یادداشتهای sohaei ✨️ (16) sohaei ✨️ 4 روز پیش برگزیدگان جوان؛ انجمن رز جلد 2 مری لو 4.5 2 ادامه داستان~ هر چی بگم اسپویل محسوب میشه ولی همچنان داستان جذابیت خودشو داره. بخاطر یسری چیزایی که متوجه شدم نمیدونم دلم میخواد جلد آخر رو بخونم یا نه، یعنی هم دوست دارم بخونم هم نه... ولی از بهترین مزیت داستان اینکه همه شخصیت ها همچنان خاکستری ان و اصلا نمییاد برای اینکه یکی رو خوب جلو بده دلایل الکی بتراشه هنوز دوسش دارم و احتمالا به زودی جلد بعدی رو شروع میکنم... 🔖بریده بی بریده پایان کتاب/سیبوک ۱۴۰۴ نمره ۴از۵ 🌟 0 4 sohaei ✨️ 4 روز پیش کورالاین نیل گیمن 4.1 46 کتاب چهلم ۱۴۰۴ 🌟 خب فکر میکنم همه انیمیشن کتاب رو دیده باشیم، و عملا با این دید شروع کردم که ببینم چه چیزایی با انیمیشن متفاوته. داستان، داستان کودکانه و چیزی که یاد میده شناخت ترسه، ترس از هر چیزی. شجاع بودن خوبه ولی اینکه ترست رو بشناسی و همچنان کارت رو با اون ترس انجام بدی یه عمل شجاعانهست. همونجوری که عاشق انیمیشنشم عاشق اینم شدم و یسری چیزاش با انیمیشن متفاوت بود ولی همچنان قشنگ و دوست داشتنیه. چون دوسش دارم بهش کامل میدم . 🔖 بریده ای از کتاب کورالاین گفت: "وقتی میترسی، و با وجود ترس کارت را انجام میدهی، عملت شجاعانه است." پایان کتاب/کتابفروشی ۱۴۰۳ نمره ۵از۵ 🌟 0 4 sohaei ✨️ 1404/6/18 برگزیدگان جوان جلد 1 مری لو 4.4 4 بیماری؟موهبت یا نفرین؟ داستان با بیماری شروع میشه که کل کشور رو در گیر میکنه، افراد بزرگسال میمیرن و بچه ها با یه زخم و نشونه ای از بیماری جان سالم بدر میبرن، "بازمانده ها". که بین این بازمانده ها یسری افراد قدرت های خاص توانایی انجام یسری کار هارو دارن. میدونم اینو نباید بگم ولی شروع داستان منو یاد تک تک مانهواهای تناسخی که خوندم انداخت و فقط کافی بود دختر داستان، آدلینا، بمیره و به زندگی برگرده تا واقعا به مانهوا بودنش ایمان بیارم🤣 این جنبه فانش بود، حالا جدا از شوخی شروع داستان شاید یه مقدار کلیشه محور باشه از نظر بقیه ولی در کل خوب بود.(بازم بگم شروعش) روند داستان شاید تینیجری محسوب بشه بخاطر اینکه یه گروهی هست و هدف و این داستانا ولی سیر اتفاقات و حوادث جذابیت خاص خودشو داره، بعضی جاهاش قابل حدس نبود و پلاتش..... میدونین فکر نمیکردم این بشه 🫠 حالا راجب شخصیت دختر بخوام بگم، کاملا خاکستریه حتی بیشتر از خاکستری تقریبا سیاه و این مورد بهترین چیز کتاب بود، آدلینا بخاطر قدرتی که داره یا گذشتش و یسری اتفاقات، چشمش رو روی اشتباه خودش یا بقیه نمیبنده، الکی رحم نمیکنه، از روی اشتباه و سوءتفاهم یسری خطا و اشتباه مرتکب میشه ولی سفید نیست و اینو دوست داشتم. البته اینو بگم که همه اینجا خاکسترین انزو، ترن، دانته و رافائل و بقیه.... و حتی خواهر آدلینا، ویولتا اره دیگه همین باز بگم پلاتش جذاب بود و احتمالا پشت سرش جلد دوم رو شروع کنم.... 🔖وسط داستان کجا دنبال بریده باشم آخه (داستان مهم تر بود تا دنبال این بگردم) پایان کتاب/کتابفروشی ۱۴۰۴ نمره ۴.