حنا دروی

تاریخ عضویت:

آذر 1403

حنا دروی

بلاگر
@Tani_yan

62 دنبال شده

80 دنبال کننده

                ⚗️داروساز 💊
بیتی از شاعر مورد علاقه من:
"یا رب مه تابان یا نور ربانی است این/
                                          عیسی چارم آسمان یا یوسف ثانی است این"
علاقه مندی های روزمره من:
📌خواندن کتاب📚
📌گوش دادن به موسیقی(با کلام،بی کلام)🎧
📌به تماشا نشستن انیمه 
              
hanna.pharma

یادداشت‌ها

نمایش همه
حنا دروی

حنا دروی

5 روز پیش

        درود و سلام ⚗️😴
پارسال تقریبا همین روزا بود که جلد اول رویافروشی دالرگات خوندم و غرق در مغازه رویاها شدم و از این مجموعه فانتزی لذت بردم!
امسال هم مجدد در فصل بهار جلد دوم مجموعه یعنی بازگشت به رویافروشی دالرگات خوندم و چه قدر دلتنگ ۵ طبقه رویافروشی و مدیر های هر طبقه و دالرگات و ودر و آسام و مکسیم و نیکلاس و بقیه بودم و الان نقطه اتمام و پایانی مجموعه شدیدا افسرده ام کرده!😭😭😭
🤠در جلد دوم که الان یادداشت اونو میخونید، یکسال از کار کردن پنی پر شورِ ما در فروشگاه می گذره و  پنی بعد از انتظار فراوان مجوز رفتن به شهرک صنعتی و دیدن استدیو های رویاسازی را گرفت و همین رفتن به شهرک صنعتی سرآغاز ماجراهای جدید برای او و تمامی کارکنان رویافروشی دالرگات می شه و چالش های جدیدی که گاها جدی و مخاطره آمیز هستن، بر سر راه اونها قرار می گیره که باید دید تا چه حد موفقیت آمیز اونا رو پشت سر می گذرونن.
🤠چرا این مجموعه دو جلدی برای من دوست داشتنی و امتیاز بالا بود:
۱.فضاسازی جذاب و توصیف های خوب نویسنده[توصیفات بیش از اندازه و خسته کننده و یا کم، طوریکه متوجه نشی و نتونی تصور کنی، نبودن اصلاااااا]
۲.داستان فانتزیِ جذاب، نه بچگانه، از دنیای خواب و رویا!
۳.نکات آموزنده ای که در قالب داستان گفته میشه؛ مثل:
_غنیمت شمردن زمان و زندگی کردن در زمان حال 
_عدم حسرت خوردن
_نشان دادن تلاش و کوشش رویاپردازان کهنسال برای خلق رویاهای جدید و رقابت برای بهترین بودن که به شخصه این جنبه تلاش و کوشش را در کل رویافروشی دالرگات و در تمام طبقاتش دوست داشتم.☺️😊
۴.عدالت در داستان؛ ما در رویافروشی دالرگات هیچ برتری بینی بین انسان و سایر موجودات نمی‌بینیم و حتی یک طبقه جذاب برای حیوانات داریم.
🤠از خوبی های جلد دوم بیان یک سری سوالات جواب نگرفته از جلد قبلی بود و بخش های تاریک و داستان های ناگفته جلد اول در این جلد فاش می شه و دیدگاه قبلی نسبت به تعدادی از شخصیت ها تغییر خواهد کرد؛ مثال بارزش: ویگو مایزر(مدیر طبقه دوم)🫡🫡. 
اماااا باز یک ماجرای اساسی و دوست داشتنی کتاب برای خواننده با پایانی باز در یک جای حساس تمام می شع و همین علت یک نیم ستاره امتیاز کمتر من به کتاب هست و از نویسنده تقاضا دارم جلد سوم را هم به نگارش در آورد.🤲🏻🥺🥺🥺🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
از دیگر قشنگی های کتاب که حتی مترجم انگلیسی زبان کتاب هم اشاره داشت اینکه بعد از خوندن کتاب شما علاقه مند می‌شید که یک دفتر رویا برای خودتون داشته باشید و رویا ها و گاها کابوس هاتون🫨🥶 را بنویسید. 
این کتاب به درد کیا میخوره ممکنه سوال خیلیا باشه:
۱.علاقه مند به ژانر فانتزی ، رئالیسم جادویی 
۲.یکی که ناراحته و کابوس میبینه و افسرده است و می خواد یه کتاب بخونه که حالش خوب کنه 
۳.برای نوجوانان دبیرستانی که می خوان یک کتاب خوب رده سنی یانگ ادالت (young adult) بخونن 
۴.برای کسی ‌که خیلی وقته رمان نخونده و یا با یه رمان نشاط آور می خواد کتاب خوانی شروع کنه!
من پیشنهاد می کنم که این مجموعه قشنگ از دست ندید! :)))))
پ.ن.:این کتاب(جلد دوم) در خردادماه توسط نشر دانش آفرین، همخوانی و ایونت آن در انتهای خرداد ماه برگزار خواهد شد.جهت شرکت پیج اینستاگرام نشر را دنبال کرده تا از تاریخ های دقیق مطلع شوید.
و ممنون از توجه تون 💚🫰🏻🫶🏻🫰🏻💚
      

