معرفی کتاب عروس اثر الی هیزل وود مترجم نشاط رحمانی نژاد

عروس

عروس

الی هیزل وود و 1 نفر دیگر
3.9
45 نفر |
22 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

9

خوانده‌ام

63

خواهم خواند

94

ناشر
نون
شابک
9786228172217
تعداد صفحات
368
تاریخ انتشار
1403/1/2

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        کتاب عروس «Bride» اثر پرفروش الی هیزل‌وود توسط نشر نون به چاپ رسیده است. کتابی که اولین رمان ماورءالطبیعه این نویسنده به‌شمار می‌رود و داستانی عاشقانه را روایت می‌کند که از یک ازدواج قراردادی شکوفا می‌شود.
خلاصه کتاب عروس

جنگ بینِ خون‌آشام‌ها و گرگینه‌ها از چندین قرن پیش با بالاگرفتنِ خشونتی وحشیانه آغاز شده است. جنگی که قرار است برای یک هدف مشترک، با یک کیک خامه‌ای و عروسی به پایان برسد!

میزری لارک که دختر قدرتمندترین مقامِ خون‌آشام‌های جنوب غربی است، پس از بارها جانِ سالم به در بردن از انواع حملات مرگبار، تصمیم گرفته تا جامعه خون آشام را ترک کند و با بهترین دوستش، سِرِنا، در دنیای انسان‌ها زندگی کند.

میزری شغلی پیدا می‌کند، چشم‌ها و دندان‌های نیش خود را پنهان می‌کند و سعی می‌کند زندگی آرامی داشته باشد. با این حال، پدرش او را احضار می‌کند و پیشنهاد ازدواج بین گرگینه‌ها و خون‌آشام‌ها را می‌دهد تا در زمان فرمانروایی یک فرماندار انسانی جدید، اتحادی برقرار کنند.

میزری که در ابتدا به هیچ عنوان قصدِ قبول کردن این ازدواج را نداشت، تنها با شنیدن نام داماد آینده، بدون پرسیدن جزئیات این پیشنهاد را می‌پذیرد! آیا او برای داماد فوق‌العاده مردانه‌اش که نمی‌تواند عطر او را تحمل کند، برنامه‌ی دیگری دارد؟
      

لیست‌های مرتبط به عروس

نمایش همه

یادداشت‌ها

niyayesh

niyayesh

1403/10/22

          کتاب عروس درمورد دختر خون‌آشامی هست که از بچگی به عنوان سفیر یا بهتره بگیم گروگان در سرزمین انسان‌ها بوده و الان که بزرگسال شده، قراره پیش‌کش و گروگانی برای سرزمین گرگ‌ها باشه. این رسمی قدیمی بین گرگ‌ها، خون‌آشام‌ها و انسان بوده و هر کدام گروگانی که فرد مهمی هم بوده بین قلمروهاشون رد و بدل کنند. میزری به عنوان همسر آلفای گرگ‌ها وارد سرزمین گرگینه‌ها می‌شه. اون‌جا موقعیت‌هایی پیش می‌آد که درگیر مشکلات گرگ‌ها می‌شه و مسیر سختی هم برای جلب اعتمادشون باید طی کنه.
علارغم این‌که به نظر می‌رسه با یه کتاب کلیشه‌ای رو به رو هستیم، کمی پختگی رو درون متن می‌بینیم. از نظر من شخصیت‌ها کمی پختگی دارن و تا حد به نسبت خودشون رفتار می‌کنن. بنابراین شاهد رفتار عجیب یا نامعقولی نیستیم که این به نوع خودش امتیاز مثبته (و برخلاف خلاصه کتاب، به نظر من اصلا انمی تو لاورز نیست).
از طرف دیگه، مشکلاتی وجود داره که میزری در درونش داره با اونا مبارزه می‌کنه و  به دنبال حس تعلق می‌گرده (یا به قولی لنگرگاه زندگیش). بنابراین به نظرم از این جهت نویسنده خوب پیش اومده، اما یه نکته منفی داره که انگار نویسنده عجولانه از کنار توصیف افکار و احساسات و... گذشته (شاید بشه گفت که زاویه دید از زبان اول شخصه و میزری احساسات زیادی رو تجربه نمی‌کنه و طبیعیه، اما به افکار میزری هم سطحی توجه می‌شد).
در کل شاید کتاب و موضوعش قوی نباشه، اما کتاب روان و خوش خوانیه و در طی اتفاقات ما می‌فهمیم که مشکلات درونی و بیرونی میزری چطور قراره حل و برطرف بشن.
        

6

آگـاتـا؛

آگـاتـا؛

7 روز پیش

خب، خب، خب
          خب، خب، خب. اینم از کتاب عروس، کتابی که داره یک عشق ممنوعه ولی در عین حال جذاب رو توصیف میکنه. 
به هر حال اول از همه باید بگم که من توی مهارت بالای سانسور کردن نشر نون در عجبم 😭😂، بنده سرچ کرده بودم و متوجه شدم که چه قسمت هایی از کتاب اسپایسی/spicy هست(فصل های:14، 17، 21، 22، 25)و این قسمت ها رو ترجمه ماشینیشو خوندم.(کاملا حق میدم چرا نشر نون سانسور کرده🎀)
به هر حال، از خیر ماجرای سانسور بگذریم میرسیم به جلد دومممم/فرعی.(اسمش Mate هست)من اخر کتاب تازه فهمیدم که چرا اصلا باید یک جلد فرعی وجود داشته باشه و بی صبرانه منتظرم داستان دو تا کاپل جدید منتشر بشه ✨😭. 
اگه شخصیت پردازی رو بخوایم بررسی کنیم خوب بود، منتهی بیشتر روی شخصیت های اصلی تمرکز کرده بود و خیلی جزئیات شخصیت های فرعی رو بازگو نمیکرد. 
دنیا سازیش هم جالب و نسبتا جدید بود. 
ایده داستان هم قشنگ بود، ترجمه تقریبا روونی داشت و خلاصه که تجربه خوبی بود.(این آخر هم اختصاص بدیم به تشکر از الی هیزل وود و نشاط رحمانی نژاد💕)
        

