بریده‌ای از کتاب سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا اثر هاروکی موراکامی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 288

می‌گویم: «کمابیش به نظر می‌رسد جانوران می‌خواهند رنج بکشند و بمیرند.» «از یک لحاظ بله. این برایشان طبیعی است. سرما و ناراحتی. شاید حتی‌ رستگاری‌شان در همین باشد.» «منظور شما از رستگاری چیست؟» «گفتنش مشکل است، مرگ نجاتشان می‌دهد. می‌میرند و در بهار باز به دنیا می‌آیند. یعنی جوان‌ و تر و تازه.» «اما آن تازه به دنیا آمده‌های جوان همان‌جور رنج می‌کشند و می‌میرند. چرا باید این همه رنج بکشند؟» «چون مقدر است...»

می‌گویم: «کمابیش به نظر می‌رسد جانوران می‌خواهند رنج بکشند و بمیرند.» «از یک لحاظ بله. این برایشان طبیعی است. سرما و ناراحتی. شاید حتی‌ رستگاری‌شان در همین باشد.» «منظور شما از رستگاری چیست؟» «گفتنش مشکل است، مرگ نجاتشان می‌دهد. می‌میرند و در بهار باز به دنیا می‌آیند. یعنی جوان‌ و تر و تازه.» «اما آن تازه به دنیا آمده‌های جوان همان‌جور رنج می‌کشند و می‌میرند. چرا باید این همه رنج بکشند؟» «چون مقدر است...»

45

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.