یادداشت‌های گاهی متین (23)

گاهی متین

گاهی متین

7 ساعت پیش

          من رو یاد راجر بنیستر انداخت. دونده و پزشکی که درزمان اون دانشمند‌ها می‌گفتن که اصلا انسان با این عضلات پا و مفاصل نمی‌تونه یک مایل رو در کمتر از ۴ دقیقه بدوعه.
خلاصه این کتاب حس و حال جالبی داشت. برای یکبار خوندن و گهگاهی نیم نگاهی بهش انداختن، خوبه.
علت اینکه این نسخه رو خوندم این بود که نویسنده بعد از مدت‌ها برمی‌گرده و فصل چهارم رو بهش اضافه می‌کنه.
یک چیزی که زیاد برام زیاد جالب نیست که اینکه بیش از حد روی این رویا که محدویدت فقط توی افکار هست تکیه میکنه. 
به نظر این تفکر عمیقا میتونه ما رو ناکام و ناامید کنه. ما باید محدودیت های ذهنی و جسمی‌مون رو بشناسیم. این عقیده توی زندگی ممکنه ما رو دچار‌ خطاهای زیاد بکنه. ( اما اما اما این نکته رو در کنارش فراموش نکنیم که زندگی فقط همین نیست و ممکنه که بتونیم حتی فراتر بریم و محدودیت‌های جسم‌ و ذهن‌مون رو در شرایط خاصی کنار بزنیم. )

فصل آخرش رو برای این دوست داشتم که من رو یاد روند شیعه حکومتی انداخت که تمرکزش رو به جای اخلاقیات اشخاصی مثل امام علی، روی اثبات حقانیت، تعریف و تمجید این اشخاص گذاشت. یعنی با اینکار عملا پیام این افراد رو نادیده گرفت و صرفا به مدح این افراد پرداخت و این کار به نظرم حتی شناخت این افراد رو هم به انحراف کشوند.
        

0

        قشنگ بود. حس و حال کودکیم رو زنده کرد. مخصوصا نقاشی ‌های زیبایی که داشت. 
کتاب خیلی مناسب بچه‌هاست تا یاد بگیرن که نسبت به توانایی و استعدادشون بهم دیگه کمک کنن. همدلی کنن و نسبت به مشکلات دیگران بی تفاوت نباشن.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0