حنا دروی

حنا دروی

بلاگر
@Tani_yan

54 دنبال شده

66 دنبال کننده

                ⚗️داروساز 💊
بیتی از شاعر مورد علاقه من:
"یا رب مه تابان یا نور ربانی است این/
                                          عیسی چارم آسمان یا یوسف ثانی است این"
علاقه مندی های روزمره من:
📌خواندن کتاب📚
📌گوش دادن به موسیقی(با کلام،بی کلام)🎧
📌به تماشا نشستن سریال ها و فیلم ها📺
              
hanna.pharma

یادداشت‌ها

نمایش همه
حنا دروی

حنا دروی

2 روز پیش

        با سلام و درود 🫰🏻
آیدل، اوشی، فندوم، کیپاپ، بند، گروپ، بایس و ... واژه هاییست که نسل جوانی چون من با آن ها آشناتر از نسل قدیم می باشند؛ خوانندگان آسیای شرقی که با هنر بی بدیل خود در دل موسیقی جهان جایگاه ویژه ای کسب کردند و طرفدار های خاص خود را دارند؛ طرفدارانی که گاه می‌توانند اغراق آمیز و بیش از اندازه صحیح در علاقه مندی خود غرق شوند! رفتار های افراط آمیز یا هواداری سمی انجام دهند! یا خواننده مورد علاقه خود را عاری از خطا بدانند! 
اما اگر روزی خبری رسوا کننده در رابطه با آن خواننده پخش شود و آن تصویر بی نقص، لکه دار شود، آنگاه چه می شود؟! تکلیف  فن ها چه می شود؟ چه اتفاقی برای فنی می افتد که تصورش از آیدلش همچون  شیشه ای ظریف می شکند؟!!
این کتاب قرار هست راجب موضوعاتی که صحبت شد، داستانی را برای ما بازگو کند و هواداری سمی را به صورت خلاصه بررسی و بیان کند ؛ بنابراین ژانر کتاب حاضر درام، ادبیات معاصر، ایده‌آلیستی/انتقادی می باشد. 
ریت گودریدز: ۳.۲۲/۵
دلیل‌ اینکه این امتیاز بهش دادم چند مورد بود:
_قلم نویسنده برای من [تاکید کنم، من] جذاب نبود؛ ایده و فضای داستان جدید و ناب بود اما متاسفانه نتونستم باهاش ارتباط بگیرم!
_پایان بندی کتاب برای شخصیت اصلی برای من یه علامت تعجب بزرگ گذاشت و به نظرم سرهم بندی آمد!![حیف بود، واقعا!]
_وقایع و سرنوشت شخصیت های پررنگ دیگر داستان باتوجه به تجربه و برداشت های شخصی من از فضای کیپاپ و جیپاپ، داستان جور نمی آمد؛ سوالات بیشماری بدون جواب و ماجراهای زیادِ حل نشده ای باقی ماندند!
اما اگر شما شامل این چند مورد ذیل باشید، این کتاب برای مطالعه خوب خواهد بود:
_اصلا با این فضا آشنا نیستید و تازه می خواهید وارد شوید
_تازه وارد در این فضا (بیبی فن)😅
_هوادار سمی هستید [خداکنه این مورد شامل هیچکس نشه🤲🏻]
_والدین های نگران :)
و در پایان دلم میخواد بگم که فن آیدل بودن خوبه ولی افراط در اون اصلا!
اینکه یک آهنگ گوش بدین یا آلبوم و مرچ بخرین یا ویدئو ها و برنامه های متخلف ببینید عالیه اما خود آیدل ها هم راضی نیستند از زندگی خودتون دست بکشید و اهداف آینده ای برای خودتون نداشته باشید!! هدف موسیقی آنها تشویق شما برای ساختن زندگی بهتری می باشد.😊
و ممنون از توجه تون 🫡
      

19

حنا دروی

حنا دروی

2 روز پیش

        با سلام و درود 
این کتاب برای همخوانی تو باشگاه انتخاب شد و خب وقتی با بچه ها صحبت کردم، گفتن شاید به خاطر رده سنی نوجوان مورد پسندم واقع نشه ولی شد ! :))
قلم نویسنده روان و زیبا و بیانگر تحقیقات جامع در رابطه با موضوع  بود و یادداشت نویسنده در آخر کتاب به این نکته اشاره داشت.
 نقطه دوست داشتنی دیگری از کتاب این بود که با وجود شکست قبلی در انتشار در مجله، نویسنده ناامید نشده بود و تلاش مجددی کرده بود.👏🏻
میتونم با توجه به یادداشت آخر کتاب در مورد نویسنده بگم که سوزی شخصیت خود آلی بود و جذاب برای من ؛ شاید چون خودمم زمانی که موضوعی برام جذابه ،پرحرف میشم.😁😁😆😆🤭🤭[دوستان در جلسات دورهمی و ایونت ها کاملا واقف هستند!]
شاید عروس دریایی ، قصه دختریست به نام سوزان که دوست قدیمی و صمیمی خود را در حالیکه قهر بودند، از دست می دهد و حال سوالاتی در ذهن او ایجاد شده و دنبال پاسخ است؛ روند کتاب به صورت گام به گام هست و کم کم گره های ماجرا ها را برای مخاطب باز می کند.
اگر شما هم مثل سوزی و من، دوستی از دست دادید یا الان درگیر قهر هستید این کتاب براتون خوبه. 😊
درگیر رده سنی کتاب هم نباشید چون برای یه آدم بزرگسال هم خوبه!
ممنون از توجه شما 🪼
      