۵از۵ 🌟 0 8 sohaei ✨️ 1404/6/17 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.3 12 یک داستان کوتاه از آینده دنیا و تفکرات یک پیرمرد راجع به این تغییرات رو نشون میده. داستان طولانی یا مفصلی نیست ولی دنیایی رو نشون میده که کاغذ برای دنیا و ادم ها مضر محسوب میشه پس همه چیز ديجيتالی شده، گوشت خواری غدغن شده، سینما ها بسته شدن، مذهب و دین و ..... و ما اینجا افکار و نظرات یک پیرمردی رو داریم که مخالفت ها، افکار و اعتقاداتش رو در میون میذاره. حتی یه بخشی به افکار جوانان اون زمان هم میپردازه، یا اینکه تا زمانی که یسری محدودیت ها هست آدم ها برای انجام اون کار مشتاق ترن. در کل به عنوان یک کتاب کوتاه قشنگ بود 🔖بریده ای از کتاب ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن هر چیزی که سابقاً هنر، ادبیات و فرهنگ نام داشت دیگر اثری برآمده از خیال و مهارت خالقانی منحصربهفرد نیست، بلکه محصول آزمایشگاهها، کارگاهها و کارخانههاست، به عبارت دیگر محصول ماشینهای لعنتی. شاید یک فناوریهراس باشم؟ شاید باشم. پایان کتاب/نمایشگاه ۱۴۰۴ نمره ۳.۷۵از۵ 🌟 0 8 sohaei ✨️ 1404/6/8 زندگی کوتاه است ابی جیمنز 4.2 34 یه داستان رومنس خیلیییی کیوت 💞 داستان با یه اتفاق و ماجرای کوچیک شروع میشه، از جایی که گریه های بچه همسایه ساعت ۴ نصفه شب نمیذارن بخوابی و برای اینکه همسایه یه کاری کنه که بچه آروم بشه میری بهش کمک میکنی، ونسایی که در تلاشه بچه رو بخوابونه و با اینکه همه چیز بچه رو چک کرده آروم نمیشه و آدرینی که میاد کمک تا شاید فقط بشه برای یه دقیقه ام شده بچه آروم بشه.... یه رابطه آروم و دلنشین و دوست داشتنی، رابطه ای که با دوستی به عنوان همسایه و کسایی که توی مواقع حساس بهم کمک میکنن شروع میشه تا وقتی که با اینکه دوتاشون از هم خوششون میاد ولی بخاطر احترام به طرف مقابل، حد و حدود و مرز هاشونو رعایت میکنن. روشن بینی و رفتار ونسا، با اینکه یسری مشکلات داشت (ALS) ولی اجازه نمیداد ناراحتی از پا درش بیاره و با اینکه خانوادش توی وضعیت بدی بودن و رفتار تا حدود خوبی نداشتن بازم نگرانشون بود و براشون همه کار میکرد. آدرینی که با اینکه وظیفه ای در قبال ونسا نداشت بازم توی مشکلاتش کمکش میکرد (چه به عنوان وکیل یا چه به عنوان یه ادم معمولی) و عملا برای گریس شبیه یه بابا بود، اصلا یه جوری خوب بود که فکر نمیکنم همچین آدمی اصلا وجود داشته باشه چه برسه به بقیه چیزاش. فقط میتونم بگم یه رابطه جذاب و دلنشین بود و با وجود مشکلات زندگی قشنگی داشتن. موقع خوندنش هم خوشحال شدم، هم ناراحت شدم، ولی چیزی از داستان کم نشد و قشنگی های خودش رو داشت. 🔖بریده ای از کتاب "افرادی هستند که ممکن است یک عمر بشناسیدشان، ولی هرگز به درون قلبتان راه نیابند. و کسانی هستند که از قبل، پیش از اینه حتی چشمتان به آنها بیفتد،درون قلبتان جا گرفته اند. من فهمیدم آدرین همیشه بخشی از من بود. مهم نبود که من او را فقط یک دقیقه از روزِ زندگی ام شناخته بودم، یا یک ثانیه از روز زندگی او. او برای من ابدی بود، در روحم جاودانه شده بود، قبل، بعد و برای همیشه. و فراموش کردنش به اندازهی تغییر دیانایام امری محال بود." پایان کتاب/ا.