیر داستانی. رمان غمگینه درکل اما پایان خوبی داره. امید رو دل آدم زنده میکنه. از زیاده‌گویی های اثار کلاسیک به دوره با اینکه خودش جزء رمانهای کلاسیک محسوب میشه. واقعا هر بند این کتاب مهم و به جاست. مثل شخصیت جین که اون هم جدی و مصمم تنها کاری که باید میکرد رو انجام میداد و چون داستان از زبان خودشه، نحوه روایت هم هرآنچه لازمه گفته شده، نه بیشتر و نه کمتر. کتاب بسیار ارزشمندیه و گفته میشه جین ایر از تمام آثار شارلوت برونته و حتی دوتا خواهر دیگش هم بهتره.
        

          خیلی کند و پر از حرف های خاله زنکی داخل یه روستای کوچک هست. تنها چیزی که باعث شد ادامه‌ش بدم این بود که بفهمم چرا انقدر معروفه. شخصیت اصلی برای من دختر دوست داشتنی‌ای بود. اوایل کتاب به شدت کند پیش میره و از یک سوم به بعد اتفاقات کتاب به صورت انفجاری پیش میاد :)) این کتاب بیشتر درامه تا عاشقانه.
        

          کتاب در مورد یه دختر تنهاست، پشت سرش کلی حرف و حدیث هست و زندگی مصیبت باری داره. فضای کتاب به سالهای نزدیک انقلاب برمی‌گرده. یه فضای تاریک و غمگینی داره. نویسنده بین داستان اصلی دائما در حال گریز زدن به گذشته‌ی دختره و این گریز زدنه معلوم نیست کی اتفاق میفته و ریتم مشخصی نداره. چیزی که این کتاب رو زیبا کرده قلمشه، با اول شخص کتاب نوشته شده، و واقعا اگر قلمش نبود خود داستان سیر چندان جذابی نداشت تا مخاطل رو به خوندن ترغیب کنه. نحوه روایت اتفاقات، احساس خود دختر، احساسات بقیه و غیره باعث جذابیتش شده.
        

          سه ستاره رو به خاطر موضوع جالبش دادم.و الا انقدر که معروف شد ارزش خوندن نداره. داستان پردازی، فضا سازی و شخصیت پردازی ها به شدت ضعیفه ضمن اینکه اکثرا چبه چرایی اتفاقات پرداخته نمیشه و فقط انگار خود اینکه این اتفاق افتاده مهمه. نخوندین هم چیزی از دست ندادین. کنار همه اینا خوش خوان و روانه.
        

          افتضاح بود. نمیدونم چرا انقدر اصرار دارن بیانات رو کتاب کنن وقتی حتی وقت نمیذارن تا مرتب کنن یا ترتیبش رو طوری بچینن حداقل پاراگراف قبلی با بعدی یه تناسب معنایی و موضوعی داشته باشه!! انگار رفتی تو سایت رهبری یه کلمه معیشت یا قناعت سرچ کردی هرچی مطلی بوده چاپ کردی بعد عنوان کتابم گذاشتی معیشت مومنانه. من که اعصابم خرد شد سر این کتاب، نصفه رها کردم.
        

          نمیدونم چطوری از این کتاب تعریف کنم که برید بخونید اگر دغدغه خلاقیت رو دارین. 
نویسنده کتاب طراح رقص باله است، یه آدم سالمندی که سالها روزهاش رو با خلاقیت شروع کرده و تموم کرده.این ادن حالا تحریباتش رو در اختیار ما گذاشته، انصافا هم از تمرین هایی که میگه تا نکته هاش همش برای من تازگی داشت. کتاب کاربردی و صرفا تئوری نیست، کاملا توضیح داده شده و شفاف بیان شده. لذت ببرید از این مسیر.
        

          کلاسیک ها جزء مورد علاقه هامن، این اولین کتابی بود که از ژانر گوتیک داشتم میخوندم. گوتیک یعنی عاشقانه و راز آلود و معمایی. برام جدید بود. باید بگم واقعا هم همون حس ترس و هیجان و رازآلودی رو به من منتقل کرد. داستان درنورد دختریه که خودش حضور نداره داخل کتاب و شما از شخصیت ها متوجه میشین چطور آدمی بوده. شخصیت پردازی ها عالیه، فضای داشتان به خوبی پرداخته شده و روند داستان هم واقعا جالبه و غیر قابل پیش بینی. توصیه میکنم بخونید حتما.
        

          کتاب درمورد سالهای کمتر گفته شده از حکومت امیرالمونین رو می‌گه. و به قدری قابل لمس هست که وقتی میخونید متوجه میشید چرا بعضی خطبه ها و نامه های امیرالمونین انقدر دردناک و گله وشکایت از مردم کوفه هست. وقتی می‌خونید متوجه میشید واقعا فرقی بین کلام ونوشتار معاویه با امام نیست، بعید هم نیست اگر ما بودیم منحرف نمی‌شدیم! این سالها غارت هایی از سمت معاویه در مناطق تحت حکومت امام و والی های حضرت انجام میشده و بعد اون والی ها فرار می‌کردن سمت سرزمین های معاویه. کتاب بسیار ارزشمنده.
        

          کوره پز خونه ای  سواد داشتن و کتاب خوندن توش ممنوعه ولی یه عشق کتابی پیدا میشه، از بد روزگار هم چشماش داره کم سو میشه و زمان زیادی نداره تا بچه های کوره خونه رو آگاه کنه.
داستان خیلی روایتش دلنشینه، بخونید و لذت ببرید.
        

          چرا انقدر این کتاب دلنشینهههه، قلم روان، راوی اول شخص، شرح مختصر و مفید در عین حال اندازه ای که درک مخاطب بهش برسه، ضمن اینکه اصلا روحمم خبر نداشت کومله و دموکرات این وضعی بودن :| خانم اقای سعید زاده هم انصافا عقیده ای راسخ داشت هم بخاطر تجمل دوری ها هم بخاطر نقشایی که بازی میکرد تا حبس همسرش طولانی نشه و زیرکی تو انتخاب جمله هاش👌🏻