معرفی کتاب فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن اثر آرتور کریستال مترجم احسان لطفی

فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن

فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن

آرتور کریستال و 1 نفر دیگر
3.7
139 نفر |
44 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

21

خوانده‌ام

234

خواهم خواند

157

شابک
9786009688494
تعداد صفحات
120
تاریخ انتشار
1399/4/25

توضیحات

        در مراسم اهدای جایز? پن در توصیفش گفتند «آرتور کریستال آشوبگری دوست داشتنی و فتنه گری خودی است.» به نظر می آید کریستال، در قواعد ثابت مقاله نویسی آشوب به پا کرده و «جستار روایی» را چند قدم جلوتر برده است. جستار روایی، نقلِ مضمون است؛ نویسنده اطلاعات و تحلیلِ صرف نمی دهد، روایت خود را از تجربه و لمسِ مضمون در اختیار خواننده می گذارد.کریستال ذهنی زیرک، دقیق و عاری از پیش داوری دارد و این ویژگی ها از او مقاله نویسی ساخته که چه با او موافق باشیم چه نباشیم، نوشته هایش حال مان را خوب می کند.مشاهده گریِ دقیق و سرزندگیِ نوشته هایش به جستار و قالب های عرض? فکر حیاتی نو بخشیده است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن

نمایش همه

یادداشت‌ها

« چه اتفاق
          « چه اتفاقی افتاد؟ که بر سر آن همه ظرفیت و توانایی اتصال به کتاب‌ها و ادراک قابلیت‌هایشان  نیستی و بی علاقگی پدید آمد؟» 
چون « افسوس که جسم انسان غم انگیز است، باید به روح پرداخت اما چه کنم که همه کتاب‌ها را خوانده‌ام» 
« البته که نخوانده او  کتاب نمی‌خواند می‌خواهد اما نمی‌تواند اما  مگر خواستن توانستن نبود.؟» 
جواب در ان زمانی است که  دیگر درد ها، حس‌ها، عاطفه‌ها، نفرت‌ها و کین‌ها، حب‌ها و مهربانی‌ها، نمایان شود، دیگر کسی به فکر خواندن نمایشنامه نیست، می‌تواند با یک کنترل تمام نمایشنامه‌ای را که ۱۰۰۰ صفحه است با صرف ۳ ساعت وقت ببیند، یا عشقی را که لیلی به مجنون دارد، در نت فیلیکس یا فیلیمو،  با یک سریال ترکی،  ببیند و تجربه کند و درک کند،  کاری که با کتاب نیاز به تصور دارد،  و سرانجام مغز داغ می کند و به خواب می روید،  یا اینکه خیلی بیشتر وقت می برد،،،،، اصلاً خواندن چیست وقتی دیدم وجود دارد؟ که دیدن را هم عقل عاقلی و صرف کردن وقت کم را هر انسان شاغلی بیشتر می‌پسندد اما این فقط یک  جستار کتاب به نام( چرا دیگر کتاب نمی‌خوانم) است. که البته برای دلایل دیگرش،  حتما بخوانید که خالی از لطف نیست، 

بگذارید بگویم که (آنکه حرف می‌زند همان نیست که می‌نویسد و آنکه می نویسد همان نیست که است) این فصل هم جستار ( وقتی نویسنده حرف می زند) است،  که جستار جالب و البته مهم برای مسابقاتی است که در کنار نوشتن، خواندن را قرار می دهند،  
« نویسنده‌ها استاد رنجند و رنج را به بقیه می‌سپارند»  فرازی مهم از جستار ( زندگی و نویسندگی) 
و اما جستار ( لذت گناه الود) که بی ربط به جستار اخر یعنی همان ( چرا کتاب نمی خوانم؟)  نیست ( که در بالا ذکر شده)، توصیه می کنم بعد لذت گناه الود،  چرا کتاب نمی خوانم را بخوانید، و بعد سراغ زندگی و نویسندگی بروید،،،،، 
و  در نقد هم،  با پی نوشت های زیاد گیج کننده اش،  کمی مشکل داشتم،  اما متن روان و خوب،  و البته پسندیدن جستار ها،  
نشان می دهد که ارزش خواندن را دارد، 

        

7

          کتابی عالی در زمینۀ تجربۀ زندگی با کتاب‌ها و نقد و نویسندگی.

در بخش‌های آخر کتاب با توجه به اینکه هنوز سنم به سن نویسنده نرسیده و جزو افرادی هستم که اول فیلم دیده‌ام و بعد کتاب خوانده‌ام متوجه شدم واقعا کتاب‌خواندن خیلی دلنشین‌تر از دیدن فیلم همان کتاب است؛ چون عمیق‌تر می‌توان با شخصیت‌ها آشنا شد و خودمان می‌توانیم شخصیت‌ها و فضا را تخیل کنیم.