13

        درود و سلام 🔪🗡🩸🩸
این کتاب را شاید بتوان از محبوب ترین آثار آگاتا کریستی دانست؛ و در نظر من یک مجموعه کامل از یک اثر جناییست!
به نظر من مجموعه ای کامل است که یک  جنایتی رخ دهد؛ شواهد بررسی‌ شوند؛ مظنونین مورد بازجویی قرار گیرند و تک به تک ادله را برای بی گناهی شرح دهند و در نهایت کارگاه داستان، واقعیت را از بین تمام دروغ ها بیرون کشد؛ واقعیتی که گاه می تواند هولناک و گاه پر از غافلگیری باشد!
این کتاب  رخداد یک جنایت،یک قتل در قطاری به سوی لندن است و  قاتل یا قاتلین در میان مسافران هستند و حال هرکول پوآرو، کارگاه زبده ی داستان ما، قبل از رسیدن به ایستگاه انتهایی مامور می شود تا پرونده را حل کند و مجرمین را از میان مظنونین شناسایی کند و حقیقت هولناک پرونده را آشکار سازد.
شاید برای منی که فیلم اقتباس شده را قبل از خواندن کتاب دیده بوده ام، هیجان کشف حقیقت کمتر بود اما این از توان و قدرت بی نظیر قلم کریستی کم نمی کند و شما با یک شاهکار مواجه هستید.
اگر به ژانر جنایی_معمایی علاقه مند هستید حتما حتما این کتاب مطالعه کنید، فیلم اقتباس شده را ببینید و این شاهکار از دست ندید!
فیلم برای سال ۲۰۱۷ و با امتیاز ۶.۵ از ۱۰
پ.ن.: عکس از بازیگر های فیلم قتل در قطار سریع السیر شرق جهت آشنایی و تصور بهتر از کاراکتر های داخل کتاب
ممنون از توجه تون ⚰️🪦
      

30

        درود و سلام 🍽🍴
وقتی در حال خواندن این کتاب بودم، تمام خاطرات مادربزرگم و خودم در زمان دبیرستانم جلوی چشمام مرور می شد و تمام حس هایی که میکاگه داشت را با قلبم لمس و درک می کردم.
مادربزرگ و مادر قلب خانواده و آشپزخانه قلب خانه هستند؛ جایی که به خانه و خانواده گرمی می بخشه و بدون اون حس کمبود و نقص به سراغ آدم میاد! سر و صدای ظرف ها، صدای برخورد قاشق و کفگیر به قابلمه ها، صدای قُل قُل زدن و بوی خوش خورشت ها و غذا ها، جریان زندگی در روح ما هستند. 🫕🫕
 کتاب ماجرای دختریست جوان که از طریق آشپزی و آشپزخانه با خانواده خود ،با قلب خود و حتی با دیگران ارتباط می گیرد و این علاقه و ارتباط به اندازه ای زیاد است که او هنگام ورود به هر خانه ای ، اول آشپزخانه آن خانه را می بیند و چک می کند![ خیلی برای من بانمک بود.😊☺️]
داستان ما روایتی‌ست از قدرت و تاثیرِ عشق و تراژدی؛ می خواهد نشان دهد که بلافاصله پس از وقوع یک تراژدی الزامی برای گرفتن تصمیمات مهم نیست. می توان روال آرومی را در پیش گرفت و اجازه داد جریان اتفاقات به آرامی بگذرند و مهم نیست چه مدت زمان طول بکشد؛ باید به خود زمان داد!
از قسمت های موردعلاقه من در کتاب رابطه مادر_فرزندی بود که فرم دوستانه بیشتری داشت و صمیمیت قابل توجه بین مادر و فرزند برای من به شدت جذاب بود. 😊
تنها دلیلی که من ۵ ستاره به کتاب ندادم، پایان باز کتاب بود که برای شخص من مورد پسند نبود! و دوست داشتم مشخص تر سرنوشت شخصیت ها معلوم شود.
برای جمع بندی مطالعه کتاب را توصیه می کنم خصوصا برای دوستانی که درگیر تراژدی هستند؛ امیدوارم مطالعه این کتاب بتونه به شما کمک کنه تا راحت تر ازش عبور کنید.❤️‍🩹❤️‍🩹
ممنون از توجه شما 
      

