یادداشت م.مهدوی
1403/10/10
و اما.. بعد از مرگ ویل حالا تاثیر خودخواهی او در زندگی اطرافیانش ظاهر شده و دختری که دوستش داشت در بدترین حالت ممکن قرار داره. برخی از نکاتی که حین خواندن داستان به ذهنم می رسید: دیدیم که پول و سفر به شهری بزرگ تر برای زندگی ابدا پیشرفت و سعادت رو برای لو به ارمغان نیاورد. تصوری که ویل برای لو کاشت در واقع توهم بود. اگه ویل صبر کرده بود شاید از وجود دخترش با خبر میشد و روی زندگی هم تاثیرات مثبتی می گذاشتند. خیلی عجیبه که همه نسبت به احساس مسئولیت لو در قبال لیلی اعتراض دارند و بهش توصیه میکنند به زندگی خودش برسه! در انتهای داستان ولی می بینیم که کمک به لیلی در واقع کمک به خودش هم بود و میشه نتیجه گیری کرد که با حل مشکلات دخترنواجوانی که هیچ نسبتی باهاش نداشت چطور مشکل خودش حل شد. در واقع امید به زندگی خودش هم برگشت. تحلیل رفتار های لو خیلی به شناخت روحیات نوجوانانه کمک میکنه و واقعا دلم برای بی سرپرستیش سوخت. انقدر بی کس که به غریبه ترین افراد رو می آورد. چقدر از این نوجوان ها اطرافمون پیدا میشه!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.