معرفی کتاب گل قرمز اثر فسی والود گارشین مترجم حمیدرضا آتش برآب

گل قرمز

گل قرمز

4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

2

شابک
9786002539908
تعداد صفحات
407
تاریخ انتشار
1404/2/16

توضیحات

        خوب یادم هست چه طور توی جنگل میدویدیم و گلوله ها از بالای سرمان صفیر میکشید و شاخه هایی را که به ضرب آنها قطع میشد، روی زمین می انداخت.
یادم هست چه طور از لابه لای بوته های زالزالک راه باز میکردیم و پیش میرفتیم. شلیک ها اما هردم بیشتر میشد و مدام در این سو و آن سوی جنگل چیزی به سرخی میزد ناگهان سیداراف، سرباز جوانی از گروهان یکم( داشتم فکر می کردم که بنده خدا چه طور از دستۀ ما سردرآورده)به پشت روی زمین غلتید و با چشم های درشت و حشت زده اش خاموش به من خیره ماند دور دهانش ردی از خون نمایان بود بله این یکی خوب به یادم مانده...
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به گل قرمز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 121

نوشت با آرامش میمیرد چرا که هیچ آرزویی ندارد و زندگی هم سراسر دروغ است. آدمهایی که دوست می داشته - البته اگر واقعاً کسی را دوست میداشته و تظاهر نمی‌کرده - نمی توانند زندگی اش را نجات دهند چون حناشان دیگر رنگی ندارد نه این که رنگی نداشته باشد رنگ نداشتن دیگر چیست؛ بلکه فقط برای او بی اهمیت شده اند و او یکباره این را فهمیده است. دستشان براش رو شده‌، دست خودش را هم خوانده و فهمیده که در او هم جز دروغ چیزی نبوده و نیست. نوشت که اگر کاری در زندگی‌اش انجام داده از سر خیر خواهی نبوده و به خاطر شهرت پرستی بوده. نوشت از رفتارهای زشت و شرارت بار برای این امتناع نکرده که توانایی شر بودن نداشته، بلکه به خاطر ترس خفت بارش از مردم بوده که بدجنسی نکرده. نوشت با همه اینها خود را بدتر از شمایی که تا آخرین روز عمرتان دروغ را ادامه میدهید نمیداند و هیچ هم طلب بخشش نمیکند بلکه با حقیر شمردن دیگران درست به اندازه تحقیر خودش می‌میرد. نامه را عبارتی سنگدلانه و بی رحمانه تمام می کرد: خداحافظ آدمها! خدا حافظ، میمونهای اطواری تشنه به خون.

8

یادداشت‌ها