PRS

PRS

@qufriet

44 دنبال شده

20 دنبال کننده

یادداشت‌ها

PRS

PRS

دیروز

            ▪ این یک روایتِ ایرانی، برای دل‌های ایرانیه.
خوندن این کتاب به‌ لطف یکی از معلم های من بود که کتاب رو داد دست ما و گفت بین هر کس که کتاب می‌خونه، دست‌به‌دست کنین و بخونین. مثل مشتری‌ها که اول دید خوشایندی نسبت به موتورهای جمکو نداشتن، منم فکر نمی‌کردم که این کتاب تبدیل بشه به یکی از لذت‌بخش‌ترین تجربه‌های کتابخونی من. کمتر کتابی پیدا می‌شه که یک روایتِ به‌ظاهر خشک و علمی رو تا این حد با کشش و جذابیت همراه کرده باشه و انقدر راحت‌خوان باشه.

    ● رفته‌به‌رفته، روایت صعود جمکو دقیقا اون چیزی بود که باعث شد بفهمم "عِرق به وطن" و "نبوغ" یعنی چی. از خلاقیت و مهارت مهندس رستمی در زنده کردن امید و غیرت کارگران جمکو (که در آچار چهارم، ابروگشاده و آچار پانزدهم، جعبه سیاه که مربوط به خانم حکم آبادی بود به من کاملا اثبات شد) گرفته تا عرق ریختن و زحمات بی‌منتشون.
    ● چیزی که روایت رو برای من جذاب کرد، بازگو کردنش از دیدگاه چند شخصیت مختلف جمکو بود. دقیقا همون چیزی که می‌تونست روایت جمکو رو از یکنواختی در بیاره و تبدیل بکنه به "داستانی" که هر ایرانی باهاش هم‌ذات‌پنداری می‌کنه و قدردان اونه.

امیدوارم که با انتشار همچین کتاب‌هایی، میدون برای دست‌به‌قلم‌ها و زخم‌دیده‌های ایران و شرکت‌های دیگه‌ای مثل جمکو که تعداد کمی هم نیستن، باز بشه. در آخر هم فکر نکنم که دیگه جمکو و همچنین آقای حکم‌ آبادی عزیز نیازی به تشکر بیشتر داشته باشن، چون قطعا یک ایران مدیون اونهاست.
      

1

PRS

PRS

1404/1/24

        ▪ قبل از خوندن این کتاب، برای من ایده‌ی داستان خیلی جذاب و جالب‌تر بود. طنز تلخ و روایت تخیلی ولی نه چندان دور از ذهنی که داشت، از اوایل داستان برای مخاطب مشخص بود و بنظرم ایده‌ای بود که می‌تونست خیلی مفهوم و تحول تو داستان ایجاد کرده باشه. ولی هرچی رفتم جلوتر و هرچی بیشتر خوندمش، خلاف تصوراتم بهم ثابت شد.

        - شخصیت پردازی خیلی خیلی ضعیف داستان اولین چیزی بود که واقعا زد توی ذوقم. معرفی‌های سرسری و یک جمله‌ای (و اکثرا کلیشه‌ای) از شخصیت‌ها، کاملا داستان رو یک‌بعدی می‌کرد و به هیچ وجه جای سوال یا انعطاف در شخصیت‌ها باقی نمی‌ذاشت. تک‌تک شخصیت‌ها معرفی‌ای در حد یک اسم و یک صفت اخلاقی ساده به دنباله‌ی اون اسم داشتن.
        - دومین نکته این بود که در حین خوندن داستان، مشخص بود که روی روند و مسیر داستان باید بیشتر فکر می‌شد. توی کتابی که انقدر کوتاهه و باید در چکیده‌ترین و مفیدترین حالت خودش باشه، حجم زیادی از اتفاق‌هایی وجود داشت که هیچ تاثیری در روند، شخصیت‌ها و پایان‌بندی نداشتن. انگار که فقط روی اولین صحنه‌ی داستان فکر شده و نویسنده، بدون برنامه‌ریزی، دنباله‌ی اون رو از ذهنش نوشته باشه.
        - و آخرین چیزی که فکر کنم اکثر خواننده‌ها رو مایوس کرده باشه؛ پایان‌بندی‌‌ای بود که طبق قرار باید شوکه‌کننده یا غیر منتظره باشه ولی فقط بی‌ربط به خط داستان و سرسری بود. انگار که یهو دیگه ریسه افکار نویسنده به تهش رسیده باشه و هرجور که شده این کتاب باید در همون نقطه تموم بشه.