د ۱۴۰۴ نمره ۴از۵ 🌟 0 11 sohaei ✨️ 1404/6/8 دوستدار فریدا مک فادن 4.1 35 مک فادن.... داستان بین زمان حال و گذشته در حال تغییره و توی زمان حال دختر داستان، سیدنی توسط اپلیکیشن های دوستیابی با بقیه قرار میذاره تا بتونه قبل از ۳۵ سالگی ازدواج کنه و اینجا دوست و همسایش به قتل میرسه، و از طرفی توی گذشته زندگی تام و اتفاقات و ماجراهاش رو داریم... واقعا تا لحظه اخر نمیتونستم حدس بزنم کی میتونه قاتل باشه و این منو توی شک فرو برد و جالبی ماجرا این بود که فکر میکنم ۵۰ صفحه آخر، بعد از هر فصل نظرم راجع به قاتل یا آدمای داستان عوض میشد و آخر داستان و حسی که داشتم..... نمیدونم ولی هم قابل پیشبینی بود هم نبود و اینو نمیدونم چطوری توضیح بدم ولی در کل میشه گفت دوست داشتم و حسی که داشتم هنوز همونه و از شخص مورد نظر که نمیدونم هنوز چه حسی باید بهش داشته باشم هم هنوز خوشم میاد و هم بدم میاد و اینکه مک فادن همیشه کسیه که تقریبا منو از اسلامپ میکشه بیرون و من این خصوصیتش رو دوست دارم و بخاطر همین کتاباش رو میخونم، قرار نیست هسته اتم بشکافه ولی کتاباش کشش دارن و ادم رو ترغیب میکنن که زودتر بخونه تا از ماجرا سر در بیاره و همینش کافیه و بالاخره پایان داستان.... 🔖 بریده ای نظرم رو جلب نکرد پایان کتاب/خرید عید ۱۴۰۴ از سیبوک نمره ۴از۵ 🌟 0 6 sohaei ✨️ 1404/6/8 دختران دریاچه وندی وب 4.4 5 پرونده قتلی از ۱۰۰ سال گذشته... داستان از جایی شروع میشه که پدر کیت نزدیک ساحل دریاچه جنازه ای پیدا میکنه و اون جنازه دقیقا کسیه که کیت توی سه هفته گذشته ازش خواب میدیده، بخاطر رفتار کیت و حس آشنایی ای که با اون جنازه داره مظنون به قتل میشه و حالا توی طول داستان ما شاهد ماجرای کیت برای سر در آوردن از هویت اون فرده مرده ایم و از طرفیم داستان از دید ادی (کسی که کیت توی خوابش میبینه) روایت میشه که توی ۱۰۰ سال گذشته چه اتفاقی افتاده و ماجرا از چه قرار بوده. شاید یه روایت یکم کندی (من خیلی حس نکردم)داشته باشه ولی آخر هر فصل تقریبا یه موضوعی مشخص میشه یا از یه چیزی سر در میاریم. رابطه ادی با جس یکی از چیزایی بود که خیلی دوست داشتم، کیوت بودن. و فانتزی ای که وارد ماجرا شده بود جالب و خاص بود. نمیگم کتاب بهترینه ولی در جایگاه خودش قشنگ و جذاب بود، مخصوصا برای منی که تقریبا یه ماه اسلامپ بودم جذابیت خودش رو داشت در کل دوست داشتم و ماجرا قشنگ پیش رفت... 🔖بریده خاصی از کتاب ندیدم پایان کتاب/کتابفروشی ۱۴۰۲ نمره ۳.