28

        سلام و درود به همگی 🫰🏻❄️☃️
سوکچو شهری که در شمالی ترین نقطه کره جنوبی و در مرز بین کره جنوبی و کره شمالی قرار دارد.در ابتدا، این منطقه روستای ماهیگیری کم‌جمعیتی در سواحل دریاچه چئونگچوهو بود که به دلیل موقعیت مکانی خود در دریای ژاپن به بندری مهم تبدیل شد. پس از جنگ جهانی دوم  تحت کنترل کره شمالی قرار گرفت. و بعد از توافقنامه آتش بس کره و از آن زمان یعنی ۱۹۵۳ تاکنون، جزئی از کره جنوبی بوده است.
داستان ما در رابطه با دختری است که در پذیرش هتلی واقع در سوکچو روز ها را می گذراند و ورود مسافری خارجی روتین زندگی او را بهم می‌ریزد!
فیلمی اقتباس شده با همین نام در سال ۲۰۲۵ از کتاب ساخته و اکران شده است که امتیاز ۶.۸ را کسب کرده است.
نقاط قوت کتاب:
☆روان و ساده بودن متن
☆توصیفات خوب از فضا و محیط شهر  
☆به خوبی به روحیاتِ شخصیت اول  پرداخته شده بود؛ اون حس گیر افتادن در یک محیط بسته و خفقان آور و درگیری های درونی با تمام ابعاد خودت کاملا لمس می شد و فکر می کنم هر خواننده ای استیصال و ناتوانی شخصیت اصلی را درک می کرد! 
اما چرا امتیاز کمی دادم به کتاب!
داستان گیرایی لازم را نداشت؛ شروع کتاب عالی بود اما در ادامه به شدت افت کرد و فقط می خواستم سریعتر تموم بشه!
یک سری شخصیت ها در کتاب بودن که هدفی نبود برای حضورش در داستان؛ انگار فقط سُک سُک می کردن و ضرورتی هم حتی برای این امر نبود! و یا اگر قرار به حضور داشتن بود، پررنگ تر و با جزئیات بیشتر در داستان حضور پیدا می کردند.
 برخی از وقایع و اتفاقات گذشته خصوصا شخصیت های اصلی اشاره شده بود و بعد با یک سوال بزرگ و بدون جواب تا انتهای کتاب پیش می رفتی و در آخر هم جواب نمی گرفتی! 
در رابطه با روابط شخصیت های اصلی هم کتاب کم کاری کرده بود؛ اصلا مشخص نبود که چه سرنوشتی در انتظار روابطشان هست و چرا شکل گرفته بودن و یا قطع شده بودن! و آیا اصلا علاقه مندی بود یا صرفا یک سوتفاهم بود؟!
 کتاب فهرست و تقسیم بندی نداشت! می شد گفت به خاطر حجم کم کتاب شاید لزومی به اینکار نیست ولی من دوست دارم کتاب عنوان و فصل داشته باشه.
و مجموعه موارد گفته شده باعث شدن امتیاز من به کتاب ۲.۵ باشد و تنها نقطه قوت کتاب برای من بیانِ حسِ سردرگمی شخصیت اصلی باشد.
امتیاز گودریدز به این کتاب ۳.۵۴ بود.
در پایان می تونم بگم کتاب معمولی و ساده بود و می تواند گزینه ای برای مطالعه در وقت اضافی باشد.
ممنون از توجه شما 🌨⛄️
      

17

        با سلام و درود 🌊⛵️
دوست دارم در ابتدا بگم کتابِ روانی بود و ترجمه عالی و خوبی داشت و به همین علت می توانستی بالای چندین فصل پشت سر هم در کتاب غرق شوی! ایده کتاب فوق العاده عالی بود.🤌🏻🤌🏻
پایان بندی کتاب قابل پیش بینی بود.
ژانر کتاب علمی و تخیلی است و لطفا اگر علاقه مند به ژانر هستید، کتاب را مطالعه بفرمایید.☺️
داستان کتاب در رابطه با لیز،دختری ۱۶ ساله است که در یک روز معمولی، اتفاقی ناگهانی کاملا زندگی او را تغییر می دهد و او سر از دیگرستان در می‌آورد؛ دیگرستان؟چه اسم عجیبی! یعنی کجاست؟در آنجا او آشنایانی را می بیند و ماجراهایی را تجربه می کند که جذاب و حیرت انگیز است!
کتاب مجموعه ای از احساسات مختلف انسانی است؛ از انکار تا پذیرش. و به شدت خفن و جذاب پیچیدگی های احساسی نشان داده شده بود.
بخشش و بزرگی از نکته مثبت دیگر کتاب بود که به آن به صورت پررنگ پرداخته شده بود و به نظر من در دنیای امروزه یادآوری این نکته ضروری است؛ باید بتوانیم خطاهای خودمان و دیگری را ببخشیم و کینه در دل نداشته باشیم. 
کتاب عاشقانه زیبایی هم دارد؛ عاشقانه ای که فداکاری را می آموزد. و علاوه بر عشق، کتاب فداکاری و امید و همدلی میان دوستان را هم نشان می دهد و این برای من دوست داشتنی بود. :)
اما چرا  ستاره کم‌تر از ۵؟:
در کتاب بخش هایی وجود داشت که نحوه پیش رفتن داستان مورد پسندم نبود!؛نقاطی بود که حس آبکی و سرهم‌بندی کردن را می داد.
 نتایج تصمیمات اشتباه لیز با یه خوش شانسی عجیبی به خیر می گذشت.🤨🤨[ نویسنده دوست داشته سوپر خوش شانس باشه، تو رو سننه آخه😁😁😁] و من این دوست نداشتم و نظرم این بود که گاها روبروشدن با عواقب یک تصمیم درس بزرگی خواهد بود در برداشتن قدم های بعدی!
صحبتم در اینجا به پایان رسید.🤗
ممنون از توجه شما 🩵🐳🐋🐬
      

