بریدههای کتاب Shamim Shamim 1404/5/14 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 48 صفحۀ 58 وقتی شانس برنده شدن داری که خواستت برای برد بیشتر از ترست از باخت باشد. 0 0 Shamim 1404/4/9 زن خوب ايالت سچوان برتولت برشت 3.9 3 صفحۀ 71 در سرزمین ما نمی بایست غروب های غم بار وجود داشته باشد و پل های غول پیکر بر فراز رودها نیز، حتی ساعات میان شامگاه و سپیده دم و روزهای زمستان هم خطرناک است زیرا در اثر تهی دستی کوچک ترین چیزی سبب می شود که مردم زندگی تحمل ناپذیر خویش را به دور افکنند. 0 3 Shamim 1404/4/8 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 49 صفحۀ 480 این کاری که اکنون میکنم از هرچه تاکنون کرده ام به مراتب بهتر بوده و این آرامشی که به سویش می روم از هر آرامشی که تاکنون به خود دیده ام به مراتب، به مراتب بهتر و برتر است. 0 1 Shamim 1404/4/8 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 49 صفحۀ 408 هنوز خونشان با خونی که دیروز ریخته بودند درنیامیخته بود که خونی را که فردا باید با خونشان درآمیزد سوا کردند. 0 1 Shamim 1404/3/11 زیبا صدایم کن فرهاد حسن زاده 4.0 125 صفحۀ 42 گفت: تو میدونی آدمای دنیا چند دستهان؟ گفتم:نه. دوتا از انگشتهاش را بالا گرفت و گفت: دو دسته. اونایی که فکر میکنن دیوونه هستن و اونایی که فکر میکنن دیوونه نیستن. درحالی که همه دیوونه هستن. 0 9 Shamim 1404/3/3 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 448 صفحۀ 310 گفت: آدم تا داستان نخواند معنی زندگی را نمی فهمد. گفتم: دنبال چه میگردی؟ گفت: خودم. 0 2 Shamim 1404/3/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 448 صفحۀ 127 و آیدین همیشه در این فکر بود که چطور می شود دست روی شانه پدر گذاشت و کنارش ایستاد. 0 4 Shamim 1404/2/30 دایی وانیا آنتون چخوف 3.8 12 صفحۀ 105 سونیا: چه میشود کرد، باید به زندگی ادامه دهیم. زندگی هم خواهیم کرد، دایی وانیا. روزهای بیشماری را باید پشت سر بگذاریم و شبهایی تمام نشدنی. و با صبر و شکیبایی آن چه را سرنوشت برای مان رقم زده تحمل میکنیم. از حالا تا موقعی که بمیریم برای دیگران کار میکنیم، بدون استراحت، وقتی هم که عمرمان به سر آمد، بدون هیچ شکوه و شکایتی می رویم. در دنیای دیگر خواهیم گفت: در آن دنیا خیلی رنج برده ایم، با تیره روزی زندگی کرده ایم و خداوند به ما رحم خواهد کرد. آن وقت دایی جان، دایی عزیزم، زندگی زیبا، شاد و کاملی برای مان آغاز خواهد شد، از آن لذت می بریم، به رنجهای کنونی مان لبخندی ترحم آمیز می زنیم و تا ابد استراحت میکنیم. 0 4 Shamim 1404/1/18 در انتظار بوجانگلز اولیویه بوردو 3.8 23 صفحۀ 52 آخر این چه جور دنیایی است که در آن زندگی میکنیم؟ گل را که نمی فروشند. گل قشنگ است باید مجانی باشد. کافی است خم شوی و آنها را بچینی. گل زندگی است و تا آنجا که من میدانم؛ نمی شود زندگی را فروخت! 