۵از۵ 🌟 0 5 sohaei ✨️ 1404/5/6 راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب جلد 1 هالی جکسون 4.5 168 بیست و نهمین کتاب امسال ✨️ داستان با قتلی شروع میشه که ۵ سال پیش اتفاق افتاده و سال سینگ، دوست پسر آندی به عنوان قاتل شناخته میشه و سال هم خودکشی میکنه و جسد آندی هیچوقت پیدا نمیشه و پرونده بسته میشه حالا پیپا رو داریم که بعد از ۵ سال این پرونده رو به عنوان موضوع یکی از تحقیقات دبیرستان انتخاب میکنه و میخواد ثابت کنه سال بیگناه بوده.... روند ماجرا در کل جالبه، تحقیقاتش و اینکه به همه شک میکنی و هر سرنخی که پیدا میشه تمام شک و تردیدا سمت یکی دیگه میره، از یه جایی به بعد یا به همه شک داری یا میگی نه بابا اصلا امکان نداره فلانی باشه و این تصمیم تا آخر کتاب هزار بار تغییر میکنه. پیپا اصلا وابسته به اصول نیست و هر روشی رو برای تحقيق استفاده کرد که اینشو دوست داشتم، از باج گیری تا دزدکی وارد خونه شدن و اکانت یکی دیگه رو چک کردن و..... توی کتاب همه چی رو میبینیم از خودخواهی و تکبر، دروغ، مهربونی، اهمیت دادن، همه مدل ادم و رفتاری میبینی و قانع میشی چرا هرکسی چرا این کار رو کرد کتاب جذابی بود و آخرش رو دوست داشتم، یه جاش واقعاااااا ناراحت شدم و این اتفاق خیلی بد بود در کل دوست داشتم و اینم پایان این کتاب 🔖 بریده ای از کتاب "آدم هایی که دوستشان داری جبر ریاضی نیستند که محاسبه شوند، تفریق شوند، یا با یک ممیز بین خودت و آن ها فاصله بیندازی." پایان کتاب/نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ نمره ۳.۷۵از ۵ 🌟 0 43 sohaei ✨️ 1404/5/2 قصر نیمه شب جلد 2 کارلوس روئیس ثافون 3.8 9 پایان کتاب دوم این سهگانه- این کتابم قشنگی های خودش رو داشت و داستان از مردی میگه که میخواد نسل یک مهندس رو از بین ببره و دوتا بچه اون رو روز تولد ۱۶ سالگیشون بکشه و برای گمراهی اون هر کدوم از بچه ها جاهای متفاوت بزرگ میشن ولی سرنوشت قرار نیست تغییر کنه.... روابط بچهها، دوستیشون، فداکاریشون، اهمیتشون بهم دیگه درواقع رابطه خواهر برادری که بینشون در جریان بود تا خواهر و برادر اصلی همش قشنگ بود اینکه همیشه قرار نیست حقیقت قشنگ و بهترین باشه در کل قشنگ بود و دوست داشتم بین خوندنش یه وقفه پیش اومد ولی از هیجان ماجرا کم نکرد ولی بین این دو جلدی که خوندم جلد قبلی رو بیشتر دوست داشتم ولی از ارزش های این یکی چیزی کم نمیشه و هنوزم در جایگاه خودش خوبه 🔖 بریده ای از کتاب حقیقت اینه که باور کردن هیچی سخت تر از باور کردن حقیقت نیست. پایان کتاب/نمایشگاه ۱۴۰۴ نمره ۳از۵ 🌟 0 6 sohaei ✨️ 1404/4/30 قتل های هونجین سيشي يوكوميزو 3.6 7 قتلی در اتاق در بسته... روند کتاب سریعه و اصلا حوصلتون رو سر نمیبره یا اطلاعات اضافی و الکی بهتون نمیده داستان با عروسی پسر خانواده شروع میشه که شب عروسی، داماد و عروس هر دو به قتل میرسن و قتل از نوع اتاق در بسته است و با کاراگاه داستان همراه میشین و روند حل این پرونده رو در پیش میگیرین المان هایی که به کار رفته از صدای کوتو تا بقیه چیزا واقعا قشنگ بود و عملا فکر شده بکار رفته بودن روند داستان اذیت کننده نیست و هر سری یه چیزی رو میشه و روند فکری و داستانی رو عوض میکنه و کارآگاه داستانم خالی از لطف و غیر منطقی نبود و کاملا با شواهد و استنباط جلو میرفت و روند فکری و نبوغش رو نشون میداد 🔖بریده خاصی از کتاب ندیدم که بخواد نظرم رو جلب کنه پایان کتاب/نمایشگاه کتاب ۱۴۰۴ نمره ۳.