معرفی کتاب ناکدبانو: رمان اثر سوفی کینسلا مترجم روناک احمدی آهنگر

ناکدبانو: رمان

ناکدبانو: رمان

سوفی کینسلا و 2 نفر دیگر
3.8
78 نفر |
42 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

149

خواهم خواند

43

ناشر
نون
شابک
9786007141212
تعداد صفحات
384
تاریخ انتشار
1399/10/7

توضیحات

        سامانتا یک وکیل باهوش، جسور و پراستعداد است که حتا نمی داند چطور تخم مرغ را آب پز کند یا ماشین لباسشویی را راه  بیندازد. تنها چیزی که برای او اهمیت دارد کارش است. قرار است در شرکتی که سال ها در آن کار کرده سهامدار شود، چیزی که همیشه آرزویش را داشته است. اما، در پی یک اشتباه، ناگهان همه چیز شکل دیگری به خود می گیرد و اتفاقاتی می افتد که آرامش سامانتا را به هم می ریزد. او در موقعیتی غیرمنتظره قرار می گیرد و زندگی جدیدی را در خانه ای آغاز می کند. سامانتا به دلایل خاص و غیرمنتظره ای عاشق زندگی جدیدش می شود. آیا ممکن است اهالی خانه به راز او پی ببرند؟ اگر بتواند دوباره به زندگی سابقش برگردد، آیا این کار را خواهد کرد؟ «ناکدبانو» در مورد زن جوان پرکاری است که متوجه می شود در زندگی چیزهایی مهم تر از کار کردن هم وجود دارد و به تدریج یاد می گیرد از چیزهای کوچک زندگی لذت ببرد. این کتاب طنز جذاب برای سرگرم کردن و خنداندن مخاطب نوشته شده است، اما حاوی پیامی مهم است: لزوم برقراری تعادل بین کار و زندگی.
      

لیست‌های مرتبط به ناکدبانو: رمان

نمایش همه

یادداشت‌ها

        ناکدبانو برای من کتابی فوق العاده شیرین و کامله!
یک رمان که هم کمدی ، هم عشق ، هم تلاش زیاد نقش اول توش گنجونده شده!
انقدر قشنگ همه ی جنبه ها و استرس فرد رو توصیف کرده که واقعا حسش به آدم منتقل میشه :))

اینکه در یک دو راهی قرار میگیره در انتهای داستان و در آخر اون کاری رو میپذیره که شاید خیلیامون به علت ریسک بالایی که داره انجام ندیم باعث شد واقعا به نویسنده و طرز فکرش امیدوار بشم و یک کتاب دیگه هم ازش بخونم!(البته اگر خودش هم همین کار رو کرده باشه!)

درس بزرگی که این کتاب میتونه به آدم بده اینه که انجام اون کاری که دوست داریم میتونه صد برابر بهتر از تحمل کردن استرس کارهای اداری و پشت میز نشینی و ... باشه که البته در واقعیت قبول کردن این قضیه و انجام دادنش خیلی سخته:)
کتابش واقعا برای من قشنگ ترین کتابی بود که در اون زمان از زندگیم خوندم:))
به نظرم اگر به رمان علاقه دارید حتما حتما این کتاب رو بخونید.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