10

        با سلام و درود 🫰🏻
آیدل، اوشی، فندوم، کیپاپ، بند، گروپ، بایس و ... واژه هاییست که نسل جوانی چون من با آن ها آشناتر از نسل قدیم می باشند؛ خوانندگان آسیای شرقی که با هنر بی بدیل خود در دل موسیقی جهان جایگاه ویژه ای کسب کردند و طرفدار های خاص خود را دارند؛ طرفدارانی که گاه می‌توانند اغراق آمیز و بیش از اندازه صحیح در علاقه مندی خود غرق شوند! رفتار های افراط آمیز یا هواداری سمی انجام دهند! یا خواننده مورد علاقه خود را عاری از خطا بدانند! 
اما اگر روزی خبری رسوا کننده در رابطه با آن خواننده پخش شود و آن تصویر بی نقص، لکه دار شود، آنگاه چه می شود؟! تکلیف  فن ها چه می شود؟ چه اتفاقی برای فنی می افتد که تصورش از آیدلش همچون  شیشه ای ظریف می شکند؟!!
این کتاب قرار هست راجب موضوعاتی که صحبت شد، داستانی را برای ما بازگو کند و هواداری سمی را به صورت خلاصه بررسی و بیان کند ؛ بنابراین ژانر کتاب حاضر درام، ادبیات معاصر، ایده‌آلیستی/انتقادی می باشد. 
ریت گودریدز: ۳.۲۲/۵
دلیل‌ اینکه این امتیاز بهش دادم چند مورد بود:
_قلم نویسنده برای من [تاکید کنم، من] جذاب نبود؛ ایده و فضای داستان جدید و ناب بود اما متاسفانه نتونستم باهاش ارتباط بگیرم!
_پایان بندی کتاب برای شخصیت اصلی برای من یه علامت تعجب بزرگ گذاشت و به نظرم سرهم بندی آمد!![حیف بود، واقعا!]
_وقایع و سرنوشت شخصیت های پررنگ دیگر داستان باتوجه به تجربه و برداشت های شخصی من از فضای کیپاپ و جیپاپ، داستان جور نمی آمد؛ سوالات بیشماری بدون جواب و ماجراهای زیادِ حل نشده ای باقی ماندند!
اما اگر شما شامل این چند مورد ذیل باشید، این کتاب برای مطالعه خوب خواهد بود:
_اصلا با این فضا آشنا نیستید و تازه می خواهید وارد شوید
_تازه وارد در این فضا (بیبی فن)😅
_هوادار سمی هستید [خداکنه این مورد شامل هیچکس نشه🤲🏻]
_والدین های نگران :)
و در پایان دلم میخواد بگم که فن آیدل بودن خوبه ولی افراط در اون اصلا!
اینکه یک آهنگ گوش بدین یا آلبوم و مرچ بخرین یا ویدئو ها و برنامه های متخلف ببینید عالیه اما خود آیدل ها هم راضی نیستند از زندگی خودتون دست بکشید و اهداف آینده ای برای خودتون نداشته باشید!! هدف موسیقی آنها تشویق شما برای ساختن زندگی بهتری می باشد.😊
و ممنون از توجه تون 🫡
      

22

        با سلام و درود 
این کتاب برای همخوانی تو باشگاه انتخاب شد و خب وقتی با بچه ها صحبت کردم، گفتن شاید به خاطر رده سنی نوجوان مورد پسندم واقع نشه ولی شد ! :))
قلم نویسنده روان و زیبا و بیانگر تحقیقات جامع در رابطه با موضوع  بود و یادداشت نویسنده در آخر کتاب به این نکته اشاره داشت.
 نقطه دوست داشتنی دیگری از کتاب این بود که با وجود شکست قبلی در انتشار در مجله، نویسنده ناامید نشده بود و تلاش مجددی کرده بود.👏🏻
میتونم با توجه به یادداشت آخر کتاب در مورد نویسنده بگم که سوزی شخصیت خود آلی بود و جذاب برای من ؛ شاید چون خودمم زمانی که موضوعی برام جذابه ،پرحرف میشم.😁😁😆😆🤭🤭[دوستان در جلسات دورهمی و ایونت ها کاملا واقف هستند!]
شاید عروس دریایی ، قصه دختریست به نام سوزان که دوست قدیمی و صمیمی خود را در حالیکه قهر بودند، از دست می دهد و حال سوالاتی در ذهن او ایجاد شده و دنبال پاسخ است؛ روند کتاب به صورت گام به گام هست و کم کم گره های ماجرا ها را برای مخاطب باز می کند.
اگر شما هم مثل سوزی و من، دوستی از دست دادید یا الان درگیر قهر هستید این کتاب براتون خوبه. 😊
درگیر رده سنی کتاب هم نباشید چون برای یه آدم بزرگسال هم خوبه!
ممنون از توجه شما 🪼
      

