یادداشت عطیه عیاردولابی
5 روز پیش
3.5
10
تعریفهای زیادی دربارهاش شنیده بودم و به نظرم حقش بود. نثر قوی و اندازه، شخصیتپردازی نسبتا خوب و نقطه قوت داستانش توصیفها و صحنهپردازیها. داستانی رئال درباره دختری تنها و جوان در دهه ۵۰ که با فلشبکها به دهه ۴۰ و ۳۰ و حتی شهریور تلخ ۲۰ هم میره. از نظر اشاره به بعضی رویدادهای تاریخی ایران در دوران پهلوی و ارتباطی که بینشون برقرار کرده میتونم بگم کار هنرمندانهای بود اما از طرفی به نظرم حجم ماجراها برای کتابی حدود ۱۵۰ صفحه زیاد بود. میشد یا ماجراها رو کم کنه یا کتاب رو طولانیتر کنه تا از فشردگی ماجراها کم بشه. مثلا ماجرای تبعاتی که لهستانیها تو جنگ جهانی دوم برای ایران داشتن خودش میتونست یه داستان و کتاب مستقل باشه. بعضی شخصیتها هم خیلی عمیق نمیشن به خصوص شخصیت امیر که ناجی فروغ بود و ما هیچوقت نمیفهمیم دلیل حمایتش از این دختر و رفتار متفاوتش با اون چیه مخصوصا که این رفتار متفاوت میتونست منشأ کلی حرف و حدیث براش بشه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.