7

حنا دروی

حنا دروی

5 روز پیش

        با سلام و درود 
وقتی در حال گشت زنی تو سایت نشر بودم، این کتاب به چشمم خورد. خلاصه کتاب را برای خودم و مادرم خوندم و به پیشنهاد مادرم سفارش دادم و آخر فروردین در باشگاه همخوانی با دوستان خواندم.
به خاطر حس و حال یکسانی که با هه سو داشتم و دارم، از مطالعه کتاب لذت بردم و در عمیق ترین عمق وجودم درکش کردم.❤️‍🩹🫂
ژانر کتاب:ادبیات معاصر، رئالیسم اجتماعی، درام
امتیاز گودریدز : ۳.۷۱
ترجمه کتاب: روان و عالی 👏🏻👏🏻
داستان کتاب: هه سو روان درمانگر مشهوری که در یک برنامه تلویزیونی نظر خود را مطرح می کند و این نظر زندگی او را زیر و زبر می کند و تمام جنبه های زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد! هه سو بعد از آن اتفاق دیگر خود قدیمی اش نیست؛ یه روزی وقتی در حال برگشت به خونه اش هست، گربه ای را میبینه و صدایی را میشنوه ؛ صدای سه ای؛ دخترکی که گربه ها را دوست می دارد و می خواهد به آن ها کمک کند و این دو نفر ماجرایی را آغاز می کنند.
رویه ی کتاب کُنده و ممکنه یه کوچولو (🤏🏻) خسته کننده باشه اما دلسرد نشینا؛ نیمه دوم کتاب بهتر خواهد بود.😉😊
وقتی در حین خوندن بودم، یاد آهنگ everything I wanted it  بیلی آیلیش افتادم و  حس می کردم نگاه ها، حرف ها ، ترحم آدم ها چه قدر می تونه اذیت کننده باشه و حتی خود هه سو هم اشاره داشت!
<<_فهمید که به زبان آوردن یا نوشتن صرفا یک خط یا حتی چند کلمه برای خنجر زدن به قلب انسان ها کافیست.>>
از تکه کتاب های این کتاب و حرف ها و روز های هه سو، مطالب زیادی در قلبم قرار گرفت و کمک به حال الانم شد.
به نظرم میشه گفت مهم ترین نقطه نظر کتاب این باشه که همیشه و در هر جایگاهی حواسمون به حرف هامون باشه!
برداشت بعدی من این بود که به خودمون فرصت استراحت بدیم و بابت طولانی شدنش عذاب وجدانی نگیریم! راحت تر شانس  ریکاوری به خودمون بدیم تا از پا نیفتیم .🫠🙂
نمی دونم این کتاب برای یک روان درمانگر چه جوری باشه اما فکر می کنم خوندنش خالی از لطف نباشه.
اگر شما هم الان به خاطر یک حرف ، یک کامنت ، یک نظر به دردسر افتادید به خودتون این محبت بکنید و این کتاب بخرید و بخونید و من از اینجا بهتون میگم، فایتینگ!👊🏻
ممنون از توجه تون ❤️‍🩹
      