9

        با سلام و درود 
وقتی در حال گشت زنی تو سایت نشر بودم، این کتاب به چشمم خورد. خلاصه کتاب را برای خودم و مادرم خوندم و به پیشنهاد مادرم سفارش دادم و آخر فروردین در باشگاه همخوانی با دوستان خواندم.
به خاطر حس و حال یکسانی که با هه سو داشتم و دارم، از مطالعه کتاب لذت بردم و در عمیق ترین عمق وجودم درکش کردم.❤️‍🩹🫂
ژانر کتاب:ادبیات معاصر، رئالیسم اجتماعی، درام
امتیاز گودریدز : ۳.۷۱
ترجمه کتاب: روان و عالی 👏🏻👏🏻
داستان کتاب: هه سو روان درمانگر مشهوری که در یک برنامه تلویزیونی نظر خود را مطرح می کند و این نظر زندگی او را زیر و زبر می کند و تمام جنبه های زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد! هه سو بعد از آن اتفاق دیگر خود قدیمی اش نیست؛ یه روزی وقتی در حال برگشت به خونه اش هست، گربه ای را میبینه و صدایی را میشنوه ؛ صدای سه ای؛ دخترکی که گربه ها را دوست می دارد و می خواهد به آن ها کمک کند و این دو نفر ماجرایی را آغاز می کنند.
رویه ی کتاب کُنده و ممکنه یه کوچولو (🤏🏻) خسته کننده باشه اما دلسرد نشینا؛ نیمه دوم کتاب بهتر خواهد بود.😉😊
وقتی در حین خوندن بودم، یاد آهنگ everything I wanted it  بیلی آیلیش افتادم و  حس می کردم نگاه ها، حرف ها ، ترحم آدم ها چه قدر می تونه اذیت کننده باشه و حتی خود هه سو هم اشاره داشت!
<<_فهمید که به زبان آوردن یا نوشتن صرفا یک خط یا حتی چند کلمه برای خنجر زدن به قلب انسان ها کافیست.>>
از تکه کتاب های این کتاب و حرف ها و روز های هه سو، مطالب زیادی در قلبم قرار گرفت و کمک به حال الانم شد.
به نظرم میشه گفت مهم ترین نقطه نظر کتاب این باشه که همیشه و در هر جایگاهی حواسمون به حرف هامون باشه!
برداشت بعدی من این بود که به خودمون فرصت استراحت بدیم و بابت طولانی شدنش عذاب وجدانی نگیریم! راحت تر شانس  ریکاوری به خودمون بدیم تا از پا نیفتیم .🫠🙂
نمی دونم این کتاب برای یک روان درمانگر چه جوری باشه اما فکر می کنم خوندنش خالی از لطف نباشه.
اگر شما هم الان به خاطر یک حرف ، یک کامنت ، یک نظر به دردسر افتادید به خودتون این محبت بکنید و این کتاب بخرید و بخونید و من از اینجا بهتون میگم، فایتینگ!👊🏻
ممنون از توجه تون ❤️‍🩹
      

10

        با سلام و درود 
این کتاب دل نوشته هایی در مورد غذا است اما نه صرفا غذا!
اول دوست دارم از ترجمه خوب کتاب تشکر کنم ؛ از خانم صیفی کار عزیز که ترجمه روان و خوبی را انجام دادند و تک تک غذا ها را با تلفظ فارسی و انگلیسی مشخص کردند.
تنها علتی که من یک ستاره کمتر دادم، به خاطر تصویر و دقیقتر، نبودن تصویر و عکس ها از غذا هاست؛ البته این مشکل با سرچ حل می شود و سرچ برای من اذیت کننده نبود.😊😊
خب برگردیم به داستان 😉
این کتاب ما به هیچ وجه کتاب دستورالعمل آشپزی نیست؛ نینای عزیز که به شانگهای اومده در طول چهار فصل برای ما  یه غذا و دسر را میگه و همزمان احساس خودش را و خاطرات دوران کودکی اش را بیان می کند و سعی می کند میراث چینی_مالزیایی خود را حفظ کند. و از این نظر اگر کتاب دلتنگی در فروشگاه اچ مارت را خوانده باشید، احساسات نینا را درک می کنید و حتی خود نینا هم به کتاب اچ مارت و میشل اشاره داشت.🫠
من به شخصه خودم از کتاب لذت بردم؛ قلم نینا به شدت زیبا و توصیف های او سرشار از احساسات بود؛ طوریکه بوی ادویه ها، روغن چیلی و پیازچه را از پشت صفحات حس می کردم و انگار خودم در حال هورت کشیدن و آشپزی بودم! 🙂
من دانستنی های زیادی را از کتاب نینا فهمیدم؛ از جشنواره قایق اژدها تا قوم هوئی(مسلمانان چین) ؛ از دسر موزی تا گای لن !
برای من اگر بخوام در یک جمله کتاب بگم این جمله بهترینه:
نقشه راهنمای غذایی برای سفری به شانگهای!
یعنی الان یه پیش‌زمینه دارم که اگر روزی شانگهای در مقابل چشمان من قرار گرفت[بعید میدونم البته😅]، چی بخورم و کجا برم که اون غذای خاص را بخورم!
در انتها اگر به چین و غذای چینی علاقه دارید، این کتاب حس اون غذا را باهاتون در میان می گذارد.
ممنون از توجه تون 
پ.ن.: با کتاب و سرچ ها قطعا گرسنه می شوید😆😉پس موقع گرسنگی نخوانید.
      

