معرفی کتاب فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن اثر آرتور کریستال مترجم احسان لطفی

فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن

فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن

آرتور کریستال و 1 نفر دیگر
3.7
156 نفر |
53 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

21

خوانده‌ام

257

خواهم خواند

165

شابک
9786009688494
تعداد صفحات
120
تاریخ انتشار
1399/4/25

توضیحات

        در مراسم اهدای جایز? پن در توصیفش گفتند «آرتور کریستال آشوبگری دوست داشتنی و فتنه گری خودی است.» به نظر می آید کریستال، در قواعد ثابت مقاله نویسی آشوب به پا کرده و «جستار روایی» را چند قدم جلوتر برده است. جستار روایی، نقلِ مضمون است؛ نویسنده اطلاعات و تحلیلِ صرف نمی دهد، روایت خود را از تجربه و لمسِ مضمون در اختیار خواننده می گذارد.کریستال ذهنی زیرک، دقیق و عاری از پیش داوری دارد و این ویژگی ها از او مقاله نویسی ساخته که چه با او موافق باشیم چه نباشیم، نوشته هایش حال مان را خوب می کند.مشاهده گریِ دقیق و سرزندگیِ نوشته هایش به جستار و قالب های عرض? فکر حیاتی نو بخشیده است.
      

لیست‌های مرتبط به فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن

نمایش همه

یادداشت‌ها

          خب بریم برا ی یادداشت دیگه
راستش نمیدونم کتابی رو که خوب خوب خوب پیش میره و یهو تو خط پایان کله پات میکنه رو چی باید اسمشو گذاشت ، هر اسمی به ذهنتون رسید رو دوست دارم بذارم رو این کتاب،

کتاب خیلی خوب پیش رفت،
حقایقی چند رو راجع به نوشتن و خواندن و کتابخوانی ارائه می‌کرد که واضح و عینی بودن ولی بخاطر ظریف بودنشون دور از نگاه و چشم می ماندند،
از فصل تنبل‌ها اونجاش به دل می‌نشست که می‌گفت آدمهای پر انرژی ممکن است شبیه هم باشند اما تنبل ها هر کدام با سرعت های مختلف ساز خودشان را می زنند.
در مورد جدایی زندگی نویسنده از کتاب‌هاشون هم مطالبی آورده شد که جدا حقایقی واضح بودند ولی بیانی شیوا داشت6

اما بگذارید کمی حق بجانب خود بگیرم و جستار پنجم رو به باد انتقاد بگیرم که یک علاقه مند به کتاب رو چرا باید به اوج بیهودگی و بی اعتمادی به کتاب و رمان کشاند؟
این که ما خودمان بنا به باور خودمان از کتاب فاصله گرفته ایم آیا درست است که دیگران را نیز از کتاب فاصله بدهیم؟!

نمی‌دانم..... 
        

34

          من تقریبا برخلاف خیلی از افرادی که یک زمانی از زندگیشون عاشق خوندن شدن و بلافاصله بعد از اون دوست داشتن داستان خودشون رو بنویسن هیچ‌وقت به نوشتن علاقه نداشتم. 
راستش نه این یک مقدار شاید اغراق و کلی‌گویی باشه. من هیچوقت به نوشتن "داستان" علاقه نداشتم. هیچ‌وقت در خودم اون میزان از آفرینش و خالق بودن رو نمی‌دیدم که یک دنیا و چندین شخصیت جدید و متنوع بسازم. حتی انشاهایی که همیشه از زیر نوشتنشون در می‌رفتم اونایی بودن که باید آخر یک داستان رو تموم می‌کردی. 

اما برخلاف داستان نوشتن، سال دوم راهنمایی به نوعی از نوشتن علاقه‌مند شدم که اسمش رو تا چند سال پیش نمی‌دونستم. نوعی از نوشته که برای خلق اون نباید کس دیگری می‌بودم. فقط کافی بود روژان باشم و از دغدغه‌ها، تجربیات، نظرات و دیدگاه روژان حرف بزنم به امید اینکه شاید افراد دیگه‌ای که اون رو می‌خونن باهاش احساس همزادپنداری کنن. 

