بریدههای کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود صبا 1404/4/17 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 1 مسلمابهترین سال های زندگی اش این نیست. زمانی که یک بچه به قدری بزرگ شده که بداند جهان به چه منوال می گذردامانه انقدرکه ان را بپذیرد 0 1 clara 1402/8/3 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 6 بزرگترین ترس من این است که تخیلم را قبل از بدنم از دست بدهم. 0 27 آگاتاهد. 1404/2/15 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 11 بابابزرگ عاشق درختهاست، چون درختها اهمیتی به افکار آدمها نمیدهند. 0 37 زهرا عالی حسینی 1404/3/30 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 32 ذهن ما بیحد و مرزترین معادله هاست. و اون زمانی که بشر حلش کنه قدرتمندتر از وقتی خواهیم بود که تونستیم به ماه پرواز کنیم. رازی بزرگتر از انسان تو کائنات وجود نداره. 0 4 clara 1402/8/3 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 9 چون هنوز آنقدر عمر نکرده که اجازه بدهد کسی فکرش را روی زمین نگه دارد. 0 17 sin_alef 1403/12/29 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 1 0 2 زهرا عالی حسینی 1404/3/8 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 16 به طور حیرتانگیزی پیر شده. آنقدر پیر که آدم ها دست از سرش برداشتهاند و دیگر به او نق نمیزنند که باید مثل یک آدم بزرگ رفتار کند. آنقدر پیر که دیگر برای بزرگ شدن دیر است. بودن در این سن بدک هم نیست. 0 6 زهرا عالی حسینی 1404/3/30 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 32 + یادت هست درباره اشتباه کردن بهت چی گفتم؟ - فقط زمانی شکستخورده محسوب میشی که دست از تلاش برداری. 1 4 فاطمه نریمانی 1404/3/31 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 5 اینجا فکرها ساکت نیستند. 0 6 asal 1404/1/25 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 48 هر چیزی که من شدم به خاطر اونه. بیگ بنگ من بود. 0 5 زیزی 1403/8/10 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 63 -نیازی نیست از فراموش کردن من بترسی. +واقعا؟ -آره چون هروقت فراموشم کردی این شانس رو داری که دوباره من رو بشناسی! ازین کار خوشت میاد چون من واقعا برای آشنایی آدم باحالی هستم. 0 3 فاطمه رفعت 1402/9/11 هر روز صبح راه خانه طولانی تر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 23 فقط زمانی شکست خورده محسوب میشی که دست از تلاش برداری. 0 22 زهرا عالی حسینی 1404/3/30 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 32 پدر با صدای خشنی میپرسد:«مدرسه در چه حاله؟» همیشه همین سوال را میپرسد و تِد هم هیچوقت نمیتواند جواب درست را بدهد. پدر اعداد را دوست دارد و پسر حروف را. دو زبان متفاوت! پسر میگوید:«تو انشا نمره اولو گرفتم.» پدر میغرد:«ریاضی چی؟ با ریاضی چطوری؟ اگه تو جنگل گمبشی کلمات چطوری میتونن تو رو برگردونن خونه؟» پسر جواب نمیدهد. او اعداد را درک نمیکند. یا شاید اعداد او را درک نمیکنند. 0 4 فهیمه . مؤذن 1402/9/9 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 59 0 3 زهرا عالی حسینی 1404/3/30 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 32 وقتی ذهنی میمیره، خیلی طول میکشه تا بدن اینو بفهمه. بدن انسان اخلاق کاری خارقالعادهای داره. یک شاهکار ریاضیه. تا آخرین پرتو نور دست از کار نمیکشه. 0 2 زیزی 1403/8/10 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 5 تقریبا همهٔ آدم بزرگ ها پر از حسرت خداحافظیهایی هستن که ارزو میکنن کاش میتونستن برگردن و بهتر اداش کنن. 0 12 ida 1404/2/23 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 37 وحشتناک دلم برات تنگ شده. 0 6 ریرا 1403/1/22 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 53 اصلا دلیل اینکه ما این شانس رو داریم که نوههامون رو لوس کنیم همینه! با این کار از بچههامون عذرخواهی میکنیم. 0 10 زهرا عالی حسینی 1404/3/30 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 32 یک فکر بزرگ رو هرگز نمیشه روی زمین نگه داشت. 0 7 فاطیما 1403/8/28 و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 1 بزرگترین ترس من این است که تخیلم را قبل از بدنم از دست بدهم. :)) 0 42