به‌علاوه اینکه اتفاقا به عنوان فردی که بعد از نوجوانی هیچ باوری به رمان و داستان نداشتم و تنها متون علمی را قبول داشتم، اما بعد متوجه شدم که زبان گفتن همان نکات علمی خیلی مهم است که بعداً توقع داشته باشیم بقیه و مخصوصا افرادی که با آن رشته به صورت تخصصی سروکار ندارند آن را بپذریند، یا اگر بخواهیم روی نوجوانان و کودکان اثر بگذاریم راهش همین ادبیات است، هنوز هم ادبیات داستانی را مفید و موثر می‌دانم. ادبیات همه چیز را ملموس می‌کند و زبان انسان را در گفتار لطیف می‌کند و در ادامه‌اش پذیرش گفتار لطیف از جانب دیگران بیشتر است.
        

21

          فقط روزهایی که نمی‌خوانم!

این از اولین تجربه‌های جستار‌خوانی من بود و احتمالا برخلاف نظر عده‌ای که متعصبانه به این اثر عشق خواهند ورزید (حق هم دارند) بنده به صراحت اعلام می‌کنم که در بیشتر صفحات چیزی جز گوش‌دادن به غرولند‌های یک خستۀ راه کتابخوانی نصیب من نشد. 

شاید اگر سال‌ها پیش در زمان خواندن آثار مربوط به کتاب نشر کوله پشتی با ترجمه‌های خانم لیلی کُرد به این اثر برمی‌خوردم آن را جذاب و مفید می‌دانستم و مطالعۀ آن را به هم‌نشینی با کتابخوانی مجرب و کهنه‌کار تشبیه می‌کردم اما همانطور که نویسنده در جستار آخر از دست بیشتر کتاب‌هایی که در زمان معاصر نوشته شده‌اند (به استثنای تعداد محدودی از آثار کلاسیک) می‌نالد و لذت نبردن از آنها را به هم‌عصری با دنیای جدید و کهولت سن نسبت می‌دهد، من نیز کم‌وبیش مبتلا به چنین وضعیتی هستم. پیوسته به دنبال قلمی هستم که ندای حقیقت را با صدایی رسا نهیب زند، من را به خود آورد و به جوشش وادارد. 

ترجمه مشکل خاصی نداشت به جز اینکه در برخی موارد جملات بلند در برگردان فارسی باید کوتاه‌تر می‌شدند تا مخاطب (در هر وضعیت) سررشتۀ افکار نویسنده را از دست ندهد‌.

حجم کم کتاب، لبخند رضایت از خواندنش را در انتهای اثر بر چهرۀ ما نشاند. 

🖊️سید علی مرعشی 
اسفند ۱۴۰۲

🔗https://eitaa.com/marashi_books
        

2

          تجربه جذاب و یکمی چالشی!
اولین نکته ای که از این کتاب جذبم کرد این بود که نمیدونستم چیزی وجود داره که نویسنده میتونه با اطلاعاتی و تجربیاتی که داره یک جور نقطه نظر از خودش ارائه بده ، و این کار جذاب یک جور سبک باشه ؛ که خب این برام خیلی جالب بود!
و این کتاب اولین جستاری بود که من خوندم(نتیجهٔ همراه شدن با گروه همخوانی که ازشون خیلی ممنونم!).
پنج جستار مفید و پربار که تو هر کدوم اطلاعات و مطالبی رو میگفت که یا اکثرا از بیان کردنشون ترس داریم یا بهشون حتی فکر نکردیم ؛ به شخصه برای من پنجره های زیادی رو باز کرد و تونستم به کمکش دید وسیع تری داشته باشم!
تو بعضی از جاها بخاطر حجم اطلاعات درباره نویسنده ها و آثارشون ؛  یکجور پراکندگی در کتاب ایجاد میشد که یکمی گیج کننده بود و اذیت میکرد ولی میشد به عنوان نکته مثبت هم ازش استفاده کرد(معرفی نویسنده ها و کتاب های خوب!).
در کل این کتاب باعث شد که با یه سبک کاملا جدید آشنا شم و بخوام از این نوع کتاب ها بیشتر بخونم!
پ.ن۱ : با این همه معرفی کتاب چه کنم!
پ.ن۲ : حرکتی که نشر اطراف در اول کتاب در رابطه با توضیح جستار و معرفی مترجم و نویسنده زد خیلی باحال بود.
        

20