یادداشت گاهی متین

فصل نان: داستان های کوتاه
        در این حد قلم گیرایی داره که وقتی به دوستم این کتاب رو دادم، اواسط کتاب نتونسته بود تحمل کنه و کتاب رو پاره کرده بود و انداخته بود دور!
(و بهم گیر داد که اینها چیه میخونی؟ این خیلی خیلی غمگین بود، چطور خوندیش؟!)

ولی آخرین داستان کتاب یکم امیدبخش بود.
      
47

4

(0/1000)

نظرات

دریا

1403/3/2

من بودم با اون دوست قطع رابطه می‌کردم🙂 کتابو پاااره کراه انداخته دووور؟😱 بلا به دور
1

1

پسرِ خوبیه، یکم عصبانی شده فقط  

2

به نظرم  در اولین فرصت شما هم یک کتاب از ایشان بگیرید و نخونده پاره کنید و بعد بسوزونید. 
1

0

😂 

0