8

        با سلام و درود 
این کتاب دل نوشته هایی در مورد غذا است اما نه صرفا غذا!
اول دوست دارم از ترجمه خوب کتاب تشکر کنم ؛ از خانم صیفی کار عزیز که ترجمه روان و خوبی را انجام دادند و تک تک غذا ها را با تلفظ فارسی و انگلیسی مشخص کردند.
تنها علتی که من یک ستاره کمتر دادم، به خاطر تصویر و دقیقتر، نبودن تصویر و عکس ها از غذا هاست؛ البته این مشکل با سرچ حل می شود و سرچ برای من اذیت کننده نبود.😊😊
خب برگردیم به داستان 😉
این کتاب ما به هیچ وجه کتاب دستورالعمل آشپزی نیست؛ نینای عزیز که به شانگهای اومده در طول چهار فصل برای ما  یه غذا و دسر را میگه و همزمان احساس خودش را و خاطرات دوران کودکی اش را بیان می کند و سعی می کند میراث چینی_مالزیایی خود را حفظ کند. و از این نظر اگر کتاب دلتنگی در فروشگاه اچ مارت را خوانده باشید، احساسات نینا را درک می کنید و حتی خود نینا هم به کتاب اچ مارت و میشل اشاره داشت.🫠
من به شخصه خودم از کتاب لذت بردم؛ قلم نینا به شدت زیبا و توصیف های او سرشار از احساسات بود؛ طوریکه بوی ادویه ها، روغن چیلی و پیازچه را از پشت صفحات حس می کردم و انگار خودم در حال هورت کشیدن و آشپزی بودم! 🙂
من دانستنی های زیادی را از کتاب نینا فهمیدم؛ از جشنواره قایق اژدها تا قوم هوئی(مسلمانان چین) ؛ از دسر موزی تا گای لن !
برای من اگر بخوام در یک جمله کتاب بگم این جمله بهترینه:
نقشه راهنمای غذایی برای سفری به شانگهای!
یعنی الان یه پیش‌زمینه دارم که اگر روزی شانگهای در مقابل چشمان من قرار گرفت[بعید میدونم البته😅]، چی بخورم و کجا برم که اون غذای خاص را بخورم!
در انتها اگر به چین و غذای چینی علاقه دارید، این کتاب حس اون غذا را باهاتون در میان می گذارد.
ممنون از توجه تون 
پ.ن.: با کتاب و سرچ ها قطعا گرسنه می شوید😆😉پس موقع گرسنگی نخوانید.
      

26

        با سلام و درود 🪻 خدمت شما 
مدتی بود که درگیر بودم چه جوری یادداشت کتاب بنویسم و چه جوری بنویسم که انصاف رعایت بشه !🙂
ترجمه کتاب خوب بود و من دوست داشتم؛ دست برای مترجم 👏🏻👏🏻
کتاب از ادبیات روسیه است و نظر من چندمطلب جلب کرد که برخلاف دیدگاه اولیه ام بود[با توجه به سابقه قبلی که از مطالعه ادبیات روسیه داشتم]؛ اول از همه طولانی نبودن اسم ها و استفاده از مخفف های آشکار که اصلا شما را گیج نمی کرد که کی ،کی بود!😅 اسم ها و فامیلی ها اغلب دو کلمه ای بودند و یک سطر لازم نبود برای اسم ها که غافلگیری چشمگیری برای من بود و بسیاررررر خوشایند:)
دوم متن سبک کتاب بود؛ کتاب جملات سنگین و ثقیل نداشت و شاید ممکن بود جاهایی اندکی گیر کوچک داشته باشید که بسیار بسیار کم بودند و در کل کتاب روانی بود و شما سوار بر داستان بودید و بر اتفاقات احاطه داشتید و این باز هم بسیارررر خوشایند بود :))))
خب خود داستان به اختلاف و شکاف میان نسل ها می پردازد و یک دیدگاه را معرفی می کند به نام نیهیلیسم؛ هیچ انگاری؛ که به زبان ساده و آنچه که من از کتاب در حین مطالعه و صحبت های شخصیت بازروف متوجه شدم این است که ارزش ها و معیار ها بی ارزش شوند. در واقع ارزش ها و اصول اخلاقی که در جوامع مختلف به اشکال مختلف هست فاقد اعتبار حقیقی اند و ساخته ذهن انسان هستند  
شخصیت مورد علاقه من پاول عموی آکاردی بود که بخش جذاب شخصیتش برام اون محافظه کاری شدیدش برای خانواده بود؛ که اینجوری بود که من تا دم مرگ میرم، لجبازی می کنم ، بی منطق ممکنه بشم اما نمیزارم به خانواده ام، برادرم و آرامشمون لطمه بزنه کسی!
بازورف شخصیت به شدت پررنگ داستان برای من علامت سوالی ایجاد کرد؛ و در تمام کتاب دنبال جواب بودم.
در کل به نظرم برای کسی که میخواد نمونه متن سبکی از ادبیات روسیه بخونه این کتاب خوبه و توصیه به مطالعه اش دارم.
ممنون از توجه تون
      