0 28 Shamim 1403/10/11 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 91 صفحۀ 43 مرگ یه ضرب آهنگ آهسته است که هر تپش قلبمون رو میشمره. نمیشه زیاد باهاش چونه زد. 0 8 Shamim 1403/9/20 آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز 4.0 54 صفحۀ 133 فهمیدم آن ها چه آدم های متملق و ریاکاری هستند؛ ولی همه خودشان را نسبت به ریاکاری دیگران بی اطلاع نشان می دهند؛ چون اگر چنین نبود به ریاکاری و چاپلوسی خودشان هم صحه می گذاشتند. 0 2 Shamim 1403/9/20 آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز 4.0 54 صفحۀ 120 ولی پیپ گوش کن به چیزی که یه دوست واقعی بهت میگه خوب گوش کن این دوست واقعی میگه اگه نتونی خودتو از راه درست از جماعت مردم عامی بیرون بیاری مطمئن باش که از راه کج هم نمیتونی پس پیپ، دیگه چنین دروغ هایی به هم نباف با شرافت و صداقت زندگی کن تا بتونی با خیال راحت بمیری 0 5 Shamim 1403/9/20 آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز 4.0 54 صفحۀ 93 به ستارگان نگاه کردم و اندیشیدم چه قدر ترسناک بود اگر مردی موقعی که بدنش در حال یخ زدن بود و مرگ به او نزديك میشد به ستارگان نگاه می کرد و هیچ رحم و شفقتی در میان آن همه نور درخشان نمی یافت 0 3 Shamim 1403/9/17 کنار رود پیدرا نشستم و گریستم پائولو کوئیلو 3.1 7 صفحۀ 163 "یادت نره که عشق زنده س و هیچ وقت تغییر نمیکنه. این آدمها هستن که تغییر میکنن." 0 2 Shamim 1403/9/11 کنار رود پیدرا نشستم و گریستم پائولو کوئیلو 3.1 7 صفحۀ 7 ندایی گفت: سعی کن؛ فقط سعی کن زندگی کنی. خاطره مال سالخوردگان است. 0 3 Shamim 1403/9/5 بازرس نیکلای واسیلیویچ گوگول 4.2 33 صفحۀ 128 در زندگی باید خوشبخت بود و برای این امر باید پول داشت و مقام، و برای به دست آوردن آنها: رشوه گیری، دستبرد به خزانه، اظهار چاپلوسی و حقارت در برابر مقامات و اشراف و توانگران، مردم آزاری و خشونت حیوانی در برابر زیردستان. 0 19 Shamim 1403/8/24 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 82 صفحۀ 172 برای همین هالووین را دوست دارد: چون در هالووین متفاوت بودن عادی است. 0 24 Shamim 1403/5/19 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 447 صفحۀ 92 پیوسته همان رنج تحلیلناپذیر را به تنهایی تحمل میکرد و پیوسته در تنهایی به همان معمای ناگشودنی میاندیشید.((یعنی چه؟ آیا به راستی باید مرد؟)) و ندای درونش جواب میداد:(( بله، حقیقت است و باید مرد.)) میپرسید:((ولی آخر این همه رنج برای چیست؟)) و ندا جواب میداد:((دلیلی نیست! برای هیچ!)) و همین. 0 5 Shamim 1403/3/1 1Q84 جلد 2 مهدی غبرائی 3.7 2 صفحۀ 210 آنجا که نور هست، باید سایه هم باشد؛ و آنجا که سایه هست، نور هم هست. سایه بی نور نیست و نور بی سایه. 0 2 Shamim 1403/3/1 1Q84 جلد 2 مهدی غبرائی 3.7 2 صفحۀ 175 "بیشتر مردم دنبال حقایق قابلاثبات نیستند. همانطور که گفتید، حقیقت اغلب همراه با درد شدید است و تقریبا هیچکس دنبال حقایق دردناک نیست. آنچه مردم نیاز دارند، داستانهای قشنگ تسکیندهنده است که باعث شود احساس کنند زندگیشان معنایی دارد. خاستگاه مذهب همین است." 0 0