بریدههای کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود صبا 1404/4/17 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 1 مسلمابهترین سال های زندگی اش این نیست. زمانی که یک بچه به قدری بزرگ شده که بداند جهان به چه منوال می گذردامانه انقدرکه ان را بپذیرد 0 1 clara 1402/8/3 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 6 بزرگترین ترس من این است که تخیلم را قبل از بدنم از دست بدهم. 0 27 آگاتاهد. 1404/2/15 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 11 بابابزرگ عاشق درختهاست، چون درختها اهمیتی به افکار آدمها نمیدهند. 0 37 زهرا عالی حسینی 1404/3/30 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 32 ذهن ما بیحد و مرزترین معادله هاست. و اون زمانی که بشر حلش کنه قدرتمندتر از وقتی خواهیم بود که تونستیم به ماه پرواز کنیم. رازی بزرگتر از انسان تو کائنات وجود نداره. 0 4 clara 1402/8/3 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 9 چون هنوز آنقدر عمر نکرده که اجازه بدهد کسی فکرش را روی زمین نگه دارد. 0 17 sin_alef 1403/12/29 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 1 0 2 زهرا عالی حسینی 1404/3/8 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 16 به طور حیرتانگیزی پیر شده. آنقدر پیر که آدم ها دست از سرش برداشتهاند و دیگر به او نق نمیزنند که باید مثل یک آدم بزرگ رفتار کند. آنقدر پیر که دیگر برای بزرگ شدن دیر است. بودن در این سن بدک هم نیست. 0 6 زهرا عالی حسینی 1404/3/30 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 32 + یادت هست درباره اشتباه کردن بهت چی گفتم؟ - فقط زمانی شکستخورده محسوب میشی که دست از تلاش برداری. 1 4 فاطمه نریمانی 1404/3/31 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 5 اینجا فکرها ساکت نیستند. 0 6 asal 1404/1/25 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 48 هر چیزی که من شدم به خاطر اونه. بیگ بنگ من بود. 0 5 زیزی 1403/8/10 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 63 -نیازی نیست از فراموش کردن من بترسی. +واقعا؟ -آره چون هروقت فراموشم کردی این شانس رو داری که دوباره من رو بشناسی! ازین کار خوشت میاد چون من واقعا برای آشنایی آدم باحالی هستم. 0 3 فاطمه رفعت 1402/9/11 هر روز صبح راه خانه طولانی تر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 23 فقط زمانی شکست خورده محسوب میشی که دست از تلاش برداری. 0 22 زهرا عالی حسینی 1404/3/30 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 32 پدر با صدای خشنی میپرسد:«مدرسه در چه حاله؟» همیشه همین سوال را میپرسد و تِد هم هیچوقت نمیتواند جواب درست را بدهد. پدر اعداد را دوست دارد و پسر حروف را. دو زبان متفاوت! پسر میگوید:«تو انشا نمره اولو گرفتم.» پدر میغرد:«ریاضی چی؟ با ریاضی چطوری؟ اگه تو جنگل گمبشی کلمات چطوری میتونن تو رو برگردونن خونه؟» پسر جواب نمیدهد. او اعداد را درک نمیکند. یا شاید اعداد او را درک نمیکنند. 0 4 فهیمه . مؤذن 1402/9/9 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 59 0 3 زهرا عالی حسینی 1404/3/30 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 32 وقتی ذهنی میمیره، خیلی طول میکشه تا بدن اینو بفهمه. بدن انسان اخلاق کاری خارقالعادهای داره. یک شاهکار ریاضیه. تا آخرین پرتو نور دست از کار نمیکشه. 0 2 زیزی 1403/8/10 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 5 تقریبا همهٔ آدم بزرگ ها پر از حسرت خداحافظیهایی هستن که ارزو میکنن کاش میتونستن برگردن و بهتر اداش کنن. 0 12 ida 1404/2/23 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 37 وحشتناک دلم برات تنگ شده. 0 6 ریرا 1403/1/22 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 53 اصلا دلیل اینکه ما این شانس رو داریم که نوههامون رو لوس کنیم همینه! با این کار از بچههامون عذرخواهی میکنیم. 0 10 زهرا عالی حسینی 1404/3/30 و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 32 یک فکر بزرگ رو هرگز نمیشه روی زمین نگه داشت. 0 7 فاطیما 1403/8/28 و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 1 بزرگترین ترس من این است که تخیلم را قبل از بدنم از دست بدهم. :)) 0 42