28

        با سلام و درود 🪻 خدمت شما 
مدتی بود که درگیر بودم چه جوری یادداشت کتاب بنویسم و چه جوری بنویسم که انصاف رعایت بشه !🙂
ترجمه کتاب خوب بود و من دوست داشتم؛ دست برای مترجم 👏🏻👏🏻
کتاب از ادبیات روسیه است و نظر من چندمطلب جلب کرد که برخلاف دیدگاه اولیه ام بود[با توجه به سابقه قبلی که از مطالعه ادبیات روسیه داشتم]؛ اول از همه طولانی نبودن اسم ها و استفاده از مخفف های آشکار که اصلا شما را گیج نمی کرد که کی ،کی بود!😅 اسم ها و فامیلی ها اغلب دو کلمه ای بودند و یک سطر لازم نبود برای اسم ها که غافلگیری چشمگیری برای من بود و بسیاررررر خوشایند:)
دوم متن سبک کتاب بود؛ کتاب جملات سنگین و ثقیل نداشت و شاید ممکن بود جاهایی اندکی گیر کوچک داشته باشید که بسیار بسیار کم بودند و در کل کتاب روانی بود و شما سوار بر داستان بودید و بر اتفاقات احاطه داشتید و این باز هم بسیارررر خوشایند بود :))))
خب خود داستان به اختلاف و شکاف میان نسل ها می پردازد و یک دیدگاه را معرفی می کند به نام نیهیلیسم؛ هیچ انگاری؛ که به زبان ساده و آنچه که من از کتاب در حین مطالعه و صحبت های شخصیت بازروف متوجه شدم این است که ارزش ها و معیار ها بی ارزش شوند. در واقع ارزش ها و اصول اخلاقی که در جوامع مختلف به اشکال مختلف هست فاقد اعتبار حقیقی اند و ساخته ذهن انسان هستند  
شخصیت مورد علاقه من پاول عموی آکاردی بود که بخش جذاب شخصیتش برام اون محافظه کاری شدیدش برای خانواده بود؛ که اینجوری بود که من تا دم مرگ میرم، لجبازی می کنم ، بی منطق ممکنه بشم اما نمیزارم به خانواده ام، برادرم و آرامشمون لطمه بزنه کسی!
بازورف شخصیت به شدت پررنگ داستان برای من علامت سوالی ایجاد کرد؛ و در تمام کتاب دنبال جواب بودم.
در کل به نظرم برای کسی که میخواد نمونه متن سبکی از ادبیات روسیه بخونه این کتاب خوبه و توصیه به مطالعه اش دارم.
ممنون از توجه تون
      

