بریده کتابهای آتنا ثنائی فرد آتنا ثنائی فرد 1403/4/28 انیسه خاتون و توپازخان؛ عاشقانه ای از هزار و یک شب سولماز خواجه وند 3.4 4 صفحۀ 81 رازت را به کسی نگو! آدمی به یک شب دوستی میکند و به یک شب دشمنی! 2 46 آتنا ثنائی فرد 1403/4/20 خرداد بود که خلیج یخ زد سورن کریمی 4.8 2 صفحۀ 72 هیچموقع نصیحت نمیکردم. آنچه برای من چاره است، بر دیگری نابهره است. 0 20 آتنا ثنائی فرد 1403/4/13 خرداد بود که خلیج یخ زد سورن کریمی 4.8 2 صفحۀ 46 راعیفرد هر جای زندگیاش را نگاه میکرد، تصمیمات پدرش را میدید؛ خانهاش نزدیک خانهی پدر، ماشینش همان رنگ ماشین پدر، همسرش به سلیقهی پدر، حتی ریشش بهاندازهای که پدر صلاح میدید کوتاه میشد و راعیفرد چهلوسه سالش بود. آنقدر احساس حقارت میکرد و آنقدر خودش را ضعیف میدانست که دلش میخواست فقط یکچیز، فقط یکچیز به ارادهی خودش اتفاق بیفتد. 0 12 آتنا ثنائی فرد 1403/4/12 چرا می خوابیم: قدرت خواب و رویا متیو واکر 4.6 7 صفحۀ 150 هیچ جنبهای از بدن انسان از اثرات مخرب و مضر کمبودِ خواب در امان نیست. 0 14 آتنا ثنائی فرد 1403/4/9 چرخ زینی هریس 3.4 3 صفحۀ 132 گوش کن. هیچچیزی توی دنیا وجود نداره که جادوگری باشه. فقط طبیعت. اون کاملاً جادوئه. یه بچه توی رحم مادرش رشد میکنه، یه کرم قهوهای به پروانه تبدیل میشه، یه زمین بیحاصل یهدفعه به یه گلزار تبدیل میشه. میخوای یه چیزی ببینی که واقعاً معجزه باشه؟ به اطراف خودت نگاه کن. ببین چطور دوتا آدمِ عاشق به هم نگاه میکنن. بقیهش همهش یه نمایشه، یه حقه، یه کلک. 2 8 آتنا ثنائی فرد 1403/4/7 حفره : ماجرای واقعی خلافکاری که نویسنده شد جک گانتوس 3.6 13 صفحۀ 62 دوست داشتم کتابها را سرمشق زندگیام قرار بدهم، به همین خاطر نمیخواستم آنها را بخوانم و بعد بگذارمشان روی قفسه و بگویم «آفرین، کتاب خوب». دوست داشتم کتابها تغییری در من به وجود بیاورند و میخواستم کتابهایی بنویسم که دیگران را تغییر بدهد. 0 24 آتنا ثنائی فرد 1402/12/27 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.3 44 صفحۀ 577 «به دست آوردن پول به خودیِ خود کارِ سختی نیست. دشواری در اینه که پول رو به روشی به دست بیاری که ارزش فدا کردن یک عمر زندگی رو داشته باشه.» 1 55 آتنا ثنائی فرد 1402/12/23 خاطره ای از کریسمس و دو داستان دیگر ترومن کاپوتی 3.8 2 صفحۀ 77 «حالا گوش کن چی میگم بادی، فقط یک گناه نابخشودنی هست؛ آگاهانه ظلم کردن. بقیهی گناهها میتونن بخشیده بشن ولی اون نه. میفهمی چی میگم بادی؟» 0 6 آتنا ثنائی فرد 1402/12/22 خاطره ای از کریسمس و دو داستان دیگر ترومن کاپوتی 3.8 2 صفحۀ 25 «خیلی بده که آدم نتونه چیزایی رو که خودش دلش میخواد بخره. ولی از اون بدتر اینه که آدم نتونه به کسی که دوستش داره چیزی رو هدیه بده که دلش میخواد داشته باشه...» *با کمی تغییر. 