Mis Warner

تاریخ عضویت:

دی 1403

Mis Warner

@Ignit_me

34 دنبال شده

7 دنبال کننده

                ...No mourners 
🤍🖤✨No funerals        
              

یادداشت‌ها

Mis Warner

Mis Warner

59 دقیقه پیش

        فقط یه چی دربارش می تونم بگم شاهکاری که در حقش کم لطفی شده
بخونیدش 
این نیم ستاره هم بخاطر پایان بازش بود 
تابستون خوندمش ولی هنوز داستان تو ذهنمه 

✨فضا سازی 
 زیبا بود و پایب زمستونیش باعث می شد حتی منم احساس سرما کنم 
می تونستم فاکس فایر رو تو ذهنم تصور کنم 
نامه های شهریار اسب ،
روبان های قرمز ،
سفره ی ارغوانی ،
کتاب مصور بنی ،
تخت آنا،
خدایان معلق روی سقف،
و خیلی چیز های دیگه 
هنوز که هنوزه واضح تو ذهنمه 
دلم می خواد به فضاسازیش ۵ ستاره بدم 
ولی ۱ ستاره 

✨ شخصیت پردازی 
امالاین ، آنا ، بنی ،خواهر ها ، دکتر ، تامس، کیت و به قول امالاین سه موش دیگر در قلبم برای خود جا دارند:)
حتی مارجوری و بارانی زردش که در داستان نبودند را عمیقاً دوست داشتم:)

زیبا ترین بخش این کتاب این بود که امالاین امید داشت که مارجوری و پدر و مادرش زنده اند این که به خودش تلقین  می کرد اونا اسب ها بودند که مرده اند 

✨نوع نوشتار کتاب
شمارو غرق خودش می کنه و با امالاین همراه می‌شید تا جلوی اسب سیاه رو بگیرید 
شاید فکر کنید کودکانه است اما واقعا اینطور نبود

و این جمله 

زندگی همیشه خاکستری نیست باید بدانید کجا را نگاه کنید 

      

0

Mis Warner

Mis Warner

22 ساعت پیش

        اولی کتابی بود که خوندم و حالت جنایی داشت 
قشنگ بود ولی بنظرم بیش از حد ترند شده بود 
من کتاب ها چندان شاهکاری نخوندم ولی اینم واقعا در حد تعریفاتش نبود 
نظرم دربارش مثل نظرم درباره ی خردم کنه 
اون پیشرفت داشت امیدوارم اینم داشته باشه 
خیلییییییییی خوب بود ولی پایانش بدجور زد تو ذوقم 
هیچ  کس  بخاطر تاریخ تولد یه نفر بهش آنقدر پول نمیده 
اگه پایانش منطقی تر بود چهار ستاره می دادم 

برای هر موضوع یه ستاره می دم 

✨ شخصیت پردازی 
شخصیت ها رو خیلی دوست داشتم خصوصا گریسون 
کلا چهار برادر هر کدوم ویژگی های منحصر به فرد خودشون رو داشتن 
آیوری هم خوب بود ولی اصولاً بعد از این همه پول اونم به شبه آدم باید بیشتر ذوق کنه 
ولی گریسون و جیمسون خیلی خوب بودند 
امیلی هم زیاد درک نکردم . آدم با همچین بیماری باید بیشتر حواسش رو به خودش بده 
ولی یه ستاره 

✨فضا سازی 
فضا سازی نه کم بود نه زیاد دوستش داشتم 
 خصوصا کتابخونه و اسلحه خونه عمارت هاثورن رو خیلی دوست داشتم 
یه ستاره 

✨رمنس کتاب  
رابطه بین آیپری و جیمسون خیلی یهویی بود 
من کاپل آیوری و گریسون رو بیشتر دوست داشتم 
بین آیوری و جیمسون هیچ اتفاقی نیفتاد و یهو عاشق شدن 
جیمسون هم خیلی ساده امیلی رو از خاطر برد 
      

15

Mis Warner

Mis Warner

1404/2/11

        تاج دوقلو ها،دختری که به اعماق دریا افتاد دختر مهتاب اولین فانتزی-عاشقانه ای بودند که خوندم:)
وقتی خوندمشون به نظرم شاهکار بودند✨
 اما الان 
وقتی همینجوری ورقش می زنم  و داستان برام یادآوری شه، به این نتیجه می رسم که چندان فانتزی خوبی نبوده :)
من آثار فانتزی خیلی خوبی نمی خونم ولی در حق کتابی مثل شش کلاغ کم لطفی شده :)))

اثار واقعا بهتری هم است 
من قبلا فقط هر کتابی که ترند میشه رو می خوندم  
ولی الان ...
آثار کمتر شناخته شده همیشه گزینه های بهتری هستند 🤍

خب برای هر موضوع یک ستاره اختصاص میدم.

✨ترجمه و چاپ 
حقیقتا از مجازی نخوندم که بخوام نظری در این باره بدم 
اما کلا جلدها و ترجمه های مجازی گزینه خوبی هستند 
پس یک ستاره برای این میدم 

✨نوع نگارش داستان
از نظر من جملاتی نداشت که خواننده رو فکر وادار کنه 
ستاره ای نمی‌دم 

✨ شخصیت پردازی 
حقیقتا شخصیت پردازه هاشو خیلی دوست داشتم :)
یه ستاره برای شخصیت سازی 
خصوصا آلاریک ، تور و رن 

✨فضا سازی 
فضا سازی ش  خیلی خوب نبود :)
اما در کل فضا سازی رو هم دوست داشتم 🤍
نیم ستاره می دم 

✨رمنس کتاب 
در آخر بخش رمنس کتاب :)
کلیشه ای بود، امتیازی نمی دم 


در کل این نظر شخصی من بود 🤍
هیچ توهینی به دوستداران ای کتاب نمی کنم 🤍🤍


      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

یک شب فاصلهجنگی که بالاخره نجاتم دادجنگی که نجاتم داد

داستان در زمان جنگ

5 کتاب

من رمانتزی خونم ولی تا ابد عاشق داستان های جنگی پرتقال می مونم 🍊 وایب قشنگشون قلمی که باعث میشه اشک تو چشم جمع بشه کتابایی که با وجود کودکانه بودن پر از مفهوم بود متن سنگین نبود ولی کودکانه هم نبود توصیفاتی که حتی منی که هیچ جنگی ندیدم تونستم صحنه های جنگ رو توی ذهنم احساس کنم ترس و شجاعت شخصیت های اصلی و در آخر شخصیت های قوی دختر طوری که آدارا با وجود معلولیت و سختگیری های مادرش رشد کرد و از برادرش حمایت کرد... طوری که امالین برای زنده موندن خودش ،آنا و فاکس فایر جنگید و پیروز شد... طوری که گریسی برای نجات خودش ،برادرش و مادرش تلاش کرد و در آخر تونست از آلمان شرقی فرار کنه و پیش پدر و برادرش برگرده... و در آخر طوری که مرگریته برای پیدا کردن پدرش تلاش کرد و موفق شد خانوادهش رو دور هم جمع کنه... هر چقدر هم قلم مافی و باردوگو رو دوست داشته باشم قلم ای نیلسن توی قلبم جا خوش کرده اگر کتابی میشناسید که جایش خالیه بهم بگید حتما اضافه می کنم✨

0

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.