51

        با سلام و درود 
کتاب را من بسیار دوست داشتم ؛ ترجمه و متن روانی داشت و به راحتی پیش می رفت.
کتاب برشی از زمان اعتراضات ۲۰۱۹ هنگ کنگ می باشد و از دو طرف اعتراضات سخن می گوید؛ هم متعرضین و هم پلیس ها.
جدای از دو طرف ماجرا در کتاب ما یک خط داستانی مستقل اما در کنار داستان اصلی هم داریم و اون داستان عاشقی و علاقه کای و فینکس دو شخصیت اصلی کتاب می باشد که به نظرم به شدت زیبا نوشته شد.
کای پسر جوانی که به تازگی مادر خود را از دست داده و اکنون برای زندگی با پدر خود و پلیس شدن از شانگهای به هنگ کنگ مهاجرت می کند و فینکس هم دختر جوانی که در آمریکای شمالی به دنیا آمده و بعدها با خانواده (مادر و برادر و خواهر) به هنگ کنگ میاد و قصد دارد مجدد برای ادامه تحصیل در ییل به آمریکا بازگردد. اما اعتراضات هنگ کنگ سرنوشت هردوی آنها را تغییر می دهد و برای دانستن این تغییر کتاب را باید مطالعه بفرمایید 😉
اما داستان اصلی کتاب، اعتراضات لایحه استرداد می باشد که در ابتدا از یک گروه کوچک آغاز می شود اما در نهایت تمامی مردم با سهم های متخلف و عملکرد های مختلف ( گروه امدادرسانی، گذاشتن پول و سکه برای معترضین،  باز گذاشتن درب خانه ها و...) در آن شرکت می کنند و این نمادی از همدلی و همبستگی و اتحاد می شود.
موردی که من در داستان برخوردم و توجه من جلب کرد نحوه صدا کردن دو طرف اعتراض بهم بود؛ لقب هایی را برای هم گذاشته بودن که تقریبا جهت گیری و موضع هر دو طرف را نسبت بهم نشان می داد( چه احساسی هر دو طرف بهم دارند )
البته نحوه برخورد ها و شدت برخورد ها واقعا انسانی نبود و من یاد داستان اعمال انسانی و از یاد ها رفته انداخت و توصیه می کنم هر ۳ کتاب را مطالعه کنید. :)
در پایان این کتاب شاهد رشد و بالا رفتن تفکر و درک و همدلی مردم هستیم و این موردی بود که نویسنده هم به دنبال آن بود.
امتیاز گودریدز:۳.۹
ممنون از توجه شما💜😘🪻
بهاری بمونید
پ.ن.:عکس با تشکر از Chatgbt 
      

12

        با سلام و درود 
این کتاب در اصل نامه پسری به پدر خود است که هرگز به دست پدر نرسید!
فرانتس کافکا همواره در سایه ی ترسی از پدر خود زندگی کرد و این ترس در تمام جنبه های زندگی او موثر بود حتی در ازدواجش!
فرانتس به سبب رفتار های شدید و خاص پدرش اعتماد به نفس خود را از دست داده بود و ترس قضاوت و تحقیر پدر از تصمیمات خود همواره در شک قرار می گرفت. 
من با این کتاب ارتباط عمیقی گرفتم؛  شاید من هم روزی برای پدرم نامه بنویسم و حرف هایی را که نتوانستم به او بگویم، در نامه بنویسم.
پدر بودن و فرزند بودن هر دو در خاورمیانه سخت است! در این خاورمیانه که هر روز و هر روز جنگ است؛ بسیار سخت است زندگی کردن!
پیشنهاد می کنم شما هم کتاب مطالعه بفرمایید؛ این کتاب برای من مرهمی بود و  این نکته را داشت که شاید بتوانم با بازگو کردن زخم ها آنها را قبل از عمیق تر شدن التیام ببخشم  و پر از نکات بسیار از رابطه پدر_فرزندی، رابطه همسری، رابطه با مذهب و تجارت،  ازدواج و ...
از پر رنگ ترین نکاتی که من از نامه فرانتس دریافتم این بود که مقصر این رابطه (پدر_ فرزندی) سرد و شاید آسیب دیده تنها یک نفر نیست؛ هر دو طرف سهمی دارند که می تواند حتی ناخواسته باشد!
دلیل اینکه یک ستاره را ندادم به خاطر متن اندکی سنگین اون بود.
ممنون از توجه شما🪻💜
      

28

        با درود و سلام 🔎
اول بگم که این کتاب بیشتر از اتاق قرمز دوست داشتم 🙃
ژانر کتاب جنایی_معمایی هست و از اون دسته کتاب هایی که پیش‌بینی های شما در انتهای کتاب کاملا رد خواهد شد و آخر داستان فقط و فقط تعجب و سورپرایز باقی می‌مونه 
داستان از زبان نویسنده به صورت اول شخص روایت خواهد شد؛ نویسنده ما که قلمی در داستان های جنایی دارد با داستانی غریب مواجه می شود؛عشقی ناگهانی به سراغ او میاد اما معشوق او دچار مشکل می شود و حال از او کمک می‌خواهد. و اینجاست که نویسنده کهنه کار ما تبدیل به کارآگاه می شود ولی سرانجام این ماجرا چه خواهد شد؟ آیا او می تواند مشکل را حل کند و عشق را هم به دست آورد!
داستان ما به صورت هزارتویی پیچیده است که نویسنده ماهرانه ما را در آن گیر میندازه و کم کم نقاط تاریک را روشن می کند و مسیر خروج از هزارتو مشخص می شود اما در انتهای هزارتو همچنان یک سوال در ذهن باقی می ماند و این هنر زیبای ادوگاوا رانپو هست !
این داستان مثل رمان های دیگر ادوگاوا رانپو با منطقی استوار، فراز و نشیب های زیرکانه و نمایش سلیقه هایی بیمارگونه  و وسواس آمیز پیش می رود.
رانپو در کنار امضای خود می نویسد:
دنیای مرئی وهم است . واقعیت در رویا های شبانه است.🫠😯
و آلن پو می گوید:
نتوانستم چیزی را دوست داشته باشم جز آنجا که مرگ، نفَس خود را با نفَس زیبایی می آمیزد.
این کتاب را به شما که ژانر جنایی، معمایی می پسندید ،برای مطالعه توصیه می کنم .
امتیاز گودریدز:3.83
باتشکر از توجه شما🙏🏻🌸
      

