در یتیم (خشکیدن آب دهان عنکبوت)

در یتیم (خشکیدن آب دهان عنکبوت)

در یتیم (خشکیدن آب دهان عنکبوت)

4.5
5 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

2

در اعماق پاریس، در یک خانه‌ی کوچک و پنهان، هدایت در سکوت و تنهایی زندگی می‌کند. او که هرگز از خودش شادمان نبوده، حالا دنیایی از همه چیز و همه‌کس را پشت سر گذاشته و در این خانه‌ی کوچک، می‌خواهد از خودش نیز فرار کند. یک هفته‌ نه روزی که گذشته، هدایت خانه‌ای را اجاره کرده و پول سه‌ماه اجاره را پیش‌پرداخت کرده است، اما حتی آدرس این خانه را به احدی نمی‌دهد، می‌خواهد تنها بماند و از دنیای خارجی فرار کند. در این میان، هدایت سه داستان کوتاه و بلندی که قصد داشت در پاریس نوشتن‌شان را تمام کند، پاره می‌کند و جلو چشم‌هایش در سبد زباله می‌ریزد. یکی از این داستان‌ها، داستانی ناتمام است که روزی بخش‌هایی از آن را برای مصطفی فرزانه خوانده بود. داستانی از عنکبوتی که نفرین ما در آب دهانش را خشک کرده و دیگر نمی‌تواند تار ببافد. اما در یتیم، داستان دیگری است، داستانی از سایه‌ای که همیشه در پس پرده‌ی زندگی هدایت بوده است، سایه‌ای که حالا، پس از سال‌ها سکوت، کم‌کم شروع به صحبت کردن می‌کند. صحبت‌هایی که مثل گفت‌وگویی از دورانی دور، به نظر می‌رسد و اینبار دیگر، دولت‌آبادی در این اثر، میان سایه‌ای که همیشه در کنار هدایت بوده و نویسنده‌ای که همیشه از دور تماشا می‌کرده، گفت‌وگویی دارد که ممکن است جوابی برای سوالات بی‌جواب هدایت داشته باشد. «در یتیم: خشکیدن آب دهان عنکبوت» نوشته‌ی محمود دولت آبادی، بازتابی از محیطی است که در آن صادق هدایت، نویسنده‌ی برجسته‌ی ایرانی، در پاریس زندگی می‌کند و با چطور چالش‌هایی مواجه است. این اثر به عنوان یک روایت فلسفی و اجتماعی، عناصری از انزوای انسانی را مورد بررسی قرار می‌دهد، به ویژه زمانی که فرد در مواجهه با مشکلات زندگی، از جمله مرگ نزدیکان، دچار شکست می‌شود. این اثر، به نحوی نمایی از روابط انسانی و تأثیرات زندگی شهری را ارائه می‌دهد و در عین حال، به بررسی عمیقی از داستان‌نویسی و خلاقیت‌هنری نیز می‌پردازد. در کل، «در یتیم: خشکیدن آب دهان عنکبوت» یک اثر ادبی متفاوت است که با زبانی بیانگر و بازتابی از زندگی نویسنده، خواننده را به تأمل و تفکر در مورد موضوعات مختلف دعوت می‌کند.

یادداشت‌های مرتبط به در یتیم (خشکیدن آب دهان عنکبوت)

        «می‌روم و داغم را به دل همه‌تان می‌گذارم.» اين را هدایت روی تکه کاغذی نوشت و قبل از آخرین سفرش به پاریس پشت در خانه‌‌ی یکی از رفقا انداخت. دُرّ يتيم يا خشکيدن آب دهان عنکبوت روایت آن یک هفته و نه روزی است که هدايت خانه‌ای مطبخ‌دار در پاریس اجاره می‌کند و پول سه ماه اجاره را هم از پیش می‌پردازد. آدرسش را هم به احدی نمی‌دهد و سعی می‌کند کم‌تر بنی‌‌بشری را ببیند و خودش را از همه چیز و همه کس حتی از داستان‌ها و کتاب‌ها و حتی از یاران باوفایش - فرزانه و شهیدنورایی- خلاص کند و بعدتر حتی از شر خودش در چنین اوضاعی! هدايت سه داستان کوتاه و بلندی را که قصد کرده بود در پاریس کار نوشتن‌شان را تمام کند پاره می‌کند و جلو چشم‌های فرزانه در سبد زباله می‌ریزد. یکی از اين داستان‌ها قصه‌ی ناتمامی است که روزی بخش‌هایی از آن را برای فرزانه خوانده بود داستان عنکبوتی که نفرین مادر آب دهان او را خشکانده و دیگر نمی‌تواند تاری بتند.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

          شوخی خنکی بود که وقتی تحقیر ملایمی در گپ دوستانه احساس می‌کردیم، جای فحش دادن می‌پرسیدیم: «به روح اعتقاد داری؟» و می‌دانستیم که رفیق ما به روح همان اندازه معتقد است که به جسم و شاید حتی بیشتر.
نمی‌دانستم در دنیا کسی هست که بشود اینطور برایش نوشت: «می‌دانستم به روح اعتقاد ندارد، اما به سایۀ خودش چه؟»

درّ یتیم را خواندم. چه عنوانی برازنده‌ای داشت و چه کمال و بلوغی در کلمات! چه ایدۀ جذابی. من از صادق هدایت چیزی نخوانده‌ام. همیشه فکر می‌کردم از هر کتابی که بخوانم لکه‌ای بر پیراهنم می‌ماند و لکۀ بوف‌کورِ معروف، حتماً شبیه قیر، سیاه و چسبناک است. درّ یتیم هم تصویر مؤیدی بر این باورم ارائه کرد، هرچند تکیه‌اش بر این بود که بگوید ما نابغه‌ای را به خاطر بی‌تفاوتی‌ها و لجّارِگری از دست دادیم.
حالا قیر یا لکه‌ای شبیه گُل، می‌روم بخوانم ببینم دنیا دست کیست!
[لازم است بگویم کتاب دربارۀ روزها و لحظه‌های پایانی صادق هدایت در پاریس است؟]
        

28