یادداشت گاهی متین
1403/9/24
آه. واقعا داستان عجیبی بود. این کتاب رو یه آقایی که خودش هم اومده بود کتابفروشی کتاب بخره بهم معرفی کرد. از داستان بگم براتون: از یک لحاظ هایی واقعا دوستش داشتم. درگیرم کردم. احساساتم رو بر انگیخت. درگیر خاطراتم کرد. بهمم ریخت. گاهی اضطراب بهم داد. تب و سردرد عشق رو یادم انداخت. تک تک لحظه هاش رو جلوی چشمام تصویر میکرد. فقط مشکلم با یک قسمتی بود که هنوز نتونستم با اون مسئلهی فرهنگی کنار بیام. و یکجورایی حس عادی سازی و خوب کردن چهرهی اون اتفاق رو بهم میده که واقعا حس خوبی نیست. اما خب، چه میشه کرد؟ دنیاعه دیگه...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.