8

          خیلی وقت بود که می‌خواستم این کتاب رو بخونم چون عنوانش برام جالب بود. و بالاخره موفق شدم. اینکه داستان چاشنی طنز هم داشت، برام جذاب‌ترش کرد. پایان خوبی هم داشت و خودم هم اگه بودم، به شخصه همین تصمیم رو می‌گرفتم. اگه دوست دارین توی اوقات فراغتتون یه داستان عاشقانه کمدی بخونین، این کتاب گزینه‌ی خوبیه و بهتون پیشنهادش می‌کنم.
خلاصه‌ی داستان بدون اسپویل: داستان کتاب در مورد دختری با نام سامانتاست که سال‌هاست درگیر کار توی یه شرکت حقوقی معروفه تا بتونه به آرزوش که سهام‌دار شدنه برسه. این آرزو برای سامانتا اون‌قدر مهمه که بخاطرش از خواب و تفریحش هم زده.
و ناگهان، روزی که قراره خبر سهام‌دار شدنش اعلام بشه، در نتیجه یه اشتباه و غفلت کوچیک، فاجعه‌ی عجیبی پیش میاد که در نهایت سامانتا مجبور میشه از شرکت فرار کنه.
سامانتا به طور اتفاقی، سر از دهکده‌‌ی کوچیکی درمیاره و خودش رو به عنوان خدمتکار معرفی می‌کنه تا بتونه توی عمارتی موقتاً مخفی بشه. در عین حال که سعی می‌کنه دروغش برملا نشه، کم‌کم متوجه میشه اشتباهی انجام نداده و براش پاپوش دوخته شده. 
اما کی برای سامانتا پاپوش دوخته؟ آیا سامانتا می ‌تونه اعتبارش رو پس بگیره؟ سامانتایی که تا به‌حال آشپزی نکرده و کار خونه انجام نداده، می‌تونه بقیه رو قانع کنه که یه خدمتکاره؟
امتیاز در گودریدز: ۳.۸۶
        

1

homa

homa

1402/5/6

        📗❤️اول بگم که یه رمان فوق العاده طنزه و یه خرده هم رمانتیکه درمورد:👈🏻 سامانتا سویتینگ وکیل حرفه ای یه شرکت فوق العاده معروف توی لندنه که تمام هدفش اینه که بعد از سالها کار و تلاش بی وقفه یکی از سرمایه دارای همین شرکتی بشه که داره توش کار می کنه. اما همین وکیل حرفه ای با ضریب هوشی بالا، نمی تونه حتی  تخم مرغ آبپز کنه یا ماشین‌لباس شویی رو روشن کنه!!!! [مثل خودم🤣🤦🏻‍♀️]
یه روز اشتباهی رخ می ده که زندگی سامانتا رو بهم می ریزه و مجبورش می کنه مدتی رو توی یک خونه زندگی کنه و کارهایی رو بکنه که قبلا اصلا انجام نمی داده. بعد از مدتی متوجه می‌ شه که عاشق زندگی جدیدش شده و...
---و درون مایه اصلی داستان که درمورد لزوم برقراری تعادل بین کار و زندگی شخصیه---📗📚

پی نوشت:♡♡♡
اولین تجربه از نشر باسلیقه ی نون!
کل داستان یه حس شیرین داشت. تقریبا وقتایی که از دانشگاه میومدم خونه و می خواستم خستگی بگیرم می خوندمش و جون می گرفتم؛ و حالا که تموم شده گرچه دلم گرفته ولی مثل بیدار شدن از یه خواب خوب، پر از حس خوشایندم.😇
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5

شراره

شراره

1403/4/29

          قصه درباره زندگی کارمندیه ناخوشایند در شهر و زندگی معمولی در یک شهر کوچیک و یا روستاست...به نظر  میاد نویسنده قصد داره زندگی معمولی را زیباتر کم استرس‌تر و خوشایندتر به تصویر بکشه و تاکید داره در زندگی معمولی و یا روستایی آدم ‌ها دنیارو زیباتر و با دقت تر میبینند و فرصت بیشتری برای دیدن دارند که تا حدی هم درسته اما به نظرم به آدمش مربوطه نه مکان زیستش ... من فکر میکنم تعادل بخشیدن به زندگی کاری و شخصی یک هنر هست که باید یاد گرفت...شما ممکنه یک زندگی معمولی و کم مشغله داشته باشید اما از دیدن زیبایی های اطرافتون  بی بهره باشید...
و این که فکر کنیم زندگی به عنوان خدمتکار میتونه راحت و کم مشغله به حساب بیاد هم کوته بینانه هست... زندگی وقتی میتونه راحت و زیبا باشه که نگاه درستی به دنیا و زندگی داشته باشیم... 

در کل به عنوان یک رمان معاصر سرگرم کننده و معمولی که ازش توقع زیادی نداشتم خوب بود... 

جمله ای از کتاب: 

فقط یکبار توی زندگی میتونی جوون باشی
        

3