خطر!ممکن است با این یادداشت داستان مقداری اسپویل شود!
شاید با خودتان بگویید این چه امتیازیست؟چرا انقدر کم؟!
باید بگویم که از نظر من برایش زیاد هم هست!البته قصد توهین ندارم و فقط می خواهم نظرم را بگویم.بگذارید از اولین امتیاز کم شده شروع کنم.این کتاب پر از کلیشه های جنسیتی است.مثلا یک دختربچه کلاس دومی چرا نباید به جای دار قالی یک اجاق اسباب بازی بخواهد؟!مگر چند سالش است؟یا اینکه چرا یک پسر بزرگ نباید خودش جورابش را بشوید؟ به نظرم برای همین یکی 2 امتیاز کافی است اما باشد،دلایل  دیگر هم دارم.
دومین دلیل مشابه دلیل اول است.نرگس در جایی از داستان نقل می کند که پدرش بهش گفته "دختر نباید تنها از خانه بیرون برود"(یا اینکه"دختر نباید بلند بخندد"شرمنده دقیق یادم نیست)من انتظار داشتم که در پایان داستان حداقل کمی این استدلال نقض شود.نمی دانم شاید هم انتظار من زیادی بوده.هر چی باشد من کلا از این حالت کلیشه ای داستان خوشم نیامد و در حقیقت برای همین این مقدار ستاره کم کردم وگرنه اگر مرا دنبال کنید می دانید که من معمولا بیشتر امتیاز می دهم.
و آخرین دلیل اینکه من کلا با کتاب های آقای رضا وحید این حالت را دارم و زیاد از این حال کتاب هایشان خوشم نمی آید چون آن کتاب هایی که از ایشان خواندم معمولا همگی این کلیشه ها را داشتند.
در حقیقت آن دو امتیاز هم برای این بود که:
1_داستان کلی بد نبود
2_دلم سوخت
ممنون که متنم را خواندید.
خسته نباشید.
پ.ن:البته سوء برداشت نشود،ممکن است کسی این کتاب بخواند و خیلی هم دوست داشته باشد. ولی من دوست نداشتم.
        

          این کتاب درباره ی خانواده ای نسبتا فقیر است . فضای عجیبی دارد تورا داخل داستان می کشد داخل خانه آن ها حتی بیرون از خانه هم با آن هایی  .   این داستان درباره ی این است که دختر خانواده ... .  بروید خودتان بخوانید.راستی تا یادم نرفته این را هم بگویم که داستان از زبان دختر خانواده است . آدم یک جاهایی می گوید چه دختر بدی چون به ناخواسته چند دروغ می گوید.این کتاب را بخوانید.
        

          قصه ی حسادت ، رفاقت ، معذوریت و مظلومیت رو روایت میکنه ...🫒🍃
        

          این داستان خیلی قلبم رو اکلیلی کرد  
داستان در مورد یه دختر کوچولو به نام نرگس هستش که یک روز اتفاقی اجاق گاز صورتی رنگ دختر همسایشون مینا رو خراب می‌کنه اون اجاق گاز رو بابای مینا به خاطر نمره ی خوبش بود اون معدلش بیست نشده بود ولی باباش براش اون رو جایزه براش خریده بود
نرگس هم دلش جایزه می خاست
بابای نرگس برای اون یک دار قالی خرید اون خیلی ناراحت شد 
ادامه داستان رو میتونید خودتون بخونید   ‌‌

        

          کتاب خوبی بود و وقتی اون رو می خوندم کامل  احساس می کردم که اونجام 
و اینکه به نظرم او قسمت هایی که باید جوراب برادرش را می شست رو برمی داشتن چون یه زره تو ذوق می زد
        

          
معرفی کتاب : این کتاب راجع به دختری به نام نرگس است😊
 او به اشتباه وسیله دوستش را خراب میکند وسیله دوستش که هدیه ای بوده است که پدرش برایش خریده بوده است با اینکه معدلش کمتر از نرگس بوده است🗒 .
نرگس همیشه شاگرد اول بوده است اما پدرش برایش چیزی نمی خریده است تا اینکه روزی برایش ... می خرد و ادامه دارد ♥

🤍@donyaye_motale📚


        

          از نظر من یک کتاب عالی بود من ۹ سالم بود که برای اولین بار این کتاب رو خوندم و احساس کردم من جای نرگس هستم آنقدر  قشنگ بود که من ۱۳ بار این کتاب رو خواندم و باهاش انس گرفتم
بهتون پیشنهاد میکنم
        

          سوژه خوب با پرداخت ضعیف که به نظرم جای کار بیشتری داشت.
بازخوردهای مختلفی از مخاطبان نوجوان داشتم. خیلی‌ها با همین داستان ارتباط گرفته بودند و بعضی هم از داستان خوششان نیامده بود.

        

          در ابتدای کتاب مطمئن بودم که آن را مناسب معرفی به نوجوانان پیرامون نمیدانم و تا انتها قضاوتم تغییری نکرد اگرچه حس خوبی که پایان کتاب ساخت راضی ام کرد کمتر از چهار ستاره ندهم. 
اما در نهایت به نتیجه رسیدم که اگر معرفی هدفمند و متناسب با مسائل نوجوان انجام شود رسالت داستان محقق خواهد شد. 
متن روان و خوب بود و جز چند واژه که اندکی ثقیل به نظر می آمد اما قابل فهم بود ایرادی ندیدم. 
از آنجا که داستان پیرامون یک دختر و دغدغه هایش روایت می شود طبیعتا برای نوجوان دختر مناسب تر است.
        

          همه چیز از یک اجاق گاز شروع شد خوب البته یک گاز که نه یک پیچ گاز!
 باورتون میشه...!
 اصلاً تقصیر مینا بود! اینقدر اذیتم کرد که من مجبور شدم گاز صورتی رنگش رو بردارم! 
من برنداشتم ها... خودش یادش رفت ببرد! 
گاز خونه ما جا موند پیچش را که چرخاندم از جایش درآمد 
همان موقع زنگ خانه به صدا درآمد مادرم رفت و در را باز کرد 
مینا بود با مادرش! دنبال گاز آمده بودند
مادر من را صدا زد و من ا ترس به پیچ گاز توی دستم نگاه می‌کردم ......

این داستان برای کسایی خوبه که عاشق قالی‌بافی هستد
رده ی سنی ۹+





        

          با اینکه آقای رضا وحید رو نمیشناختم،مدرسه واسطه شد که من این کتاب را بخوانم.
این کتاب جنبه ی طنزی داره.......
پیشنهاد می کنم حتما این کتاب رو بخونید.
        

          عالیه 
        

          خوب بود
        

          کتاب پیشنهادی نوجوانان برای فهرست مرحله اول روباه شنی - تابستان ۱۴۰۴