48

        با سلام و درود 
کتاب را من بسیار دوست داشتم ؛ ترجمه و متن روانی داشت و به راحتی پیش می رفت.
کتاب برشی از زمان اعتراضات ۲۰۱۹ هنگ کنگ می باشد و از دو طرف اعتراضات سخن می گوید؛ هم متعرضین و هم پلیس ها.
جدای از دو طرف ماجرا در کتاب ما یک خط داستانی مستقل اما در کنار داستان اصلی هم داریم و اون داستان عاشقی و علاقه کای و فینکس دو شخصیت اصلی کتاب می باشد که به نظرم به شدت زیبا نوشته شد.
کای پسر جوانی که به تازگی مادر خود را از دست داده و اکنون برای زندگی با پدر خود و پلیس شدن از شانگهای به هنگ کنگ مهاجرت می کند و فینکس هم دختر جوانی که در آمریکای شمالی به دنیا آمده و بعدها با خانواده (مادر و برادر و خواهر) به هنگ کنگ میاد و قصد دارد مجدد برای ادامه تحصیل در ییل به آمریکا بازگردد. اما اعتراضات هنگ کنگ سرنوشت هردوی آنها را تغییر می دهد و برای دانستن این تغییر کتاب را باید مطالعه بفرمایید 😉
اما داستان اصلی کتاب، اعتراضات لایحه استرداد می باشد که در ابتدا از یک گروه کوچک آغاز می شود اما در نهایت تمامی مردم با سهم های متخلف و عملکرد های مختلف ( گروه امدادرسانی، گذاشتن پول و سکه برای معترضین،  باز گذاشتن درب خانه ها و...) در آن شرکت می کنند و این نمادی از همدلی و همبستگی و اتحاد می شود.
موردی که من در داستان برخوردم و توجه من جلب کرد نحوه صدا کردن دو طرف اعتراض بهم بود؛ لقب هایی را برای هم گذاشته بودن که تقریبا جهت گیری و موضع هر دو طرف را نسبت بهم نشان می داد( چه احساسی هر دو طرف بهم دارند )
البته نحوه برخورد ها و شدت برخورد ها واقعا انسانی نبود و من یاد داستان اعمال انسانی و از یاد ها رفته انداخت و توصیه می کنم هر ۳ کتاب را مطالعه کنید. :)
در پایان این کتاب شاهد رشد و بالا رفتن تفکر و درک و همدلی مردم هستیم و این موردی بود که نویسنده هم به دنبال آن بود.
امتیاز گودریدز:۳.۹
ممنون از توجه شما💜😘🪻
بهاری بمونید
پ.ن.:عکس با تشکر از Chatgbt 
      

9

        با سلام و درود 
این کتاب در اصل نامه پسری به پدر خود است که هرگز به دست پدر نرسید!
فرانتس کافکا همواره در سایه ی ترسی از پدر خود زندگی کرد و این ترس در تمام جنبه های زندگی او موثر بود حتی در ازدواجش!
فرانتس به سبب رفتار های شدید و خاص پدرش اعتماد به نفس خود را از دست داده بود و ترس قضاوت و تحقیر پدر از تصمیمات خود همواره در شک قرار می گرفت. 
من با این کتاب ارتباط عمیقی گرفتم؛  شاید من هم روزی برای پدرم نامه بنویسم و حرف هایی را که نتوانستم به او بگویم، در نامه بنویسم.
پدر بودن و فرزند بودن هر دو در خاورمیانه سخت است! در این خاورمیانه که هر روز و هر روز جنگ است؛ بسیار سخت است زندگی کردن!
پیشنهاد می کنم شما هم کتاب مطالعه بفرمایید؛ این کتاب برای من مرهمی بود و  این نکته را داشت که شاید بتوانم با بازگو کردن زخم ها آنها را قبل از عمیق تر شدن التیام ببخشم  و پر از نکات بسیار از رابطه پدر_فرزندی، رابطه همسری، رابطه با مذهب و تجارت،  ازدواج و ...
از پر رنگ ترین نکاتی که من از نامه فرانتس دریافتم این بود که مقصر این رابطه (پدر_ فرزندی) سرد و شاید آسیب دیده تنها یک نفر نیست؛ هر دو طرف سهمی دارند که می تواند حتی ناخواسته باشد!
دلیل اینکه یک ستاره را ندادم به خاطر متن اندکی سنگین اون بود.
ممنون از توجه شما🪻💜
      