بعدها متوجه شدم این فرم از نوشته "جستار" نام داره. همین یاد گرفتن اسمش کافی بود تا هروقت می‌رم کتاب‌فروشی از فروشنده سراغ جستارهای محبوبش رو بگیرم، تو قفسه‌های دوستای گودریدزم دنبالش بگردم و از یوتیوبرهای موردعلاقم در موردش بشنوم. 

از شهریور 1400 که به صورت جدی وارد و درگیر دنیای نوشتن شدم، طبیعتا و شاید ناخودآگاه به سمت کتاب‌هایی کشیده شدم که از نوشتن و خوندن حرف می‌زدن. با اختلاف این 5 جستار و نظرات آرتور کریستال که قلم طناز و دلنشینی داشت، برام محبوب‌ترین کتاب در این دسته‌بندی بود!
        

0

          کتاب را خواندم، نه به خاطر این‌که آقای کریستال را می‌شناسم، نه به خاطر این‌که در شبکه نسیم و در برنامه سروش صحت معرفی شده، به خاطر این دلایل کتاب را نخریدم و همچنین بخوانم. 

فقط به یک دلیل اصلی این کتاب را ورق زدم، آن هم به‌خاطر ژانر جدید و مورد علاقه من به نام جستار روایی، من علاقه زیادی به جستار پیدا کرده‌ بودم و توی اینترنت سرچ کردم که نمونه‌اش را پیدا و آن را بخوانم. 

نمی‌دانستم که آیا واقعا ژانر جستار  جذاب هست یا نه، اما ظاهرا چونکه یک ژانر جدید بود، دوست داشتم نمونه‌ای از آن مطالعه کنم.

این کتاب را یافتم، از نشر اطراف بود، نشر اطراف هم که انگار علاقه زیادی به جستار پیدا کرده بوده، و جستارهایی خارجی را با تیم محبوبشان ترجمه می‌کند و راهی بازار می‌کند.
کتاب را خواندم، برای من خیلی جذاب بود و غرقش شدم، فهمیدم که چقدر جستار نویسی جذابه و  چقدر موضوعاتی هست که میشود در موردشان جستار نویسی کرد، چه عیبی دارد که خودمان جستار بنویسم؟ نمی‌دانم آیا جستار نویس ایرانی داریم یا نه، اگر هم‌ نداشته باشیم به خاطر این‌که این ژانر ادبی، ژانر جدیدی است، امید دارم که چند سال آینده از نویسنده‌های ایرانی جستار میخوانیم.

 اما اگر به هدف خواندن ژانر جستار کتاب را مطالعه نمیکردم یا آشنایی با شیوه جستار روایی نداشتم، همان صفحات اول آن را کنار می‌گذاشتم و دست از خواندن بر می‌داشتم، آخه این کتاب خیلی پی‌نوشت داشت، هر جستارش حداقل ۵۰تا پی‌نوشت داشت، یعنی اگر این پی‌نوشت ها را نمیفهمیدی، متن برایت گنگ می‌شود و حوصله بر. همچنین خود نویسنده هم خب بعضی مواقع در متن تناقض داشت، در مورد یک موضوع با قطعیت صحبت نمیکرد، خب این موضوع هم برای یک خواننده مسخره بود، آخه یعنی چی!

اما وقتی بفهمی این کتابی که داری ورق میزنی و مطالعه میکنی، یک جستار روایی است، از آن لذت میبری، میفهمی که نویسنده تناقض نمی‌گوید بلکه دارد روایت خودش را از یک موضوع می‌گوید.

📌در نهایت پیشنهاد میکنم قبل از اینکه این کتاب را شروع کنید به‌خواندن، اول یک سرچی در مورد ژانر جستار و اصلا جستار چی هست بزنید تا با دید باز این کتاب را بخوانید و سردرگم نشوید.

خواندن جستارهای دیگر از نشر اطراف، در برنامه کتابخوانی‌ام قرار خواهم داد.
        

17