معرفی کتاب فصل توت های سفید اثر سیده عذرا موسوی

فصل توت های سفید

فصل توت های سفید

3.4
16 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

35

خواهم خواند

20

شابک
9786226936620
تعداد صفحات
174
تاریخ انتشار
1402/1/2

توضیحات

کتاب فصل توت های سفید، نویسنده سیده عذرا موسوی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به فصل توت های سفید

لیست‌های مرتبط به فصل توت های سفید

یادداشت‌ها

          فصل توت های سفید توسط انتشارات شهرستان ادب در ۱۷۵ صفحه به چاپ رسیده است و یک رمان شخصیت محور است که در بحبوحه ی انقلاب روایت می شود. اتمسفر کتاب کاملا خواننده را با وقایع هفده شهریور 57 همراه می کند. 
در کنار پرداختن به انقلاب اجتماعی و آن چه در میدان ژاله ی آن روز ها اتفاق افتاده، خواننده دست در دست قهرمان داستان که زنی به نام فروغ است، چالش های زندگی اش را پشت سر می گذارد.
فصل توت های سفید بدون قضاوت دختران و زنان شهرنو را بازخوانی می کند، از زنانِ زبان به دهن گرفته در مقابل جور جامعه عبور می کند و به امید می رسد که این خود پرداختن به یک انقلاب فردی است. 
فروغ در مقابل آنچه بر سرش گذشته و آن گناهی که به او نسبت می دهند دل به امیر می بندد و به دنبال این نقطه ی امید می رود و این رفتن خط داستان را جلو می برد. داستان نقاط تعلیقی دارد که خواننده را وادار به ادامه ی خوانش می کند. 
تغییر درونی و دراماتیک فروغ در داستان حس خوشایندی است که نویسنده به خواننده هدیه می دهد.
 محور بودن زنان در داستان را از شاخصه های اصلی آثار نویسنده می توان دانست. قهرمان داستان زنی واقعی و به دور از فانتزی نمایی و اغراق است. 
بنظر می آید مفاهیم مورد توجه نویسنده در پس زمینه ی داستان به خوبی بر جان خواننده می نشیند.
زبان کتاب روان و داستانی است. ضرب المثل های بجا، راحتی ارتباط با داستان را بیشتر کرده‌ اند. تصویرسازی ها و لحن در گفت و گوها به خوبی تمایز بین فضا و شخصیت ها را نشان می دهد.
گاهی توصیفاتی در داستان به کار برده شده است که در پیش برد داستان اثری ندارد ولی می توان این را خواست نویسنده در این رمان دانست.
از نام گذاری پر حس کتاب و طرح جلد زیبای آن هم نمی توان به راحتی گذشت.
همه ی این ویژگی ها در کنار هم فصل توت های سفید را به نامزدی جایزه جلال۱۴۰۲ رساند.
        

17

          
با دیدن عنوان کتاب و شروع داستان، به نظر می‌رسد با داستانی عاشقانه مواجهیم! اما این داستان، یک روایت عاشقانه نیست. داستان ژنانی‌ست که گرفتار فضای اجتماعی و فرهنگی دوران شاهنشاهی پهلوی شده‌اند و در گردابی فرورفته‌اند که بیرون‌رفتن از آن، غیرممکن به نظر می‌رسد. آن‌چه در این داستان می‌خوانیم، روایتی بی‌قضاوت از زنانی‌ست که گرفتار شهر نو شدند. آمده‌بودند که بروند اما این لجنزار، گرفتارشان کرد... 

نویسنده در اوج داستان، گریزهای محکمی به ماجرای ۱۷ شهریور میدان ژاله تهران می‌زند. ماجرای کشتار مردم معترض به شاهی که مسبب این فضای فرهنگی‌ست. مردمانی که بعضی در گورهای دسته‌جمعی خفتند، عده‌ای زیر خروارها زباله دفن شدند و عده‌ای ... و خانواده‌های اینان تا همیشه چشم به راه عزیزانشان ماندند ... 

راوی داستان، فروغ است، شخصیت اول داستان که ماجرای زندگی او را میخوانیم. فروغ پدر و مادرش را از دست داده، مال و اموالی ندارد و تنهاست و حالا همه‌ی اهل محل از او روی گردانده‌اند، همین‌طور که از زمان حال میگوید، گاه و بی‌گاه گریزی نیز به گذشته میزند و با این رفت و برگشت در زمان، ما را با خاطراتی همراه می‌کند که کمک می‌کند او را بشناسیم و گره‌های داستان یکی پس از دیگری بازشوند ... 

مطالعه این کتاب را به آن‌هایی که می‌خواهند از انقلاب و فضای اجتماعی آن زمان بدانند توصیه می‌کنم اما این را هم می‌گویم که فضای داستان، غمگنانه و تلخ است ... 

#بزرگسال
        

1

          تعریف‌های زیادی درباره‌اش شنیده بودم و به نظرم حقش بود.
نثر قوی و اندازه، شخصیت‌پردازی نسبتا خوب و نقطه قوت داستانش توصیف‌ها و صحنه‌پردازی‌‌ها.
داستانی رئال درباره دختری تنها و جوان در دهه ۵۰ که با فلش‌بک‌ها به دهه ۴۰ و ۳۰ و حتی شهریور تلخ ۲۰ هم میره. از نظر اشاره به بعضی رویدادهای تاریخی ایران در دوران پهلوی و ارتباطی که بینشون برقرار کرده می‌تونم بگم کار هنرمندانه‌ای بود اما از طرفی به نظرم حجم ماجراها برای کتابی حدود ۱۵۰ صفحه زیاد بود. می‌شد یا ماجراها رو کم کنه یا کتاب رو طولانی‌تر کنه تا از فشردگی ماجراها کم بشه.  مثلا ماجرای تبعاتی که لهستانی‌ها تو جنگ جهانی دوم برای ایران داشتن خودش می‌تونست یه داستان و کتاب مستقل باشه.
بعضی شخصیت‌ها هم خیلی عمیق نمیشن به خصوص شخصیت امیر که ناجی فروغ بود و ما هیچ‌وقت نمی‌فهمیم دلیل حمایتش از این دختر و رفتار متفاوتش با اون چیه مخصوصا که این رفتار متفاوت می‌تونست منشأ کلی حرف و حدیث براش بشه.

        

10