6

        "نسیم جنوب گلبرگ های صورتی کمرنگ را در آسمان آبی پخش می کرد..."
با جمله ای از صفحات انتهایی کتاب یادداشتم را آغاز می کنم 
شکوفه های گیلاس علی رغم زیبایی بی حد و مرزشان عمر  کوتاهی دارند و خیلی زود به زمین می ریزند؛ شاید به همین علته هر ساله در ژاپن جشنواره و جشنی به نام ساکورا برگزار میشه و مردم در آن روز در کنار هم ،خانواده یا معشوق، جمع می شوند چرا که هدف اصلی غنیمت شمردن فرصت هاست! فرصت هایی برای عشق ورزیدن! کوتاه اما به یادماندنی. :)
به گمان من نویسنده در این کتاب خواسته همین را متذکر شود که فرصت های عاشقی ما کوتاه اند اما بسیار ارزشمند.
در کتاب ما عشق میان هاروتو و میساکی را به تماشا می نشینیم و همراه با آن ها می‌شویم تا ببینیم سرانجام این عشق در مواجه با یک چالش سخت چه می شود؛ آیا این عشق می تواند با وجود چالش ها دوام آورد؟ آیا هاروتو و میساکی، زیبایی عشق خود را حفظ می کنند؟
در کتاب دو نقطه قوی وجود داشت.👇🏻
نقطه قوی اول: تاکاشی:
از اونجایی که من خودم برادر بزرگتر دارم پس به شدت این شخصیت برایم جذاب بود؛ برادر بزرگتر میساکی که در غیاب پدر و مادر پشتیبان بزرگ میساکی بود و تمام تلاش هایش را می کرد تا خواهر کوچولو به اهداف و شادی های زندگی اش برسد و در این راه از هیچ چیزی دریغ نمی کرد؛ چه قدر زیبا این عشق برادرانه به قلم نوشته شده و به تصویر کشیده شده بود.به افتخار برادر بزرگ هایی مثل تاکاشی 👏🏻👏🏻👏🏻
نقطه قوی دوم داستان: آگاهی رسانی 
چرا میگم نقطه قوی؟ جای تعجب داره ولی علتش اینکه گاها ناآگاهی عامه مردم  سبب می شود زخم های جسمی و روحی دردناکی به فردی وارد شود و چی بهتر از داستان برای آگاهی بخشی به مردم!
ترجمه کتاب بسیار روان و شیوا و دل انگیز بود؛ با تشکر از مترجم کتاب🌸
روند کتاب آروم اما اصلا حوصله سر بر نیست؛شما همراه با داستان خواهید بود.
ممنون از توجه شما
🌸🌸🌸🌸
پ.ن.: عکس خودم گرفتم؛ شاید منم مثل هاروتو باید برم دنبال عکاسی؟😉😅
      

14

        با سلام و درود 
بذارید همون اول بگم نویسنده اگه قاتل می‌شد، از اونایی می‌شد که در تمام اخبار، ویدئو ها،رسانه ها پخش می شد 
خیلی قاتل خوبی می شد !! 
همانطور که الان هم او را بنیانگذار ادبیات پلیسی ژاپن می دانند 
این کتاب در ژانر جنایی به شدت کتاب عجیبی هست ؛ هم معمایی هست و هم فانتزی ! ولی فکرنکنید فانتزی اینجا یعنی گوگولی و مگولی 😵‍💫🤐🫣
ما اینجا با یک فانتزی و یک فضای دارک مواجه خواهیم شد 🥶😱
یک وحشت عجیبی را حس خواهیم کرد؛ از آن داستان ها و فضا ها که وقتی می‌خونی به اصطلاح  مو به تنت سیخ می‌شه مخصوصا خود من با داستان دوم 😨
کتاب از ۶ داستان کوچک با نام های زیر تشکیل شده:
کرم ابریشم، صندلی انسانی ، دو زندگی پنهان ، اتاق قرمز ، پرتگاه،  دوقلو ها
تکه ای از کتاب:
این اواخر از این کار هم مثل چیز های دیگر خسته شده بودم و ساده لوحانه دیدم که دیگر  ریختن خون مردم برایم هیجانی ندارد.
ترجمه کتاب، روان و قابل فهم و عالی بود 👍🏻👏🏻👏🏻
امتیاز گودریدز: ۴.۰۶
طراحی جلد کتاب هم برای من جذاب بود واقعا و نماد های ژاپن در اون حضور داشت.
《کتاب را توصیه به مطالعه  دارم》
ممنون از توجه شما 
پ.ن.:خوشحال می شم تجربه خوندن این کتاب را کامنت کنید و نظراتتون بیان کنید 

      

39

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.