9

Fatemeh.H.K

Fatemeh.H.K

1403/11/9

          خب در وهله اول باید بگم کتاب خیلی خوبیه یه فانتزی رومنس شیرین و دوست داشتنی
و اگر بخوایم دقیق تر بررسی کنیم من تقریبا همه چیزو راجب این کتاب دوست داشتم شسته رفته بود شروعش کشش کافی رو داشت و از جای مناسب شروع شد ادامه اش هم به همین منوال در حالی که داشتم از کشف راز داستان ناامید میشدم چون از یه جایی به بعد احساس میکنید داستان کاملا فلاف شده ولی خب پلات داستان به موقع عمل کرد پایان داستان هم به شدت دیزنی طور بود و اخرش بهم رسیدن با خوبی و خوشی زندگی کردن😂 با اینکه  من شدیدا به پایان های سورئال و بی رحمانه علاقه مندم ولی راجب این کتاب امیدوار بودم خوب تموم شه!! 
چه انتظاری دارید؟؟ یه داستان عاشقانه قرار نیست جنون وارانه تموم بشه 
البته که هیجان کافی رو داشت!
این اولین تجربه من از هیزل وود بود و چون کتابای قبلیش همه رومنس های عادی بودن و منم زیاد با رومنس های عادی میونه خوبی ندارم انتظار زیادی ازش نداشتم ولی لذت بردم
حالا برسیم به بررسی دقیق 
فضا سازی ۸ از ۱۰ :فضا سازی  خاصی لازم نداشت کتاب بیشتر رو شخصیت ها فوکوس داشت و همون توصیفات کوتاهی که وجود داشت کافی به نظر میومد هر چند میتونست پیاز داغشو مخصوصا راجب لونه خون اشام ها و ور ها زیاد کنه نا سلامتی دوتا نژاد با عظمتن
شخصیت پردازی ۸ از ۱۰: شخصیت سازیش خوب بود خدایی ولی احساسات میزری کم بود یعنی یا مشکل سانسوره یا چون صرفا خون آشام بوده خیلی چیزا فاکتور گرفته میشه نمیدونم میتونست خیلی بیشتر درونیاتشو با ما به اشتراک بزاره
داستان سرایی: ۹ از ۱۰: داستان کشش خودشو تمام مدت حفظ میکرد و از ایده خوبی هم برخوردار بود و روان بود
در نهایت نمره ۴ از ۵ رو میدم و پیشنهادش میکنم بی نقص نیست ولی به شدت دوست داشتنی، هیجان انگیز و شیرینه
        

2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          دختر ِ ماجرا (misery)مهندسی کامپیوتر خونده و داره تو یه شرکت کار میکنه، یه روز یکی از زیردستای پدرش میاد و ازش میخواد برگرده به منطقه خودشون... کجا؟ قلمرو خون آشام ها.... نکته اصلی اینه که توی این دنیا خون آشام ها و گرگینه ها و انسان ها در منطقه و قلمرو خودشون زندگی میکنن. سالیان ساله که برای برقراری صلح و اتحاد بین مناطق انسان ها و خون آشام ها و پرهیز از جنگ های خونین، فرزندی از نزدیکان رؤسای هر قلمرو به قلمرو دیگه فرستاده میشن ...چیزی شبیه به گروگان.. و میزری چندین سال از عمرش رو به همین صورت در قلمرو انسان ها گذرونده...
دختری که نه در بین انسان ها پذیرفته شده است و نه بین خون آشام ها به خاطر سالهای بسیار دوری و بودن در سرزمین انسان ها... عدم تعلق....
حالا که بعد از سالها از وظیفه گروگان بودنش آسوده شده.... پدرش با یه پیشنهاد دیگه بهش، دنیا رو براش زیرو رو میکنه... این بار باید با آلفای گرگینه ازدواج کنه...
چرا باید قبول کنه؟ بعد از این همه سختی و خطرات تو قلمرو های دیگه.... ولی به دلیلی قبول میکنه و مشتاقانه به جایی غریبه میره .... بین دشمنای چندیدن ساله خون آشام ها...دلیلش چی بوده؟ عاقبتش چی میشه؟
+ اسم شخصیت ام برام جالب بود misery: بدبختی
   دلیلشم تو داستان میگه
با معماهایی شروع میشه، داستان بیشتر حول روابط بین شخصیت ها و قوانین و ماجراهای سیاسی میگذره و خیلی توصیفات فضاسازی و دنیاسازی قوی ای نداشت به نظرم...
قلم نویسنده رو دوست داشتم، یه طنز یواشی توی داستان بود که برام شیرین ترش میکرد:)
آخرای کتاب دیگه زیادی و با جزئیاتی که لازم نبود روابط بین دو شخصیتو باز کرده بود...مناسب نوجوونا نیست خلاصه
وسطاش یکم خسته شدم ولی اتفاقات آخرشو نمیتونستم حدس بزنم:)
        

7