25

        با درود و سلام 🔎
اول بگم که این کتاب بیشتر از اتاق قرمز دوست داشتم 🙃
ژانر کتاب جنایی_معمایی هست و از اون دسته کتاب هایی که پیش‌بینی های شما در انتهای کتاب کاملا رد خواهد شد و آخر داستان فقط و فقط تعجب و سورپرایز باقی می‌مونه 
داستان از زبان نویسنده به صورت اول شخص روایت خواهد شد؛ نویسنده ما که قلمی در داستان های جنایی دارد با داستانی غریب مواجه می شود؛عشقی ناگهانی به سراغ او میاد اما معشوق او دچار مشکل می شود و حال از او کمک می‌خواهد. و اینجاست که نویسنده کهنه کار ما تبدیل به کارآگاه می شود ولی سرانجام این ماجرا چه خواهد شد؟ آیا او می تواند مشکل را حل کند و عشق را هم به دست آورد!
داستان ما به صورت هزارتویی پیچیده است که نویسنده ماهرانه ما را در آن گیر میندازه و کم کم نقاط تاریک را روشن می کند و مسیر خروج از هزارتو مشخص می شود اما در انتهای هزارتو همچنان یک سوال در ذهن باقی می ماند و این هنر زیبای ادوگاوا رانپو هست !
این داستان مثل رمان های دیگر ادوگاوا رانپو با منطقی استوار، فراز و نشیب های زیرکانه و نمایش سلیقه هایی بیمارگونه  و وسواس آمیز پیش می رود.
رانپو در کنار امضای خود می نویسد:
دنیای مرئی وهم است . واقعیت در رویا های شبانه است.🫠😯
و آلن پو می گوید:
نتوانستم چیزی را دوست داشته باشم جز آنجا که مرگ، نفَس خود را با نفَس زیبایی می آمیزد.
این کتاب را به شما که ژانر جنایی، معمایی می پسندید ،برای مطالعه توصیه می کنم .
امتیاز گودریدز:3.83
باتشکر از توجه شما🙏🏻🌸
      

4

        "نسیم جنوب گلبرگ های صورتی کمرنگ را در آسمان آبی پخش می کرد..."
با جمله ای از صفحات انتهایی کتاب یادداشتم را آغاز می کنم 
شکوفه های گیلاس علی رغم زیبایی بی حد و مرزشان عمر  کوتاهی دارند و خیلی زود به زمین می ریزند؛ شاید به همین علته هر ساله در ژاپن جشنواره و جشنی به نام ساکورا برگزار میشه و مردم در آن روز در کنار هم ،خانواده یا معشوق، جمع می شوند چرا که هدف اصلی غنیمت شمردن فرصت هاست! فرصت هایی برای عشق ورزیدن! کوتاه اما به یادماندنی. :)
به گمان من نویسنده در این کتاب خواسته همین را متذکر شود که فرصت های عاشقی ما کوتاه اند اما بسیار ارزشمند.
در کتاب ما عشق میان هاروتو و میساکی را به تماشا می نشینیم و همراه با آن ها می‌شویم تا ببینیم سرانجام این عشق در مواجه با یک چالش سخت چه می شود؛ آیا این عشق می تواند با وجود چالش ها دوام آورد؟ آیا هاروتو و میساکی، زیبایی عشق خود را حفظ می کنند؟
در کتاب دو نقطه قوی وجود داشت.👇🏻
نقطه قوی اول: تاکاشی:
از اونجایی که من خودم برادر بزرگتر دارم پس به شدت این شخصیت برایم جذاب بود؛ برادر بزرگتر میساکی که در غیاب پدر و مادر پشتیبان بزرگ میساکی بود و تمام تلاش هایش را می کرد تا خواهر کوچولو به اهداف و شادی های زندگی اش برسد و در این راه از هیچ چیزی دریغ نمی کرد؛ چه قدر زیبا این عشق برادرانه به قلم نوشته شده و به تصویر کشیده شده بود.به افتخار برادر بزرگ هایی مثل تاکاشی 👏🏻👏🏻👏🏻
نقطه قوی دوم داستان: آگاهی رسانی 
چرا میگم نقطه قوی؟ جای تعجب داره ولی علتش اینکه گاها ناآگاهی عامه مردم  سبب می شود زخم های جسمی و روحی دردناکی به فردی وارد شود و چی بهتر از داستان برای آگاهی بخشی به مردم!
ترجمه کتاب بسیار روان و شیوا و دل انگیز بود؛ با تشکر از مترجم کتاب🌸
روند کتاب آروم اما اصلا حوصله سر بر نیست؛شما همراه با داستان خواهید بود.
ممنون از توجه شما
🌸🌸🌸🌸
پ.ن.: عکس خودم گرفتم؛ شاید منم مثل هاروتو باید برم دنبال عکاسی؟😉😅
      