بریدههای کتاب Shamim Shamim 1404/5/14 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 48 صفحۀ 58 وقتی شانس برنده شدن داری که خواستت برای برد بیشتر از ترست از باخت باشد. 0 0 Shamim 1404/4/9 زن خوب ايالت سچوان برتولت برشت 3.9 3 صفحۀ 71 در سرزمین ما نمی بایست غروب های غم بار وجود داشته باشد و پل های غول پیکر بر فراز رودها نیز، حتی ساعات میان شامگاه و سپیده دم و روزهای زمستان هم خطرناک است زیرا در اثر تهی دستی کوچک ترین چیزی سبب می شود که مردم زندگی تحمل ناپذیر خویش را به دور افکنند. 0 3 Shamim 1404/4/8 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 49 صفحۀ 480 این کاری که اکنون میکنم از هرچه تاکنون کرده ام به مراتب بهتر بوده و این آرامشی که به سویش می روم از هر آرامشی که تاکنون به خود دیده ام به مراتب، به مراتب بهتر و برتر است. 0 1 Shamim 1404/4/8 داستان دو شهر چارلز دیکنز 4.1 49 صفحۀ 408 هنوز خونشان با خونی که دیروز ریخته بودند درنیامیخته بود که خونی را که فردا باید با خونشان درآمیزد سوا کردند. 0 1 Shamim 1404/3/11 زیبا صدایم کن فرهاد حسن زاده 4.0 125 صفحۀ 42 گفت: تو میدونی آدمای دنیا چند دستهان؟ گفتم:نه. دوتا از انگشتهاش را بالا گرفت و گفت: دو دسته. اونایی که فکر میکنن دیوونه هستن و اونایی که فکر میکنن دیوونه نیستن. درحالی که همه دیوونه هستن. 0 9 Shamim 1404/3/3 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 448 صفحۀ 310 گفت: آدم تا داستان نخواند معنی زندگی را نمی فهمد. گفتم: دنبال چه میگردی؟ گفت: خودم. 0 2 Shamim 1404/3/2 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 448 صفحۀ 127 و آیدین همیشه در این فکر بود که چطور می شود دست روی شانه پدر گذاشت و کنارش ایستاد. 0 4 Shamim 1404/2/30 دایی وانیا آنتون چخوف 3.8 12 صفحۀ 105 سونیا: چه میشود کرد، باید به زندگی ادامه دهیم. زندگی هم خواهیم کرد، دایی وانیا. روزهای بیشماری را باید پشت سر بگذاریم و شبهایی تمام نشدنی. و با صبر و شکیبایی آن چه را سرنوشت برای مان رقم زده تحمل میکنیم. از حالا تا موقعی که بمیریم برای دیگران کار میکنیم، بدون استراحت، وقتی هم که عمرمان به سر آمد، بدون هیچ شکوه و شکایتی می رویم. در دنیای دیگر خواهیم گفت: در آن دنیا خیلی رنج برده ایم، با تیره روزی زندگی کرده ایم و خداوند به ما رحم خواهد کرد. آن وقت دایی جان، دایی عزیزم، زندگی زیبا، شاد و کاملی برای مان آغاز خواهد شد، از آن لذت می بریم، به رنجهای کنونی مان لبخندی ترحم آمیز می زنیم و تا ابد استراحت میکنیم. 0 4 Shamim 1404/1/18 در انتظار بوجانگلز اولیویه بوردو 3.8 23 صفحۀ 52 آخر این چه جور دنیایی است که در آن زندگی میکنیم؟ گل را که نمی فروشند. گل قشنگ است باید مجانی باشد. کافی است خم شوی و آنها را بچینی. گل زندگی است و تا آنجا که من میدانم؛ نمی شود زندگی را فروخت! 