3 37 آتنا ثنائی فرد 1402/12/16 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.3 44 صفحۀ 107 «[بچه جون]، روزی میرسه که متوجه میشی کسبوکارِ کتاب فقط یک بشقاب پرنقش و نگاره که هیچ خوراکی درش نیست.» 0 13 آتنا ثنائی فرد 1402/12/14 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.3 44 صفحۀ 61 تمام تلاشهایم برای خلق یک رمان به فاجعه مبدل شد. جملاتم شکل موجوداتی مریض و ناقصالخلقه را پیدا کردند و استعارههایم بیشتر شبیه به تبلیغات وانهای حمام بودند که در ایستگاههای تراموا میدیدم. 0 32 آتنا ثنائی فرد 1402/11/26 آنی شرلی در خانه ی رویاها لوسی مود مونتگمری 4.6 20 صفحۀ 163 «هر چه پیرتر میشویم، مرگ چهرهی دوستانهتری پیدا میکند.» 0 52 آتنا ثنائی فرد 1402/9/12 آنی شرلی در ویندی پاپلرز لوسی مود مونتگمری 4.3 35 صفحۀ 191 «ممکن است فردا بهخاطر گفتن این حرفها از تو متنفر شوم. همهی ما از کسانی که به رازهایمان پی بردهاند، متنفریم. ولی شاید تو کمی با دیگران فرق داشته باشی...» 11 29 آتنا ثنائی فرد 1402/9/2 فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن آرتور کریستال 3.8 37 صفحۀ 24 واقعبین باشیم: بعضی از پسرها و دخترها نویسنده میشوند چون تنها دفترِ کاری که دوست دارند، داخل سرشان است. 3 25 آتنا ثنائی فرد 1402/9/2 آنی شرلی در جزیره جلد 3 لوسی مود مونتگمری 4.6 42 صفحۀ 173 نوشتن چیزی که قرار است چاپ شود مسئولیت بزرگی است. هرگز چیزی ننویس که اگر در مراسم خاکسپاریات خوانده شود، شرمندهات کند. 2 16 آتنا ثنائی فرد 1402/8/28 یک گفت و گو ناصر حریری با نجف دریابندری ناصر حریری 3.9 11 صفحۀ 152 کار دنیا طوری است که غالبِ بتشکنها خودشان مبدل به بت میشوند. بودا بتشکنِ بزرگی بود، ولی بزرگترین بتها را از روی بودا ساختهاند. 4 19 آتنا ثنائی فرد 1402/8/24 یک گفت و گو ناصر حریری با نجف دریابندری ناصر حریری 3.9 11 صفحۀ 26 مترجمِ هنرمند کسی است که بتواند یک متن را به صورتی ترجمه کند که خود نویسنده اگر همزبانِ مترجم بود، آن متن را به آن صورت مینوشت. 4 37 آتنا ثنائی فرد 1402/8/21 فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن آرتور کریستال 3.8 37 صفحۀ 21 من هیچوقت نخواستم کار کنم. حتی در بچگی فکر میکردم کار کردن برای پول، چه محتاجش باشم چه نباشم، بد معاملهای است. این سؤال آزاردهندهی دوران کودکی -وقتی بزرگ شدی میخواهی چه کاره بشوی؟- مرا همیشه در بهت و حیرت فرو میبرد. 0 12 آتنا ثنائی فرد 1402/8/12 آنی شرلی در اونلی جلد 2 لوسی مود مونتگمری 4.6 29 صفحۀ 164 داینا گفت: «بهنظر من آنی شبیه به اسم ملکههاست. مطمئن باش اگر اسم تو کرنهاپوچ هم بود، باز هم من از آن خوشم میآمد. به نظر من خود اشخاص یا رفتارشان باعث میشوند اسمشان زیبا یا زشت به نظر بیاید.» آنی مشتاقانه گفت: «ایدهی خوبی است داینا! طوری زندگی کن که اسمت، حتی اگر در ابتدا چندان قشنگ نیست، زیبا به نظر بیاید و با یادآوری آن، خاطرات خوشایند و دلنشینی در ذهن مردم زنده شود. متشکرم داینا!» 0 23
