اَمیرْرِضا|Amirreza

تاریخ عضویت:

خرداد 1403

اَمیرْرِضا|Amirreza

@Fateh_110

13 دنبال شده

11 دنبال کننده

                تا با خاک انس نگیری راهی به مراتب قرب نداری.

شهید آوینی
              

یادداشت‌ها

نمایش همه

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 160

شهید حسن باقری سرباز که بود دو ماه صبح تا ظهر آب نمی‌خورد. نماز نخوانده هم نمی‌خوابید. می‌خواست یادش نرود که دو ماه پیش، یک شب نمازش قضا شده. در دفتر خاطراتش، خاطره‌ی قضا شدن نماز آن شب را نوشته بود: «دیشب متاسفانه بدون این‌که وضو بگیرم روی تختم خوابیدم و زیر پتو رفتم تا بعدا قبل از خواب وضو بگیرم. ولی خاک بر سرم شد، خوابم برد. از لطف امام عصر (عج) دور ماندم. حالا چرا؟ خدا می‌داند. در این‌جا پاک ماندن مشکل است و خیلی چیزها قاطی می‌شود. وقتی انسان از نظر روحی خراب شود، از توجه امام عصر (عج) هم دور می‌شود. وقتی بیدار شدم یک ربع به پنج صبح بود. نماز مغرب و عشا را ما فی‌الذمه به جا آوردم. در این‌جا اذان صبح، ساعت پنج است. امروز خیلی ناراحت‌کننده است. دل خوشی‌ام این بود که نمازم قضا نشده است. ولی چه نمازی! یک مشت الفاظ را خواندن و نفهمیدن. نماز‌هایم اصلا روح ندارد و من فقط نگران خواندن آن هستم. از صبح تا ظهر آب نخوردم. خیلی عصبانی بودم. ولی چه فایده؟ با این همه کبکبه و دبدبه، نماز مغرب و عشای دیروز را نخواندم. کاش نیامده بودم سربازی و این‌طور نمی‌شد. تنها امیدم بخشایش حیّ متعال است. ولی هرچه بوده از تنبلی و سستی و بی‌ایمانی بوده است و بس. شرط کرده‌ام تا آخر این ماه تا نمازم را نخوانم، شب‌ها نخوابم. همین داغ برای یک نفر که خودش را نوکر حضرت می‌داند بس است. دیروز نامه‌ای به ... نوشتم و حرف‌هایی زدم. امروز آن نامه را پاره می‌کنم تا به خودم گفته باشم من غلط می‌کنم دیگران را نصیحت کنم، در حالی که نماز مغرب و عشای خودم قضا می‌شود.»

2

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.