۲۵از۵ 🌟 0 5 sohaei ✨️ 1404/4/19 شاهزاده ی مه جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.1 11 یه کتاب جذاب برای کودک و نوجوان ، البته با توجه به نوشته خود نویسنده اول کتاب و داستانی که داره برای بقیه ام جذابه~ داستان راجب پسری شروع میشه خانوادش بخاطر جنگ میخوان نقل مکان کنن و توی خونه جدیدشون متوجه یسری چیزای عجیب غریب میشن روند کتاب جذابه، کنجکاوی های کودکی رو نشون میده، ترس و وحشت، ماجراجویی و.... من نسبت به دلقک ها یسری حس ترس قبلا داشتم ولی توی کتاب با توجه به حس و حال واقعا ترس رو حس میکردم جدا از ترس حال و هوای تمام بخش هایی که توصیف کرده بود رو حس میکردم که واقعا این بخشش دوست داشتنی بود و جدا از اون پایانش میتونم بگم خوب و جذابی بود و اتفاقی که افتاد بجا بود 🔖بریده ای از کتاب مکس جواب داد: "پدرم میگه چیزی که به دلت میافته میون بر مغز برای رسیدن به حقیقته." پایان کتاب/نمایشگاه کتاب ۱۴۰۴ نمره ۳.۵از۵ 🌟 0 6 sohaei ✨️ 1404/4/5 قطار سريع السير توكيو سيچو ماتسوموتو 3.0 1 حس اولیم به کتاب~ یادداشت نویسنده رو میخونیم متوجه میشیم کتاب مال سال ۱۹۵۸ئه و این برام جالب نبود، چیزی که برام جالب بود اینکه حتی اون سالها هم سیستم ساعت و قطارهای ژاپن به شدت دقیقن و حتی یک دقیقه اینور اونور شدن هم ندارن(مثل ایران👩🦯) کلیت ماجرا اینکه یه خودکشیای رخ میده که توی دیدگاه اول یه خودکشی عاشقانه جلوه میکنه ول هر چی جلوتر میره ماجرا بازتر میشه و معلوم میشه قتل بوده ولی اثبات اینکه قاتل واقعا اینکارو کرده به سیستم قطار و ساعت رفت آمد اونا ربط داره.... داستان جمع و جوری داره (۱۶۸ صفحهاس) و جای ابهام نمیذاره. ذهن نویسنده و در واقع سیستم ریلی ژاپن رو معرفی میکنه. با ذهن یک کارگاه همراه میشین و مدل و موقعیت های مختلف رو پیش میکشه. پیچیدگی خاصی نداره و آخر داستان جالب بود 🔖 بریده ای از کتاب "گاهی یک پیشفرض باعث میشود بدیهیات را ناديده بگیریم. این مسئله خیلی وحشتناک است. اسمش را میگذاریم عقل سلیم، ولی اغلب اوقات یک نقطه کور برای ما به وجود میآورد." پایان کتاب/کتابفروشی تندیس ۱۴۰۴ نمره ۳از۵ 🌟 0 4 sohaei ✨️ 1404/4/5 دستان گرم ارواح کاترین آردن 5.0 1 حس میکنم بخشی از قلبم رو توی کتاب جا گذاشتم~ داستان با دختری(لورا) شروع میشه که بخاطر مجروح شدن از جنگ برگشته (پرستار بوده) و بخاطر حادثه ای که توی شهرشون اتفاق میوفته پدر و مادرش رو هم از دست میده و براش بسته از جنگ میاد که نشون میده برادرش هم کشته شده... کاملا ناامید میشه ولی بخاطر یسری اتفاقاتی که رخ میده از جمله نامه هایی که از پرستار و فرمانده برادرش میگیره تصمیم میگیره دوباره به عنوان پرستار برگرده و خودش از ماجرای مرگ برادرش سر دربیاره از طرف دیگه داستان از زبان فردی بیان میشه که نشون میده چه اتفاقاتی افتاده و