بریده کتابهای آتنا ثنائی فرد آتنا ثنائی فرد 1403/4/28 انیسه خاتون و توپازخان؛ عاشقانه ای از هزار و یک شب سولماز خواجه وند 3.4 4 صفحۀ 81 رازت را به کسی نگو! آدمی به یک شب دوستی میکند و به یک شب دشمنی! 2 46 آتنا ثنائی فرد 1403/4/20 خرداد بود که خلیج یخ زد سورن کریمی 4.8 2 صفحۀ 72 هیچموقع نصیحت نمیکردم. آنچه برای من چاره است، بر دیگری نابهره است. 0 20 آتنا ثنائی فرد 1403/4/13 خرداد بود که خلیج یخ زد سورن کریمی 4.8 2 صفحۀ 46 راعیفرد هر جای زندگیاش را نگاه میکرد، تصمیمات پدرش را میدید؛ خانهاش نزدیک خانهی پدر، ماشینش همان رنگ ماشین پدر، همسرش به سلیقهی پدر، حتی ریشش بهاندازهای که پدر صلاح میدید کوتاه میشد و راعیفرد چهلوسه سالش بود. آنقدر احساس حقارت میکرد و آنقدر خودش را ضعیف میدانست که دلش میخواست فقط یکچیز، فقط یکچیز به ارادهی خودش اتفاق بیفتد. 0 12 آتنا ثنائی فرد 1403/4/12 چرا می خوابیم: قدرت خواب و رویا متیو واکر 4.6 7 صفحۀ 150 هیچ جنبهای از بدن انسان از اثرات مخرب و مضر کمبودِ خواب در امان نیست. 0 14 آتنا ثنائی فرد 1403/4/9 چرخ زینی هریس 3.4 3 صفحۀ 132 گوش کن. هیچچیزی توی دنیا وجود نداره که جادوگری باشه. فقط طبیعت. اون کاملاً جادوئه. یه بچه توی رحم مادرش رشد میکنه، یه کرم قهوهای به پروانه تبدیل میشه، یه زمین بیحاصل یهدفعه به یه گلزار تبدیل میشه. میخوای یه چیزی ببینی که واقعاً معجزه باشه؟ به اطراف خودت نگاه کن. ببین چطور دوتا آدمِ عاشق به هم نگاه میکنن. بقیهش همهش یه نمایشه، یه حقه، یه کلک. 2 8 آتنا ثنائی فرد 1403/4/7 حفره : ماجرای واقعی خلافکاری که نویسنده شد جک گانتوس 3.6 13 صفحۀ 62 دوست داشتم کتابها را سرمشق زندگیام قرار بدهم، به همین خاطر نمیخواستم آنها را بخوانم و بعد بگذارمشان روی قفسه و بگویم «آفرین، کتاب خوب». دوست داشتم کتابها تغییری در من به وجود بیاورند و میخواستم کتابهایی بنویسم که دیگران را تغییر بدهد. 0 24 آتنا ثنائی فرد 1402/12/27 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.3 44 صفحۀ 577 «به دست آوردن پول به خودیِ خود کارِ سختی نیست. دشواری در اینه که پول رو به روشی به دست بیاری که ارزش فدا کردن یک عمر زندگی رو داشته باشه.» 1 55 آتنا ثنائی فرد 1402/12/23 خاطره ای از کریسمس و دو داستان دیگر ترومن کاپوتی 3.8 2 صفحۀ 77 «حالا گوش کن چی میگم بادی، فقط یک گناه نابخشودنی هست؛ آگاهانه ظلم کردن. بقیهی گناهها میتونن بخشیده بشن ولی اون نه. میفهمی چی میگم بادی؟» 0 6 آتنا ثنائی فرد 1402/12/22 خاطره ای از کریسمس و دو داستان دیگر ترومن کاپوتی 3.8 2 صفحۀ 25 «خیلی بده که آدم نتونه چیزایی رو که خودش دلش میخواد بخره. ولی از اون بدتر اینه که آدم نتونه به کسی که دوستش داره چیزی رو هدیه بده که دلش میخواد داشته باشه...» *با کمی تغییر. 