11

        با سلام و درود 
بذارید همون اول بگم نویسنده اگه قاتل می‌شد، از اونایی می‌شد که در تمام اخبار، ویدئو ها،رسانه ها پخش می شد 
خیلی قاتل خوبی می شد !! 
همانطور که الان هم او را بنیانگذار ادبیات پلیسی ژاپن می دانند 
این کتاب در ژانر جنایی به شدت کتاب عجیبی هست ؛ هم معمایی هست و هم فانتزی ! ولی فکرنکنید فانتزی اینجا یعنی گوگولی و مگولی 😵‍💫🤐🫣
ما اینجا با یک فانتزی و یک فضای دارک مواجه خواهیم شد 🥶😱
یک وحشت عجیبی را حس خواهیم کرد؛ از آن داستان ها و فضا ها که وقتی می‌خونی به اصطلاح  مو به تنت سیخ می‌شه مخصوصا خود من با داستان دوم 😨
کتاب از ۶ داستان کوچک با نام های زیر تشکیل شده:
کرم ابریشم، صندلی انسانی ، دو زندگی پنهان ، اتاق قرمز ، پرتگاه،  دوقلو ها
تکه ای از کتاب:
این اواخر از این کار هم مثل چیز های دیگر خسته شده بودم و ساده لوحانه دیدم که دیگر  ریختن خون مردم برایم هیجانی ندارد.
ترجمه کتاب، روان و قابل فهم و عالی بود 👍🏻👏🏻👏🏻
امتیاز گودریدز: ۴.۰۶
طراحی جلد کتاب هم برای من جذاب بود واقعا و نماد های ژاپن در اون حضور داشت.
《کتاب را توصیه به مطالعه  دارم》
ممنون از توجه شما 
پ.ن.:خوشحال می شم تجربه خوندن این کتاب را کامنت کنید و نظراتتون بیان کنید 

      

38

        با سلام و درود از آخرین شب سال ۱۴۰۳ 
به نظرم این آخرین یادداشت سال ۱۴۰۳ من باشه 👏🏻🥳🥳👏🏻
من این کتاب دوست داشتم و توصیه میکنم مطالعه بفرمایید 😉
وایب کتاب شبیه کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود بود اما تفاوت هایی با اون کتاب داشت 
کتاب از ۳ فصل تشکیل شده که در عین جدایی داستان بهم ارتباط دارند و این ارتباط را در بخش های پایانی داستان متوجه خواهیم شد؛ جایی که امید جوانه می زند و در نهایت با یک لبخند ناشی از گرمای امید شخصیت ها کتاب را خواهید بست.😊
هیراساکا که مسئول استودیو عکاسی است، مهمان هایی را هرروزه دارد؛مهمان هایی که به آن ها تسکين خاطر می دهد و آن ها را راهی دنیای بعد از مرگ می کند؛ مهمان های او می‌توانند زن و مرد و جوان و پیر و حتی کودک و یا نوزاد باشند! مهمان هایی که بعضا مرگ‌ را نمی پذیرند و عصبانی ،غمگین و سرخورده می شوند اما هیراساکا در کنار آنهاست و با آنها گپ و گفت خواهد داشت ؛در کنار هیراساکا شما می‌توانید در کنار صحبت کردن هر نوشیدنی و هر غذایی را که می خواهید ،بنوشید و بخورید🍶🍵
💜این کتاب برای زمانیست که ملال زندگی شما را خسته کرده!
یک فنجان چایی بریزید و همراه با کتاب به دنیای داستان شخصیت ها بروید؛ گاهی غمگین شوید، گاهی از ته دل قهقهه بزنید 
گاهی دلسرد شوید و گاهی در کمال ناباوری امید را پیدا کنید 
این کتاب زیبا این احساسات را به شما خواهد داد :)💜
امتیاز گودریدز : ۴.۱
ممنون از توجه تون و سال خوبی را براتون آرزومندم🤲🏻
      

