✮ من ✮

✮ من ✮

@itsme13

106 دنبال کننده

            

          
گزارش سالانه بهخوان

یادداشت‌ها

این کاربر هنوز یادداشتی ننوشته است.

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

✮ من ✮ پسندید.
دو قرن تلاطم

9

✮ من ✮ پسندید.
چشم اندازی از پل
          از اروپای سنتی تا آمریکای مدرن

🟠دراین نمایشنامه دوست داشتنی وجذاب آرتور میلر  نیز مانند نمایشنامه قبلی که خواندیم از شرایط حاکم بر امریکا سخن می گوید اما او این بار به جای انتخاب یک فضای عموم از این جامعه(نمایشنامه مرگ فروشنده)، سراغ یک جزء از آن می‌رود به سراغ جامعه مهاجران رفته است.قصه در محله ای ساحلی که مهاجرنشینان ایتالیایی اقامت دارند روایت میشود.یک درام اجتماعی دوست داشتنی.
حضور الفیری که فردی تحصیلکرده وقانون دان است به عنوان دانای کل بر جذابیت نمایشنامه افزوده است(تاکنون نمایشنامه ای نخوانده بودم که کارکتری نقش دانای کل را هم بازی کند)
🟠دومین نمایشنامه ای بود که از میلر خواندیم قلم استادانه میلر بسیار جذبم کرده است جدای از شخصیت پردازی بسیار  عالی وملموس، یکی از مهمترین جنبه های  آثار میلر به بحث مکان مربوط می شود. بخش عمده مکان های موجود در آثار میلر مکان های واقعی و البته ملموس است،توصیف صحنه او در ابتدای نمایشنامه هایش از چند صفحه در می گذرد و این خود بیانگر وسواس او در توصیف دقیق و رئالیستی مکان رویداد نمایش است.
چشم اندازی از پل داستان گذری است از روی پل،پلی که در شرایط سخت عاطفی ازان عبور خواهی کرد،شرایطی که حسادت وطغیان عاطفه برما غلبه میکند آیا دراین شرایط پایبند اصول خود خواهیم بود چقدر درپایان پل شخصیت ما متحول ودگرگون‌ شده؟!آیا شرایط جدید انتخاب جدیدی را به ارمغان می آورد؟!
🟠در این نمایشنامهٔ پرازاحساس زندگی ادی کاربون باربر لنگرگاه بندر بروکلین را شاهد هستیم که از مهاجران ایتالیایی است که در آمریکا ساکن شده‌اند،مهاجرت به امید زندگی بهتر وهاجرت از ایتالیای خسته از جنگ ایتالیای سنتی به امریکای مدرن . مهاجرانی هستند که ایتالیا را برای زندگی بهتر و شغل که زندگیشان را تامین کند، ترک کرده‌اندو حالا، هر چند در حومه نیویورک زندگی چندان مناسبی ندارند، اما آن را به زندگی در ایتالیا ترجیح می‌دهند
همسر ادی، خواهرزاده‌اش کاترینا  را که پدر و مادر خود را از دست داده نزد خود آورده است. رابطه ادی با خواهرزاده همسرش آن چنان صمیمی است که کتی او را پدر می‌نامد. همان ابتدای نمایشنامه مت.جه علاقه ادی به کاترینا میشویم اما بحران از جایی آغاز می‌شود که پسرعموهای همسر ادی، رودلفو و مارکو از ایتالیا به آمریکا می‌آیند و در منزل آن‌ها اقامت می‌کنند. در ادامه رابطه احساسی بین رودلفو و کتی به وجود می‌آید(نقطه شروع درام) اما ادی با ازدواج آنها مخالف است بحران شروع می‌شود که کتی به رودلفو، برادر مارکو علاقمند شده است وادی احیاس خطر میکند. آنها می‌خواهند با هم ازدواج کنند، اما ادی مخالف این ازدواج است. او رفتار رودلفو را چندان نمی‌پسندد. به موهای بلند و طلایی پسر انتقاد می‌کند و خیلی خوشش نمی‌آید که پسر در روی عرشه کشتی زیر آواز بزند و با همه شوخی کند،خیاطی میداند  نزد الفیری اورا بچه قرتی میخواند.
چند روز مانده به ازدواج کاترین ، ادی ماموران اداره مهاجرت را از بودن رودلفو و مارکو آگاه می‌کند. درنهایت حسادت ادی به خشمی بدل می‌شود که سراسر وجودش را می‌گیرد و خودش، خانواده‌اش و دنیایش را زیرورو می‌کند.
ادی مردی جاافتاده وسنتی ولی کنترلی براحساسات خودندارد حتی تصمیماتی میگیرد که مبداند اشتباست وفاعل این اعمال را درگذشته انسان بی شرف وبی آبرو میدانسته است او پیرو قانونی میشود که خود مخالف ان بود

🟠درپایان منِ خواننده نمایشنامه حق را به ادی میدهیم یا نه؟!
ادی واقعا کاترینا را پدرانه دوست دارد؟! یا علاقه ای است دیگر عشقی از یک مرد به دختری جوان که خود اورا بزرگ کرده است ؟!ادی درتلاش برای سرکوب این علاقه قلبی است تا از عذاب وجدانی که مرتکب عشقی خلاف عرف شده است چرا که جامعه اورا شوهر خاله ای که نقش پدرخوانده کاترینا را بازی کرده است.

مردم بیگانه را خاطر نگه دارند خلق
دوستان ما بیازردند یار خویش را
همچنان امید می‌دارم که بعد از داغ هجر
مرهمی بر دل نهد امیدوار خویش را
هر که را در خاک غربت پای در گل ماند ماند
گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را


        

38