چرا براش اون بسته فرستاده شده... داستان یه روند معقول و آرومی رو طی میکنه که کاملا به جا و نیازه و از اتفاقات سرسری رد نمیشه. فضاسازی خوبی داره و به خوبی درک میشه، تمام فضای بیمارستان، فضای جنگ، فضای هتل و.... برای درک فانتزی داستان باید کتاب بخونین چون شاید تا حدودی اسپویل محسوب بشه شخصیت پردازیش واقعا خوب بود، دختره رو واقعا درک میکردم. عشقی که به برادرش داشت، تمام تلاشش، دوستیش با پیم، رابطش با جیمز... از اون طرف دلیل رفتارای فردی، از خودگذشتگیش و عشقی که به خواهرش داره، ارتباط با وینتر و.... و فلند، یه شخصیت مرموز و خاص. به شخصه دوسش داشتم و اصلا کارش و رفتارش و همه چیش و پایانش... هم خوشحالم و هم ناراحت، واقعا دوسش داشتم و یکی از کتابای محبوبم شده و این پایان کتاب دستان گرم ارواح 🔖 بریده ای از کتاب پیم به آرامی نقل قولی بر زبان آورد: "در راه خود به سمت پرتگاهی تاریک قدم بگذار." "گر توانستی با صدایت خشم و دیوها و مرگ بیرحم را رام کنی، باشد که محبوب خود را باز پس گیری." پایان کتاب/نمایشگاه کتاب ۱۴۰۴ نمره ۵از۵🌟 0 3 sohaei ✨️ 1404/3/25 امیدوارم این به دستت نرسد آن لیانگ 3.6 3 دومین کتاب از خریدِ پربار نمایشگاه 📚 یه کتاب فراکیوت، تینیجری، مدرسه ای و هر چی توی این مورد میگنجه داستان راجبه یه دختر به اسم سیدیِ که متوجه میشه یه روز هرچی ایمیل راجب بقیه نوشته توی کل پایه و مدرسه پخش شده و آبروش رفته.... حالا محتوای ایمیلا چی بوده؟ هر چی دلخوری و دق و دلی و ناراحتی از هر کی داشته، حتی معلم پخش شده... و بیشترین ناراحتی و دق و دلی مال رقیب عزیزش، ژولیوس بوده~ حالا چرا رقیب؟ سیدی و ژولیوس کاپیتان های مدرسه ان و عملا توی تک تک درسا، ورزشا، فعالیت ها باهم رقابت دارن سیدی یه شخصیت مرتب و منظم داره، نسبت به همه احساس مسئولیت میکنه و کلا همیشه خودخوری میکنه و از حقش میگذره دغدغه و نگرانیهاش، تلاشی که میکنه، کلکلهایی که با ژولیوس داره و.... به شدت کیوته انتظار یه چیز خارقالعاده یا یه چیز خاصی نباید داشته باشین ، کاملا شبیه سریال کره ای مدرسه ایه و توی این اوضاع با اینکه صد بار وسطش رفتم و اومدم، هزار مدل نگرانی اومد سراغم، هر وقت کتابو دستم میگرفتم یه صدا میومد، دوستم مجبور شد ازش عکس بگیره تا یسری جاهارو بخونم.... ولی خوشم اومد و توی این اوضاع حالمو بهتر کرد *یادم نمیره که پرتقال love رو ارادتمند ترجمه کرد و تا آخر عمرم عمرا یادم بره و تا میتونم مسخرش میکنم ارادتمند س.ب 🔖 بریده ای از کتاب "چرا تو... چرا تمام انرژیت رو صرف مشقتبار کردن زندگی من میکنی؟ چرا همیشه روی من زوم میکنی؟" "چون... چون تو تنها کسی هستی که ارزش توجه کردن داره." پایان کتاب/نمایشگاه کتاب ۱۴۰۴ نمره ۳.۷۵از۵ ⭐️ *حس میکنم ۴ زیاده ولی ۳.