8

        این یادداشت من کاملا دلی دارم می نویسم
از کتابی که شاید نه اولین ولی کتابی بود که باعث شد علاقه ی من به زندگینامه خصوصا اتوبیوگرافی بیشتر و پررنگ تر شود.
آیزاک آسیموف که نویسنده نسل مادران و پدران ما بود و شاید اگر لیست کتاب هایش را برای نسل قدیم بازگو کنیم ،بشناسند مثل مجموعه بنیاد، ربات،امپراطوری کهکشان 
آیزاک بیشتر به خاطر رمان های علمی_ تخیلی که نوشته معروفه اما کتاب حال حاضر برای من جایگاه به شدت ویژه ای داره؛ درسته آیزاک زندگینامه های دیگه ای هم داره اما این کتاب بیشتر احساسات خودشه؛ یه جورایی انگار نشسته کنارت و داره وقایع زندگیشو باهات درد ودل می کنه 
دیدین یه سری کتاب ها را هی دوست دارین از اول و  از اول بخونید و شاید حتی دلتون نیاد اون کتاب ها را امانت هم بدید!؛ من.آسیموف برای من از اون دسته کتاب هاست :)
آیزاک تو این کتاب خودشه، خود واقعی و حقیقی ؛   نثر کتاب زیبا و خودمونیه که شما حتی با وجود گذر سال ها از مرگ آیزاک با خوندن کتاب نمیتونید حس کنید که او دیگر نیست 
هنوز که هنوزه جملات بسیاری از کتاب در ذهنمه مثل سفر های جنت و آیزاک که حتی بازرسی فرودگاه متعجب میکنه؛ چند تا لباس زیر و چندکتاب تنها بارهای این زوجه 😅
و جنت عزیز، همسر دوم آیزاک که همراه و همگام اون تا سال های طولانی و حتی در بستر مرگ بود
کتاب ۷۸۱ صفحه است ولی باور کنید به شدت گیرا و جذابه و حقیقتا در ژانر خودش جز Top 10 قرار میگیره 
تکه ای از کتاب را براتون میزارم که متوجه خودمونی بودن آیزاک بشید😆:
《 این حقیقت که هوراس در مکالمه رودررو با مردم مشکل داشت، او را پای تلفن به موجود وحشتناکی تبدیل می‌کرد. خیلی زود فهمیدم که وقتی شروع به حرف زدن می‌کنه، ساکت شدنش دیگه با خداست مکالمه تلفنی با هوراس یعنی تمرین عذر و بهانه تراشی:(( باید ببخشید هوراس، ولی کار دارم .منزلم آتیش گرفته))》
چرا میگم خودمونی، چون ناشرش هست  و این  متن را خونده و کاملا راحت صحبت میکنه راجبش
جدای از متن و نثر زیبای کتاب، این کتاب حاوی خاطرات زیباییست برای من؛ هدیه ای از طرف پدرم از دی ماه سال ۱۳۹۰ 🥰
در انتها و برای حسن ختام باید از ترجمه خوب آقای مهرداد تویسرکانی تشکر کنم که از همون مقدمه مترجم کاملا مشخص میشه که به شدت متعهد به کار ترجمه هستند و در رابطه با کتاب تحقیق می‌کنند 
ممنون از ترجمه روان و قابل فهم و عالی تون👏🏻👏🏻
ممنون از نشر کاروان بابت چاپ و انتشار کتاب 
ممنون از جنت و بقیه دوستان نویسنده و ناشر آیزاک که تونستند راضیش کنند که این کتاب بنویسه  
و در پایان اگر علاقه مند ژانر اتوبیوگرافی هستید، این کتاب از دست ندید😉
      

13

        با سلام و درود 
این کتاب معرکه است 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
واقعا در ژانر جنایی_معمایی جز بهتریناست 
به شدت پر از غافلگیری هست! وقایع همراه با کارآگاه برای ما هم لایه لایه کنار میره و حقیقت اصلی قتل آشکار می شه!
نویسنده خیلی خوب تونسته انگیزه اصلی قتل را از دیدگاه شخصیت اول بپیچونه 
درسته که شما در بخش اول کتاب قاتل را پیدا می کنید و آشکار میشه اما انگیزه قتل و نحوه قتل و حتی اتفاقات قبل و بعد قتل را تا لحظه نقطه پایانی کتاب درگیر خواهید بود.
اما چرا اسم کتاب بدخواهی هست؟ وقتی به انتهای داستان برسید شما هم مثل من کاملا متوجه می‌شود که چرا اسم کتاب بدخواهی هست!
بدخواهی یعنی شما برای نفر مقابل بد بخواین؛ که خیلی محدود پیش میاد کسی انقدر کینه عمیق داشته باشه که بخواد طرف در تمام جنبه ها نابود بشه!
چه قدر نویسنده بدون اینکه بخواد واضحا از لفظ بدخواهی به کار ببره ،به صورت عینی به ما نشون میده که انسان بدخواه چه جوریه و چه قدر رذله! 
کونیهیکو هیداکا درست در شبی که فردایش قصد دارد با همسر جوان خود به کانادا مهاجرت کند،به طرز فجیعی کشته می‌شود! جنازه ی او را همسر،ری هیداکا، و دوست قدیمی اش،اسامو نونوگوچی، پیدا می کنند ؛ اما قاتل چه کسی است که اینجور کینه توزانه او را به قتل رسانده!!! همراه با کارآگاه کاگا کتاب را بخوانید تا بفهمید حقیقت ماجرا چیست!؟
《مطالعه کتاب را برای علاقه مندان به ژانر معمایی_جنایی توصیه می کنم》
پ.ن.:نويسنده کتاب معجزه های خواربار فروشی نامیا هم ایشون هستند 
      

