م.مهدوی

تاریخ عضویت:

اردیبهشت 1402

م.مهدوی

@parishun28

192 دنبال شده

133 دنبال کننده

                کتابخوانی جزو کارهای اصلی زندگی است و اگر به این باور برسیم هیچ کاری، مانع کتابخوانی نخواهد شد.

۱۳۸۹/۰۲/۲۲
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
م.مهدوی

م.مهدوی

1404/3/19

        این کتاب هم به درد معرفی به نوجوانان میخوره و هم مربی/معلم یا هرکسی که با نوجوان در ارتباط هست.
  با خواندن این کتاب بهتر میتونیم فضای بچه هایی که درگیر این موضوع هستند رو درک کنیم و همچنین راهکاری که بشه کمکشون کرد تا به عقلانیت برسند و برای دریای احساساتشون فضای جایگزین مطرح کرد. 
وقایع از نگاه نوجوان به خوبی روایت میشد و حتی شخصیت خانم کریمه آشنا و حقیقی بود اما کاش درباره مدل کاری که با بچه ها داشتن بیشتر توضیح میداد و گنگ رها نمیکرد چون بنظرم خطر انحرافات دیگه رو باز گذاشت.
  در پایان اشارات فوق‌العاده مستقیمی داشت که من هم مثل برخی از خواننده های کتاب نپسندیدم. انگار در یک سوم پایانی کتاب صبوری نویسنده تموم شد و عجله داشت ماجرا رو با پایان دلخواهش ببنده. 
البته  که راه ارتباطی با امام باید حتما معرفی میشد اما نه با این سرعت و کیفیت. می شد داستان ادامه پیدا کنه و اینجا تموم نشه و حتی جلد دومی باشه.
قلم نویسنده رو دوست داشتم و این اولین کتابی بود که از ایشون میخوندم.
      

10

م.مهدوی

م.مهدوی

1404/2/27

        با اینکه خواندن این کتاب بسیااااار طول کشید اما واقعا آخرش حس خیلی خوبی نسبت بهش داشتم و با خواندن مقدمه حتی دلم خواست یه قسمت هایی رو مرور کنم و کردم. 
واقعا چیدن این‌همه جزئیات در داستان به شکلی که همه چیز به‌هم مرتبط باشه خیلی هوشمندانه بود؛ در حالی که حین خواندن این ارتباط کاملا حس نمیشه و بنظر میاد نویسنده بیش از حد حاشیه رفته و اما آخر کتاب معلوم میشه تمام اون ریز جریانات قرار بوده تصویر نهایی رو بسازه. 

خواندن مقدمه هم خیلی خیلی به درک بهتر کتاب کمک کرد.
مقدمه آقای کریمی حکاک فوق العاده بود و جای هیچ تعریف و تحلیل اضافه‌ای نگذاشت.  
البته توصیه می‌کنم مقدمه رو پس از اتمام داستان بخونید. اینطوری بهتر می‌فهمید و داستان هم لو نمیره. 

و دیگه اینکه فصل‌های اول هر کتاب در حکم مقدمه‌ای بود که نویسنده نظریات خودش رو مستقیما ارایه می‌داد و من خیلی نپسندیدم و نمی‌تونستم توجه خوبی بهشون داشته باشم.

در آخر به کسانی که حوصله خواندن یک رمان کلاسیک (با تمام طول و تفصیل هایی که حوصله بسیار می‌طلبد) دارند توصیه می‌کنم بخوانند و لذت ببرند. 
در غیر این صورت به خواندن نسخه‌های تلخیص شده دعوت می‌کنم.

+شاید تنها ایرادی که می‌شد نسبت به کتاب داشت سنگینی و حجم زیادش بود که مطالعه رو محدود به حالت نشستن می‌کرد و این سخت و خسته کننده بود.
      

7

م.مهدوی

م.مهدوی

1403/10/10

        و اما..
بعد از مرگ ویل حالا تاثیر خودخواهی او در زندگی اطرافیانش ظاهر شده و دختری که دوستش داشت در بدترین حالت ممکن قرار داره. 
برخی از نکاتی که حین خواندن داستان به ذهنم می رسید: 
دیدیم که پول و سفر به شهری بزرگ تر برای زندگی ابدا پیشرفت و سعادت رو برای لو به ارمغان نیاورد. تصوری که ویل برای لو کاشت در واقع توهم بود. 
اگه ویل صبر کرده بود شاید از وجود دخترش با خبر میشد و روی زندگی هم تاثیرات مثبتی می گذاشتند. 
خیلی عجیبه که همه نسبت به احساس مسئولیت لو در قبال لیلی اعتراض دارند و بهش توصیه میکنند به زندگی خودش برسه! 
در انتهای داستان ولی می بینیم که کمک به لیلی در واقع کمک به خودش هم بود و میشه نتیجه گیری کرد که با حل مشکلات دخترنواجوانی که هیچ نسبتی باهاش نداشت چطور مشکل خودش حل شد. در واقع امید به زندگی خودش هم برگشت.
تحلیل رفتار های لو خیلی به شناخت روحیات نوجوانانه کمک میکنه و واقعا دلم برای بی سرپرستیش سوخت. انقدر بی کس که به غریبه ترین افراد رو می آورد. چقدر از این نوجوان ها اطرافمون پیدا میشه!

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

8

م.مهدوی

م.مهدوی

1403/9/19

14

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.