یادداشتهای Mohsen Kohestani (1) Mohsen Kohestani 2 روز پیش سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش هاروکی موراکامی 3.9 65 ساعت یک و سی و پنج دقیقهی بامداد، و پایان کتاب «سوکورو تازاکی بیرنگ». انگار خود سوکورو اومده بود بگه: «حواست به خودت باشه... مبادا خودتو گم کنی توی هیاهوی زندگی.» برای اولینبار، معنای واقعیِ کلمهی «درد» رو در زندگی فهمیدم. > «اگر درد رو پیگیری نکنیم، میتونه تیزتر، شفافتر، و حتی کشنده بشه و تبدیل بشه به رنج» و گاهی این درد، اونقدر عمیقه که ما رو از هویت خالی میکنه. ما همه به اومدن و رفتن آدمها نگاه میکنیم، اما هیچوقت به خودمون نگاه نمیکنیم. هیچوقت نمیپرسیم: من کجام؟ من کیام؟ ما مثل سوکورو، ساکت نشستیم روی سکوی ایستگاه قطار. میبینیم آدمها میان، میرن، ولی یادمون میره بپرسیم: > این اومدنها و رفتنها، چقدر در برابر هویت و زندگی خودمون مهمه؟ 0 36