5

        با سلام و درود ⚘️
کتاب را مطمئن نیستم که توصیه بکنم به شما یا خیر 😜
اول بزارید راجب ترجمه صحبت کنم؛ روان و قابل فهم 👍🏻👏🏻
ژانر کتاب: تریلر، جنایی, رمز آلود🩸🪦🔪
ادبیات کره😊
امتیاز گودریدز:۳.۵ [به نظرم دست و دلبازانه امتیاز دادند😧]
نظر شخصی من:
کتاب به نظرم جنایی نیست! بیشتر شبیه بازگویی خاطرات یک قاتل سالمند هست که بین بازنشستگی و ادامه دادن کار مانده و نمی داند که کنار بکشد یا خیر 
فضای کتاب و داستان شروع کننده کتاب واقعا میتونستن به سمت شاهکار شدن پیش برود! 
ایده کتاب ،ایده جدید و خوبی بود اما متاسفانه در ادامه افت شدیدی داشت 🥲🫥😓
مورد علاقه ام نبود؛ تقریبا میتونم بگم ۲۰_۳۰ صفحه آخر کمی هیجان دارد 
و ۱۶۰ ،۱۷۰ صفحه اول یک روند کند و طولانی دارد!
به نوعی حتی هیجان آخر کتاب هم از همون ۱۶۰،۱۷۰ صفحه اول قابل پیش بینی هست و شما می دانید که بالاخره اتفاقی که منتظر آن هستید ،خواهد افتاد !
در کل به نظرم کتاب در ژانر جنایی جز تاپ لیست ها نخواهد بود! و اگر به این ژانر علاقه دارید ، از این کتاب رد بشید و برید سراغ کتاب بعدی😢
مگر اینکه کتاب هدیه گرفته باشید، اونجا بخونید 
و حتی اگر به کتابی که بازگویی خاطرات یک قاتل باشد، علاقه دارید من کتاب های دیگری پیشنهاد می کنم مثل خاطرات یک آدمکش
ممنون از توجه تون 🍬🍫🍭
پ.ن.: همین امسال( 2025 ) یک فیلم سینمایی با همین نام و اقتباس شده از همین رمان اکران شده و امتیاز ۶.۴ گرفته !
پ.ن.: اگر کتاب مطالعه کردید، نظرتونو کامنت کنید تا به دوستان دیگر برای انتخاب یا عدم انتخاب کمک کنید🤗
      

11

        با سلام و درود🌻
در ابتدا مشخص کنم که کتاب را برای مطالعه  توصیه می کنم 😉😊
ترجمه روان و قابل فهم و در یک کلام عالی 👍🏻👏🏻
امتیاز گودریدز:۴.۲
نظر شخصی و موشکافانه من😜🧐:
کتاب دو روایت داستانی را دنبال می کند؛ روایت اول ما فلو هست؛ زنی که درگیر زندگی و انتخاب هاش هست، او نمی داند که باید با یوکی برود و همه چیز را پشت سرهم بگذارد یا اینکه بماند و حتی اگر کار نویسندگی اش خوب پیش نرود،باز هم تلاش کند و من به شدت با فلو همذات پنداری داشتم ؛ چون خودمم درگیر بودم مدت ها که کدوم مسیر را باید بروم!!!
کدوم انتخاب درستیه و کدوم مسیر من خوشحال و خوشبخت میکنه 
حس فلو را من کاملا درک میکردم که تو باوجود تمام شرایط بدی که داری گاها دل کندن از خیلی چیزا سختتر و دردناک تر از اون شرایط بده :(
روایت دوم داستان ما روایتی است از یک مادربزرگ و نوه؛ از فاصله دو نسل که هیچ کدوم دیگری را درک نمی کردند و در ابتدا با قضاوت های بسیار بهم زخم می زدند اما کم کم شاهد این موضوع هستیم که هر دو نسل در حال درک هم هستند؛ موردی که من به شدت در کتاب پسندیدم 😍👍🏻
در واقع تلاش برای پیدا کردن نقطه اشتراک یا حتی نقطه وسط تفاوت ها بود که بین این مادربزرگ و نوه رخ داد؛ و یک مورد زیبای دیگه نرم شدن مادربزرگ، آیاکو، بود که تصمیم گرفت برخلاف تمام هم نسلی هاش که علاقه ای به بروز احساسات شون ندارند، احساس خودش را نشان دهد 
و اما نقطه منفی کتاب و دلیلی که سبب شد کتاب با همه زیبایی ها نمره ۵ نگیره 😢😓🥲
پایان بندی نویسنده در مورد هر دو روایت اصلا دلپذیر نبود؛ یه جورایی سرهم بندی کردن بود!!!! و این باعث تعجب و سردرگمی میشه که از اون شروع و میانه خفن و فوق العاده کتاب چه جوری به این پایان ضعیف رسیدیم 😵‍💫😤😡
آقای بردلی لطفا پاسخگو باشید!!!!
اگر جلد دومی در کار هست و یا بوده اما نشده که منتشر بشه لطفا بگید 
چون حق فلو،آیاکو،یوکی، کیو این نیست🫠
ممنون از توجه شما
      

10

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.