معرفی کتاب ملکه سرخ اثر ویکتوریا آویارد مترجم محمدصالح نورانی زاده

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
10
خواندهام
65
خواهم خواند
60
توضیحات
دنیای مر بارو در تفاوت رنگ خون خلاصه شده است-آن هایی که خون شان نقره ای است،و آن هایی که سرخ رنگ،مر و خانواده اش از سرخ ها هستند،که سرنوشت شان خدمت به نقره ای های برگزیده است.مر برای کمک کردن به خانواده اش هرچه بتواند می دزدد،اما وقتی بهترین دوستش به سربازگیری محکوم میشود هرکاری که در توانش باشد انجام میدهد تا آزادی او را بخرد.ولی پیچش سرنوشت او را به قصر سلطنتی میکشاند و در آن جا مر در حضور پادشاه و دیگر اشراف زادگان متوجه میشود که توانایی های فراانسانی دارد که تا به حال از آن ها خبر نداشته است. اما مشکل این جاست که...خون او سرخ است. پادشاه برای مخفی کردن این ناممکن،مجبورش میکند خودرا شاهدختی گمشده معرفی کند و بعد به نامزدی یکی از شاهزادگان درآید.با هرچه بیشتر فرورفتن در دنیای نقره ای،مر کارهایی انجام میدهد که آغازگر رقصی مرگبار هستندکه شاهزاده ها را در برابر هم و مر را در برابر احساسات خود قرار میدهد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به ملکه سرخ
نمایش همهلیستهای مرتبط به ملکه سرخ
نمایش همه1404/1/10
1403/2/26
یادداشتها
1404/2/20
1403/10/13
1403/1/13
4 روز پیش

جلد اول ملکه سرخ توی یه روز و نصفی (یهروز ) تموم شد . اولین کتابی که تا صبح باهاش بیدار موندم . من قبل از خوندن این کتاب روز همون موقع که این کتابو تموم کردم جلد اول گریشا و قبلش هم جلد آخر مجموعه یاغی شن هارو تموم کرده بودم . همچنین دیده بودم که بعضی جاها این دوتا کتاب هم بگن که شباهاتی با ملکه سرخ داره . شباهتی که با گریشا داره مربوط میشه به خلاصه ی خود داستان که یک دختر رعیت یکهو به جایگاه و اهمیت بالایی میرسه و باید سعی کنه از قدرتی که حتی از حضورش خبر نداشته استفاده کنه . شباهتش هم با یاغی شن ها میشه به انقلاب یک عده رعیت و درخواست برای تغییر حکومت اشاره کرد . داستان درمورد دختری به نام مر بارو هست که طبقه بندی جامعه شون بر اساس رنگ خون است . رنگ خون مر بارو قرمزه پس محکوم به طرد شدنه . تا اینکه روزی اتفاقی میوفته و اون متوجه میشه قدرتی داره که خودشم بیخبره و چون این ماجرای عجیبیه پاش به کاخ سلطنتی باز میشه و حالا باید خودشو جای یه شاهدخت نقره ای جا بزنه چون رنگ خونش قرمزه و خون قرمز ها قادر به داشتن قدرت نیستن . باتوجه به خلاصه ای که دیده بودم به شدت مشتاق بودم به کاخ برسه . ایده ی داستان یه چیز کلیشه ای شاید به نظر بیاد ولی نویسنده طوری اون رو به تصویر کشیده که کلمه ی کلیشه رو نمیتونی براش به کار ببری و یه جور تهمت الکی حساب میشه . مثلث عشقی ش آزار دهنده نبود زیاد ، چون هر بار شخصیت دو برادر تغییر میکرد. مثلا کال مر رو دوست داشت ولی نویسنده سعی کرد با جذاب بودن و تفاوت شخصیت واقعی میون با اونچه که ما فکر میکنیم کال رو کمرنگ کنه . گاهی با خودم فکر میکردم چندبار تاحالا پیش اومده که میون واقعا قلبش برای مر بتپه؟ حرف ها و رفتار های میون اول باعث تپش قلب آدم میشد ولی حالا که بهشون فکر میکنه چیزی جز صدای تیکه تیکه شدن قلبش نمیشنوه . هنوز هم من دارم به تیکه های دوست داشتنی کتاب فکر میکنم و گهگاهی با فکر کردن بهشون قلبم آروم میشه یا حتی گاهی جمله هارو میخونم ! حتی تا لحظه ی آخر میون میخواست از دست دادن مر رو بندازه گردن کال . (بچه م کال😭 البته میون هم عالیه) آموزش کنترل قدرت مر هم زود جمع شد و اینکه لحظه ی آخر فکر کردم ملکه میخواد واقعا کمک کنه . وقتی میون دشمن شد مشکل چندانی نداشتم و حالا که کال بی گناه الان خیلی بهترم . خلاصه ی چندتا جلد بعدی رو خوندم و بد اسپویل شدم ۰۰ و در آخر میتونم بگم : احساس میکنم دیگه هیچ کتابی نمیتونه مثل این کتاب باشه و قرار نیست دیگه از بقیه کتابام لذت ببرم:))
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.