معرفی کتاب چرخ اثر زینی هریس مترجم محمد منعم

چرخ

چرخ

زینی هریس و 2 نفر دیگر
3.5
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

2

ناشر
بیدگل
شابک
9786007806692
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
1397/4/9

توضیحات

        نمایشنامه ی چرخ در سال 2011 نگاشته شد و همان سال در جشنواره ی تئاتر ادینبورو به کارگردانی و یکی فدرستون به روی صحنه رفت و توجه منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کرد. این نمایشنامه در همان سال برنده ی جایزه ی فرینج فرست از جشنواره ی تئاتر ادینبورو، و نیز جایزه ی سازمان عفو بین الملل و آزادی بیان شد.صحنه ی نمایش، اسپانیای آسیب دیده و فقیر قرن نوزدهم است، بئاتریس برای مراسم عروسی خواهرش آماده می شود. اما این جشن خانوادگی با هجوم سربازها و مردی تبعیدی به خانه ی آن ها متوقف می شود. آینده برای دختر کوچک مرد تبعیدی نامعلوم است؛ بئاتریس گرچه اظهار می کند از بدین ترتیب روزی که با آرامش شروع شده بود، به جست و جویی تبدیل می شود که طی آن بئاتریس پا به دنیایی غریب میگذارد.گرچه این نمایشنامه با استفاده از فرم تئاتر ایپک برشت فضایی را خلق می کند که باعث شده منتقدان بسیاری آن را با ننه دلاور برشت مقایسه کنند، اما مهم ترین نکته ی نمایشنامه این است که هریس، علاوه بر استفاده از فرم تئاتر ایپک برشت، با تغییراتی که در ساختار این گونه از نمایش داده، فرم و معنای جدیدی خلق می کند.زمینی هریس، چهل و پنج ساله، متولد آکسفورد و بزرگ شده ی اسکلاتلند است. در دانشگاه آکسفورد، لیسانس جانورشناسی گرفت و برای فوق لیسانس در دانشگاه هال، کارگردانی تئاتر خواند. او نمایشنامه و فیلنامه می نویسد و کارگردانی تئاتر می کند.مجموعه نمایشنامه های بیدگل، مجموعه ای منحصر به فرد از نمایشنامه هایی است که یا تابحال به فارسی ترجمه نشده اند و یا ترجمه ی مجدد نمایشنامه هایی خواهد بود که از هر جهت لزوم ترجمه ی دوباره ی آنها حس می گردد.
      

یادداشت‌ها

          این اولین نمایشنامه‌ای بود که خوندم -برای همین هم مطمئن نیستم چطور نقدش کنم!
‌
قبل از خوندنش، تصور می‌کردم خوندنِ نمایشنامه‌ها چندان کارِ آسونی نیست اما بر خلافِ تصورم، خیلی سریع تونستم پیش ببرمش. بااین‌حال به‌نظرم بین نمایشنامه و داستان تفاوت‌های عمده‌ای وجود داره. مهم‌ترین‌شون هم اینه که نمایشنامه روندِ خیلی تندتری داره و حوادث به‌سرعت رخ می‌دن و در کل جزئیات کمتری رو در اختیار خواننده قرار می‌ده (یا شاید دست‌کم این نمایشنامه این‌طور بود.)
‌‌
یک‌جاهایی به‌نظرم گیج‌کننده می‌اومد. تعداد شخصیت‌ها خیلی زیاد بود و بی‌مقدمه و ناگهانی وارد صحنه می‌شدن و به‌خصوص وقتی چند شخصیت مختلف همزمان صحبت می‌کردن، گیج‌کننده‌تر هم می‌شد. 
‌‌
‌من ماجرای کلی‌ش رو دوست داشتم و به‌نظرم جالب بود. به‌خاطر ماهیت دراماتیکش، به اندازه‌ی داستان‌های جنگی «واقع‌گرا» نبود. ولی با این وجود، تونسته بود حال‌وهوای جنگ رو به‌ شکلی نمادین به تصویر بکشه: گرسنگی فراگیر، بی‌رحمی و خشونت، تهمت و بی‌اعتمادی، باورهای خرافی، بچه‌های بی‌والد سرگردان... 
‌‌
هرچقدر ماجرا پیش می‌رفت، عناصر غیرعادی و عجیب‌وغریب‌تری اضافه می‌شدن و توی صحنه‌ی غیرمنتظره‌ی پایانی، به اوج خودش رسید! و در کل فکر می‌کنم هر کسی بتونه برداشت و تفسیر شخصیِ خودش رو از این نمایشنامه داشته باشه. 
        

26