شخصا واقعا ایده و مفهومی که قرار بود این کتاب داشته باشه رو دوست داشتم. کاملا می‌تونست تحولی در طنز تلخ باشه ولی نشد.
      

3

PRS

PRS

1403/11/17

        ‌
☆    ‌به جرئت می‌شه گفت از کامل‌ترین رمان‌هایی بود که تا الان خونده بودم. مفهوم اصلی کتاب از اسم و حتی همون صفحات اول مشخصه؛ اما نویسنده هنر زیادی نیاز داره که باز هم در اواخر کتاب وقتی این پیام رو دوباره بهت یادآوری می‌کنه، باز هم بتونه تورو میخ‌کوب کنه. سیمون دوبووار اینجا این‌کار رو به‌خوبی انجام داد. 
‌
•    ‌داستان به طور زیبایی از اون روایت آزادی خواهانه و کمی روزمره‌، به یه روایت اساطیری و پر از شور تبدیل شد. انگار که دوبووار می‌خواست با روایت داستان فوسکا و قرار دادنش در مقابل رژین، حرفش رو به ما ثابت کنه.
•    ‌اگر کتاب‌هایی باشن که بخوان به شما درس زندگی یا حداقل دیدِ تازه‌ای به مفهوم مرگ بدن، این کتاب برای من یکی از اون هاست.
‌
•    ‌(پی‌نوشت: از عده‌ای شنیدم که حکایت داستان فوسکا براشون در اواسط دیگه خسته‌کننده شده بوده... اما خوندن کامل روایت فوسکا دیدِ تازه‌ای از مفهوم کتاب بهتون می‌ده و توصیه می‌کنم که اگر برای شما هم همین‌طور بود، خوندن کتاب رو ادامه بدید. پشیمون نمی‌شید.)
      

14

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

شب های روشندر یتیم (خشکیدن آب دهان عنکبوت)بیگانه

کوچک‌های دوست‌داشتنی♡

9 کتاب

کتاب‌هایی که خیلی زود تموم می‌کنین اما خاطره‌شون مدت‌ها همراهتونه.. ‌ ● چند نکته‌ی حائز اهمیت: ۱• کتاب "شب‌های روشن" دو ترجمه‌ی محبوب داره. ترجمه‌ی جناب سروش حبیبی شاید بیشتر به ادبیات مخاطب ایرانی نزدیک باشه و تجربه‌ی خواندن رو لذت‌بخش می‌کنه؛ اما ترجمه‌ی آقای حمیدرضا آتش برآب نسخه‌ای هست که به متن اصلی روسی وفادارتره و همچنین با چند تفسیر از داستان به چاپ رسیده. انتخاب ترجمه بستگی به سلیقه‌ی شما داره. ۲• ماه عسل آفتابی کتابی به نوشته‌ی خانم دانشور نیست. ماه عسل آفتابی یک مجموعه از داستان‌های بین‌المللی و زیباست با ترجمه‌ی خانم سیمین دانشور. شامل چندین داستان کوتاهه از کشورهای مختلف که در ادبیات حرفی برای گفتن دارن. ۳• از نسخه‌ای که از کتاب مسخ در اپ بهخوان موجوده مطمئن نیستم؛ اما در حال حاضر از محبوب‌ترین ترجمه‌ها متعلق به نشر ماهی و جناب علی اصغر حداد هست. (در نسخه‌ای که نشر ماهی به چاپ رسونده چند داستان کوتاه دیگه از کافکا مثل "در سرزمین محکومان"، "لانه"، "گزارشی به فرهنگستان" و "هنرمند گرسنگی" رو می‌تونین بخونین و لذت ببرید.)

1

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.