طلسمشو شکستم و تمومش کردم.
این...
عالی بود
شخصیت پردازیش و فضا سازیش محشر بود.
اما خب بنظرم یه چند صفحه رو نویسنده الکی کشش داده بود و یکم وسطای کتاب خسته کننده شده بود.
و من الان که تمومش کردم یه نکته خنده دار پیدا کردم.
چرا خانم x  اقای y رو  به فامیل صدا میزد حتی بعد از عهدشون؟🤡
اوکی اینکه زوجا همو به فامیل صدا کنن  بعد ناتوان یچیز روال شد واسم اما توی این کتاب...😃
در کل بگم این کتاب اینجوری بود که اخر گفتم:
(تکنولوژیا! بعد مدت ها یه عاشقانه فانتزیه خوشگل موشگل خوندممم)
پ.ن: حتما بخونیدش .تو دلتون پروانه پروانه ای میشههه🌚🦋
      

        کاراوال معروف هم بالاخره خوندم .
اما...
دارید شوخی میکنید دیگه؟ این کجاش شاهکار بودش؟🤡
از اول داستان که اسکارلت کلا همش استرس داشت که باعث ایجاد اضطراب هم برای خواننده شده بود
بعد فضای کتاب کلا هولناک بود به شخصه چند جاییش یه حس بدی نسبتا به فضا سازی عجیبش بهم دست داد
و آخرش واقعا مسخره بود
یه عده آدم برگشتن گفتن سوپرایززز! تو ۵ روز عذاب کشيدی در صورتی که همش بازی بوده و ما داشتیم به ریشت میخندیدیم:/ اونم فقط بخاطر اینکه پدرت دست از سرت برداره://///
نویسنده میتونست اخر داستانو قشنگ تر جمع کنه 
در کل راضی نبودم زیاد
      

         اینم از اتمام بلادونای عزیزم
من  کاملا مطمئن میگم که بعد از مجموعه پادشاه پریان کتابی که اونطور بی نقص باشه نخوندم. اما این جلد از این مجموعه منو شگفت زده کرد.
شخصیت اصلی این کتاب و شرایط زندگیش جوری توصیف شده که من به شخصه خیلی درکش کردم.
اما خب با توجه به ژانرش که عاشقانه هم بود،انتظار میرفت عشقی در این کتاب باشه که به مرور به واقعیت میپیونده نه یک پیشگویی دیده شده و سرنوشت از پیش رقم خورده.
 و میتونم بگم این از اون کتابا بود که میگفتم《بزار دوصفحه دیگه بخونم بعد میخوابم🤡》
بعد تا صبح به پاش مینشستم
در کل ازش راضی بودم
 
      

        جا داره یه خسته نباشید بگم به نویسنده این کتاب با ذهن کثیفش
بیشتر اموزش  جن/سی بود تا یک رمان عاشقانه
و کاملا مشخص بود که نویسنده هیچ خلاقیتی بکار نبرده ‌. شخصا خودم چند جاشو توی یک سریال یا کتاب دیگه دیده بودم
اینجوری بودش که نویسنده رسما داشت میگفت عشق فقط یک بهونه برای لذت های جن/سیه 
و همچنین داستان این کتاب چیزیه که نمیشه اسمشو عشق گذاشت
در کل پشیمون شدم از خوندنش 
      

        بالاخره تمومش کردم‌.:))) اونم بعد از چند شب ، شب بیداری کردن واسش
راستش پایانش نسبتا قابل حدس بود و خب  اونقدر که انتظار داشتم پایان هیجان انگیزی نداشت
و میتونم بگم دو جلد قبل به مراتب قوی تر از این جلد بود و خب اصل قسمت های هیجان انگیزش در این جلد مربوط به ۱۰۰ صفحه اخر بود
در کل برام یه مجموعه دوست‌داشتنی بود و ارزششو داشت 
و در آخر خداحافظ کای و  پیدین  عزیزم=)
      

        وایب کتاب خیلی دوستداشتنی بود:)
حسش واسه ی من مثل بوی نعنا و ورق کاهی بود.
      

        بر عکس اينکه اصلا از اثر دیگه این نویسنده(سین زدی جواب ندادی)راضی نبودم 
این یکی بنظرم زیبا بود و ارزش اون یک ساعت وقتمو که واسش گذاشتم داشت

      

        نمیدونم چرا اما به تازگی هر چی کتاب بی مصرف و مضحک هست ترند شده
این کتابو شما توی نیم ساعت میخونید که خیلی از جمله هاش تکراریه و بنظرم ارزش پول دادن و وقت گذاشتن رو نداره
مطمئن باشید با نخوندنش چیزیو از دست ندادید🙂
      

        اینم از اتمام دسته چهارم جذاب
برعکس حجم زیادش و البته فضا سازی پیچیدش داستان جذابی داشت اما خب باید بگم جای حرف هم زیاد داشت🌚 ولی در کل واسم دوستداشتنی بود
پیش به سوی جلد دوم این مجموعه (شعله آهنین)🙂
      

        شاهکاری که دو روزه خوندمش.
اما خب پایانش...:)
      

        کلمه ای واسه وصفش پیدا نمیکنم🛐
      

        وقتی از قوی بودن قلم یکسری از نویسنده ها میگم🛐: