حسنآ

حسنآ

@hosna_fsh

31 دنبال شده

53 دنبال کننده

                -جمهوری کتابخوار-
              
bakhshiasnam

یادداشت‌ها

حسنآ

حسنآ

1404/2/6

        جوری که این جلد پیشرفت شخصیت اصلی داستان رو به تصویر میکشه قابل تحسینه. از نظر افکار و شخصیتش
و جوری که عشق رو به تصویر میکشه. عشقی که ممکنه موندگار باشه یا ممکنه عمرش کوتاه باشه.
مصمم بودن شخصیت اصلی برای مبارزه، احساساتی که نمی‌دونست از کجا اومدن، و تعجبش از کارهای جدیدی که قادر به انجام دادنشونه‌.‌.. و اینکه پله پله با کمک دوستانش رشد میکنه بسیار ملموس بود.
بخش طنزی که کنجیِ داستان وارد فضا کرده بود، از درد و استرسی که شخصیت ها درحال تجربش بودن کاهش میداد.
این شخصیت فوق‌العاده نشون دهنده افرادیه که با وجود دردی که متحمل میشن، سعی میکنن حال اطرافیانشون رو خوب کنن‌.
خانم مافی دو جلد اول رو بسیار برنامه ریزی شده نوشته بودن که این جلد خوب و بسیار مقبول رو بنویسن.
کاهش متن های بدون دیالوگ توی داستان نشون میده که شخصیت اصلی (که داستان از دیدگاهش روایت میشه) فکرش آزاد شده و به قول گفتنی کمتر اورتینک میکنه.
جلد سوم این مجموعه‌ از دو جلد اول بسیار بهتر نوشته شده بود و از من (که یه کرم کتاب کوچولو تو دنیای خودم هستم) پنج ستاره رو گرفت.
همیشه یه کتاب خوب بخونی:]
      

1

حسنآ

حسنآ

1403/12/19

        اریون و والنتینوی عزیزم قلبم رو به طور کامل بدست آوردن:)
آقای سیلورا که جلد دوم رو یه جورایی گذشته‌ی جلد اول نوشته بود، تیکه های پازل رو خیلی خوب کنار هم چیده بود.
همیشه عاشق مجموعه هایی بودم که جلد دوم،گذشته‌ی جلد اول رو روایت میکنه. و این کتاب همچین چیزی بود.
فکر میکنم دردی که شخصیت ها می‌کشیدن رو منم تجربه میکردم.
عشقی که به تدریج توی قلبشون جوونه زد و رشد کرد و رشد کرد و رشد کرد... حتی وقتی که اولین نفر در نهایت مرد.
مثل جلد اول، هر فصل از دیدگاه یک شخصیت روایت میشد و جوری که توی ذهنشون طرف مقابلشون رو توصیف میکردن عشق واقعی رو نشون میداد.
حتی شخصیت های فرعی هم تونستن قلبم رو ببرن... قلبشون پر از درد بود و اون درد رو به من و همه‌ی خواننده ها منتقل میکردن. جوری که یک بچه مجبور شد کاری بکنه که تا آخر عمرش بابت اون کار توسط اطرافیانش بازخواست میشه...
و پایان کتاب... قطره اشک هایی که میریختم قابل شمارش نبود. من عاشق این کتاب و جلد قبلیش هستم:)

این انتشارات و ترجمه خیلی خوب و مقبول نبود و واقعا اذیت شدم ولی قشنگی داستان این ترجمه بد رو خنثی می‌کرد. 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

حسنآ

حسنآ

1403/6/27

        داستان پر از هیجان، خیانت و دسیسه‌ست که مدام خواننده رو غافلگیر می‌کنه. شخصیت مر پیچیده و قویه؛ اون همیشه در حال جنگیدن با شرایط سخت و انتخاب‌های اخلاقیه. فضای تاریک و پرتنش داستان و نبرد طبقاتی، عمق زیادی به روایت می‌دن.
در بعضی جاها داستان کمی شبیه به آثار معروف دیگه‌ای می‌شه و ممکنه احساس تکرار رو به خواننده بده.
خانم اویارد به زبون ساده و تصویری می‌نویسه و خیلی خوب فضای پر از خطر و استیصال رو به تصویر میکشه. ایشون ضرب‌آهنگ سریع و صحنه‌های پرتنش رو خوب کنترل می‌کنه و باعث می‌شه که کتاب را سریع بخونید.
کتاب به مسائلی مثل ظلم، تبعیض طبقاتی، قدرت، خیانت و مقاومت می‌پردازه. بنظرم مر نماینده کساییه که به دلیل تبعیض و فشار اجتماعی برای تغییر می‌جنگن.
به نظرم جلد اول «ملکه سرخ» یک شروع قوی و خیلی جذاب برای یک مجموعه پر از هیجانه. اگرچه بعضی کلیشه‌ها رو داره، ولی پیچش‌های داستانی و شخصیت اصلی باعث می‌شه که این کلیشه ها لذت‌بخش باشن (همیشه بنظرم یکم کلیشه داستانو جذاب میکنه).
      

1

حسنآ

حسنآ

1403/6/4

         دوسه شب پیش تا ساعت چهار بیدار موندم و تمومش کردم بالاخره😭😂
واقعا واقعا خوب بود و بهش چهار ستاره میدم...اون یک ستاره بخاطر این بود که قلم نویسنده جوری بود که هیجان داستان رو به خواننده منتقل نمی‌کرد،هیجان داشت ولی خواننده خودش باید کشفش می‌کرد.
شاید ایده داستان کلیشه داشت ولی دلنشین بود...خب یکم کلیشه همه چی رو قشنگتر میکنه🫠
و همچنین شخصیت پردازی و فضا سازی خیلی خوبی داشت...
این کتاب یجوریه که دلم نمیخواد به کتابخونه پسش بدم دلتنگش میشم😭😂
افصون اهمیت وجود و ریشه اصلی انسان و سرکوب نکردنشون رو به بهت یاد میده...همچنین اهمیت داشتن یک خانواده پر از عشق و فرقش با نداشتن خانواده...
سیلاس یه پدر عالی و سارا یه مادر عالی بود...میتونم بگم مارسیا شخصیت موردعلاقمه و خیلی حمایتگره و بهترین دوستیه که یک نفر میتونه داشته باشه که از قضا جادوگر ویژه هم هست🤌🏻🥲...واکنشم خطاب به جینا و پسر ۴۱۲:::خیلی دوستتون دارم لطفا بزارید بغلتون کنم رفقا:)))

ترجمه و انتشارات مثل همیشه عالی بود،نشر افق یکی از موردعلاقه‌هامه چون یه کتاب جمع و جور با برگه های سبک تحویلت میده (وی از کتاب "گربه بودن" زخم خورده است).
طراحی جلد و غلط املایی اسم کتاب واقعا خوب بود،واقعا‌.
خوشحالم که هنوز شیش تا جلد دیگه از سیپتیموس هیپ مونده🥹

امیدوارم همیشه کتابای خوب بخری و بخونی دوست خوبم🌿✨️
      

8

حسنآ

حسنآ

1402/5/2

        سلام سلام کتابخورای زیبا:>
اگه دلتون میخواد راجب کتابخانه نیمه شب و زندگی نورا بدونید دستاتون رو بدید به من و این یادداشت رو بخونید:)
شما میتونید با این کتاب مفهوم واقعی زندگی رو یاد بگیرید و بفهمید نباید تو زندگیتون کاری کنید با باعث بشه بعدا حسرتشو بخورید...
من با شخصیت اصلی یعنی نورا سید زندگی کردم و با تموم وجودم بهش عشق ورزیدم:)
شاید کتابخانه‌نیمه‌شب نتونست جزو اولین کتاب‌های موردعلاقه من باشه ولی تو زندگیم تاثیر زیادی داشت...
من این کتاب رو از نشر کوله پشتی خوندم و میتونم بگم این نشر جزو بهترین انتشارات های ایرانه و اگه قصد خریدنش رو دارید حتما ازین نشر خریداری کنید و ازش لذت ببرید:)
من کتابخانه‌نیمه‌شب رو هنگام باریدن بارون و موزیک گوش کردن خوندم و در عین حال وقتی که اصلا اعصاب درست حسابی هم نداشتم خوندم و همه جوره حالمو خوب کرده...
اگه توی زندگیت آسیب دیدی و حس میکنی دیگه فرصت و انتخابی برای انجام کارهات نداری این کتاب امیدبخش رو بخون^^
دوستت دارم و همیشه بخند:>
      

15

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.