۵ کمه برای همین نتیجه این است🫴🏻 0 16 sohaei ✨️ 1404/3/22 الکس پی یر لومتر 4.3 22 اولین کتابی که از خریدِ پربار نمایشگاه خوندم 📚 از وقتی الکس چاپ شده همه ازش تعریف میکردن و فقط برای این گرفتم که ببینم چیه که همه انقدر ازش تعریف میکنن بنظر خودم روند کتاب اوایل خیلی کند بود یعنی جذابیت های خودشو داشت ولی من برای این شروع کردم که از اسلامپ در بیام و اسلامپم بدتر شد 🚶♀(قبل از فریدا شروع کردم) داستان راجبه دختریه که دزدیده و زندانی میشه و چون یه فردی زمان آدم ربایی اونجا حضور داره گزارش آدم ربایی دختر داستان رو میده و ما داستان رو از دیدگاه الکس و کامیل(مسئول پرونده) داریم.... داستان سه بخشه و تا اواسطش نظرم واقعا راجبش خوب نبود ولی از اواسط بخش دو تا آخر، یسری اتفاقاتی رخ داد که واقعا شوکه کننده بود، بخصوص آخر بخش دوم که کلا یه علامت سوال گنده توی مغزم بود و هی میگفتم چرا و جواب سوالام رو میخواستم و بخش سوم.... بنظرم بخش سوم نجات دهنده داستان بود چون بشخصه حتی اینکه بخوام ۱ یا ۲ ستاره ام بدم زور داشت ولی بخش سوم 🤌🏻 داستان به بهترین شکل جلو رفت پایان درخوری داشت خیلی دوسش داشتم مخصوصا یسری اتفاقاتی که رخ میداد (میتونین خصوصی ازم بپرسین)، در حدی که دلم میخواد برم دایره جنایی کار کنم 😔🤣 🔖 بریده ای از کتاب "اوه، حقیقت، حقیقت... کی میتونه بگه چی حقیقته و چی حقیقت نیست، سربازرس؟ برای ما چیزی که مهمه حقیقت نیست، عدالته... درسته؟" پایان کتاب/نمایشگاه کتاب ۱۴۰۴ نمره ۴.۵از ۵ ⭐️ *نیم ستاره کم دادم چون اسلامپم کرد و یسری بخش ها شاید نیاز نبود که انقدر توضیح داده بشن و عصبیم میکرد 0 8 sohaei ✨️ 1404/3/17 یکی پس از دیگری فریدا مک فادن 4.1 48 یک کتاب دیگه از مکفادن... اول از همه اینکه این کتاب رو جهت رفع اسلامپ خوندم و میتونم بگم فریدا توی اینکار جدا خوبه، مهم نیست داستان راجب چی باشه، قدیمی باشه، تکراری باشه، کپی یه کار دیگه باشه، هر چی باشه داستانش کشش لازم برای ادامه دادن رو داره و من از این جنبه دوسش دارم حالا راجب خود داستان... اول، داستان کتاب تا حدی منو یاد مهمانی شکار از لوسی فولی انداخت، با این تفاوت که اون زمان گذشته و حال داره و میدونی کسی مرده ولی اینجا از هیچی خبر نداری (داستان اصلی شبیه مهمانی شکار نیست و متفاوته) داستان از یه سفر دوستانه شروع میشه و هتل توی یه منطقه جنگلیه و از شروع منطقه جنگلی تا خود هتل آنتن قطع میشه، حالا ماشین توی جنگل خراب میشه و این ۶ نفر مجبورن تا هتل پیاده برن توی روند داستان تقریبا همش شک میکنی و اینو دوست دارم و دلیل اینکه این اتفاقات میوفته... به این نتیجه میرسی که همیشه برای یه کار نیاز به دلیل خوب نداری با مسخره ترین چیزها میتونی هر کاری دلت میخواد بکنی 😔💅 بعدم خودم کرمم گرفت وسط خوندن کتاب رفتم یه چیزی از اخر در حد یه اسم دیدم، بعد اینجوری بودم که اره میدونم اینجوری میشه اونجوری میشه ولی نشد داستان بی نقص نیست، قرار نیست بهترین کتاب باشه، قرار نیست ایرادی نداشته باشه ولی من دوسش داشتم و باهاش حال کردم همین که لذت بردم برام کافیه. 🔖بریده ای از کتاب "دو نفر نمیتونن یه راز رو نگه دارن؛ مگه اینکه یکی از اونها بمیره!" پایان کتاب/طاقچه نمره ۳از۵ ⭐️ 3 26