کتاب به وقت عشق و مرگ اثری مملو از همنشینی تضادها و ترکیبهای غیرمنتظره است. نگاهی گذرا به عنوان رمان ارتباط جالب توجهی را روشن میکند – اینکه عشق مترادف با زندگی است و مرگ فقط فصلی از آن.
برای اریش ماریا رمارک، که پیشتر تسلط خود در روایت جنگ، حوادث و افراد آن را در شاهکارش «در جبهه غرب خبری نیست» ثابت کرده است، این رمان فرصتی مینماید برای روایت و گذر از یک کرانه به کرانهای دیگر، از وحشتِ جنگ به شورِ عشقی نو. آنجا که چیزهای زیبا در انحراف خود به رخدادهایی دهشتناک بدل میشوند؛ خواه تیزی شوم رشتههای یک پیانوی باز باشد یا تکهای از یک لباس که به ناگه در شعلههای آتش گرفتار میشود.