3 37 آتنا ثنائی فرد 1402/12/16 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.3 44 صفحۀ 107 «[بچه جون]، روزی میرسه که متوجه میشی کسبوکارِ کتاب فقط یک بشقاب پرنقش و نگاره که هیچ خوراکی درش نیست.» 0 13 آتنا ثنائی فرد 1402/12/14 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.3 44 صفحۀ 61 تمام تلاشهایم برای خلق یک رمان به فاجعه مبدل شد. جملاتم شکل موجوداتی مریض و ناقصالخلقه را پیدا کردند و استعارههایم بیشتر شبیه به تبلیغات وانهای حمام بودند که در ایستگاههای تراموا میدیدم. 0 32 آتنا ثنائی فرد 1402/11/26 آنی شرلی در خانه ی رویاها لوسی مود مونتگمری 4.6 20 صفحۀ 163 «هر چه پیرتر میشویم، مرگ چهرهی دوستانهتری پیدا میکند.» 0 52 آتنا ثنائی فرد 1402/9/12 آنی شرلی در ویندی پاپلرز لوسی مود مونتگمری 4.3 35 صفحۀ 191 «ممکن است فردا بهخاطر گفتن این حرفها از تو متنفر شوم. همهی ما از کسانی که به رازهایمان پی بردهاند، متنفریم. ولی شاید تو کمی با دیگران فرق داشته باشی...» 11 29 آتنا ثنائی فرد 1402/9/2 فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن آرتور کریستال 3.8 37 صفحۀ 24 واقعبین باشیم: بعضی از پسرها و دخترها نویسنده میشوند چون تنها دفترِ کاری که دوست دارند، داخل سرشان است. 3 25 آتنا ثنائی فرد 1402/9/2 آنی شرلی در جزیره جلد 3 لوسی مود مونتگمری 4.6 42 صفحۀ 173 نوشتن چیزی که قرار است چاپ شود مسئولیت بزرگی است. هرگز چیزی ننویس که اگر در مراسم خاکسپاریات خوانده شود، شرمندهات کند. 2 16 آتنا ثنائی فرد 1402/8/28 یک گفت و گو ناصر حریری با نجف دریابندری ناصر حریری 3.9 11 صفحۀ 152 کار دنیا طوری است که غالبِ بتشکنها خودشان مبدل به بت میشوند. بودا بتشکنِ بزرگی بود، ولی بزرگترین بتها را از روی بودا ساختهاند. 4 19 آتنا ثنائی فرد 1402/8/24 یک گفت و گو ناصر حریری با نجف دریابندری ناصر حریری 3.9 11 صفحۀ 26 مترجمِ هنرمند کسی است که بتواند یک متن را به صورتی ترجمه کند که خود نویسنده اگر همزبانِ مترجم بود، آن متن را به آن صورت مینوشت. 4 37 آتنا ثنائی فرد 1402/8/21 فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن آرتور کریستال 3.8 37 صفحۀ 21 من هیچوقت نخواستم کار کنم. حتی در بچگی فکر میکردم کار کردن برای پول، چه محتاجش باشم چه نباشم، بد معاملهای است. این سؤال آزاردهندهی دوران کودکی -وقتی بزرگ شدی میخواهی چه کاره بشوی؟- مرا همیشه در بهت و حیرت فرو میبرد. 0 12 آتنا ثنائی فرد 1402/8/12 آنی شرلی در اونلی جلد 2 لوسی مود مونتگمری 4.6 29 صفحۀ 164 داینا گفت: «بهنظر من آنی شبیه به اسم ملکههاست. مطمئن باش اگر اسم تو کرنهاپوچ هم بود، باز هم من از آن خوشم میآمد. به نظر من خود اشخاص یا رفتارشان باعث میشوند اسمشان زیبا یا زشت به نظر بیاید.» آنی مشتاقانه گفت: «ایدهی خوبی است داینا! طوری زندگی کن که اسمت، حتی اگر در ابتدا چندان قشنگ نیست، زیبا به نظر بیاید و با یادآوری آن، خاطرات خوشایند و دلنشینی در ذهن مردم زنده شود. متشکرم داینا!» 0 23