یادداشتهای sotoode yaraly (63)
دیروز

شهر خرس جلد 1
4.0
43
عالی بود یعنی واقعا...بی نظیر بود! بهترین بود! مونوک چی بگم! و من یک ساعت دیگه امتحان دارم و واقعا نمیدونم از کجا میخوام تمرکز بیارم که درس بخونم! همه چیز این کتاب فوقالعاده بود. تمام کارکتراش نقش مخصوص داشتن و من واقعا خودم رو در برابر این دنیا کم میبینم! و آسمون همه جای دنیا یه رنگه... میتونم بخاطر تموم شدن کتاب گریه کنم... ته دلم میخواست بنی به نوازنده برسه...کنار هم خیلی خوب بودن ۱۰ سال دیگه خودم رو کجا میبینم؟
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
دیروز
قشنگ بود. ارزش خوندن داره. ترجمهی خوبی هم داشت. دلم میخواد بدونم توی فصل دوم چجوری ماجرا پیش میره... زوج ترون و میرا به کجا میرسه؟ ماتر چیکار میکنه؟ چه اتفاقی برای اسپرینگ و آنگرا میفته؟ ولی وقتی فهمیدم ماتر درواقع پسر ویلیامه اون صحنه ای اومد جلوی چشمم که میرا میگفت سر فقط به ماتر لبخند میزنه و وقتی نگاهش میکنه چشماش برق میزنه...تمام این مدت پسر خودش رو تماشا میکرده... یا آلیسون که میخواست خانوم بودن رو به میرا یاد بده... همه چی حالا جور درمیاد امیدوارم فصل بعد همه چی به خوبی و خوشی تموم شه
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
دیروز
خیلی قشنگ بود! اصلا فوقالعاده!!! پنجاه صفحهی آخر دلم میخواست نویسنده رو خفه کنم:) با اینکه همه اینجا استریتن ولی دلیل نمیشه گی شیپ نکنم:)))))) همشونو دوست دارم وای خدا جلد بعدی قراره چی بشه! یه نکته جالب توی پایان کتاب اول و دوم بود...اونم اینکه آخر جلد اول فیرا با خوشحالی داشت میرفت تا توی اسپرینگ کورت با تاملین زندگی کنه، توی جلد دوم هم داره میره همونجا ولی نه تنها خوشحال نیست، که جاسوس ریسند و نایت کورت و دریمز کورت هم هست:) میزان تراژدی حقیقتا کرم رو خم کرده! پری سدن خواهراش رو اصلااااااا پیشبینی نمیکردم! جفت بودن الاین و لوشین که ابداااااااا!!!! موندم کی قراره ماجرای کاسین و ازریل و مور به ثمر بشینه. کاسین و نستا رو شیپ میکنم:)))) کاسین بره با نستا، مور و ازریل هم با هم، لوشین و الاین با هم، آمرن هن بره با واریان. تاملین با اینکه دلم میخواد بگم بره به درک ولی نمیدونم چی شر اسپرینگ کورت میاد پس همونجوری سینگل بمونه تا قیامت، فیرا و ریسند هم قربونشون برم دیگه تکلیفشون مشخصه. خیلی برای لرد هیبرن و دربارش مشتاق و کنجکاوم! امیدوارم جانشین هم داشته باشه! کلا سرزمین ناشناختهایه و آدم با خودش میگه سرزمینی که تونست آمارانتا رو پرورش بده دیگه چی توی چنته داره! هعی... خداوند/الهه کریدون به من قدرت دهد
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
دیروز
عالی بود...خدایا... چی میتونم بگم فقط...خیلی عالی بود! بازم ماجراجویی بیشتر، سیاست های بیشتر، مرگ های بیشتر... ترکیب کاملی از همه چیز. ترس، عشق، رویا، جادو، طنز، درد، مرگ، زندگی، امید.... همه چیز سر جای خودش، در لحظهی خودش درخشید. میشا...پسر قشنگم تو واقعا شیرینی اون وسط بودی. زویا...دلم میخواست ببینم با کی جفت میشی. نیکولای...امیدوارم توی کتاب خودت ببینمت. مل...خوشحالم زندهای. الینا...دوست داشتم مادر شدنت رو ببینم. هارشا؟ همراهی باهات باعث افتخار بود، آنکت جاش خوبه. الکساندر.... الکساندر..... الکساندر....تو رو فراموش نمیکنم. این مجموعه باید بیشتر شناخته شه، ارزشش خیلی بیشتر از ایناس. این کتاب، این مجموعه واقعا لذتبخش بود. از زندگی داخل این دنیا لذت بردم. خداحافظ توی شش کلاغ میبینمتون♡
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.