0 28 Shamim 1403/10/11 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 91 صفحۀ 43 مرگ یه ضرب آهنگ آهسته است که هر تپش قلبمون رو میشمره. نمیشه زیاد باهاش چونه زد. 0 8 Shamim 1403/9/20 آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز 4.0 54 صفحۀ 133 فهمیدم آن ها چه آدم های متملق و ریاکاری هستند؛ ولی همه خودشان را نسبت به ریاکاری دیگران بی اطلاع نشان می دهند؛ چون اگر چنین نبود به ریاکاری و چاپلوسی خودشان هم صحه می گذاشتند. 0 2 Shamim 1403/9/20 آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز 4.0 54 صفحۀ 120 ولی پیپ گوش کن به چیزی که یه دوست واقعی بهت میگه خوب گوش کن این دوست واقعی میگه اگه نتونی خودتو از راه درست از جماعت مردم عامی بیرون بیاری مطمئن باش که از راه کج هم نمیتونی پس پیپ، دیگه چنین دروغ هایی به هم نباف با شرافت و صداقت زندگی کن تا بتونی با خیال راحت بمیری 0 5 Shamim 1403/9/20 آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز 4.0 54 صفحۀ 93 به ستارگان نگاه کردم و اندیشیدم چه قدر ترسناک بود اگر مردی موقعی که بدنش در حال یخ زدن بود و مرگ به او نزديك میشد به ستارگان نگاه می کرد و هیچ رحم و شفقتی در میان آن همه نور درخشان نمی یافت 0 3 Shamim 1403/9/17 کنار رود پیدرا نشستم و گریستم پائولو کوئیلو 3.1 7 صفحۀ 163 "یادت نره که عشق زنده س و هیچ وقت تغییر نمیکنه. این آدمها هستن که تغییر میکنن." 0 2 Shamim 1403/9/11 کنار رود پیدرا نشستم و گریستم پائولو کوئیلو 3.1 7 صفحۀ 7 ندایی گفت: سعی کن؛ فقط سعی کن زندگی کنی. خاطره مال سالخوردگان است. 0 3 Shamim 1403/9/5 بازرس نیکلای واسیلیویچ گوگول 4.2 33 صفحۀ 128 در زندگی باید خوشبخت بود و برای این امر باید پول داشت و مقام، و برای به دست آوردن آنها: رشوه گیری، دستبرد به خزانه، اظهار چاپلوسی و حقارت در برابر مقامات و اشراف و توانگران، مردم آزاری و خشونت حیوانی در برابر زیردستان. 0 19 Shamim 1403/8/24 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 82 صفحۀ 172 برای همین هالووین را دوست دارد: چون در هالووین متفاوت بودن عادی است. 0 24 Shamim 1403/5/19 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 447 صفحۀ 92 پیوسته همان رنج تحلیلناپذیر را به تنهایی تحمل میکرد و پیوسته در تنهایی به همان معمای ناگشودنی میاندیشید.((یعنی چه؟ آیا به راستی باید مرد؟)) و ندای درونش جواب میداد:(( بله، حقیقت است و باید مرد.)) میپرسید:((ولی آخر این همه رنج برای چیست؟)) و ندا جواب میداد:((دلیلی نیست! برای هیچ!)) و همین. 0 5 Shamim 1403/3/1 1Q84 جلد 2 مهدی غبرائی 3.7 2 صفحۀ 210 آنجا که نور هست، باید سایه هم باشد؛ و آنجا که سایه هست، نور هم هست. سایه بی نور نیست و نور بی سایه. 0 2 Shamim 1403/3/1 1Q84 جلد 2 مهدی غبرائی 3.7 2 صفحۀ 175 "بیشتر مردم دنبال حقایق قابلاثبات نیستند. همانطور که گفتید، حقیقت اغلب همراه با درد شدید است و تقریبا هیچکس دنبال حقایق دردناک نیست. آنچه مردم نیاز دارند، داستانهای قشنگ تسکیندهنده است که باعث شود احساس کنند زندگیشان معنایی دارد. خاستگاه مذهب همین است." 0 0