ایران؛ نرسیده به امارات: روایتی از بوموسی، جنوبی ترین جزیره ایران

ایران؛ نرسیده به امارات: روایتی از بوموسی، جنوبی ترین جزیره ایران

ایران؛ نرسیده به امارات: روایتی از بوموسی، جنوبی ترین جزیره ایران

علیرضا رافتی و 1 نفر دیگر
3.3
17 نفر |
13 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

25

خواهم خواند

12

شابک
9786227676105
تعداد صفحات
184
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

کتاب ایران؛ نرسیده به امارات: روایتی از بوموسی، جنوبی ترین جزیره ایران، نویسنده علیرضا رافتی.

لیست‌های مرتبط به ایران؛ نرسیده به امارات: روایتی از بوموسی، جنوبی ترین جزیره ایران

ماهی ها پرواز می کنندطوفان بمبئیخارج از پروتکل

تا پخته شود خامی

13 کتاب

بستهٔ پیشنهادی کتاب سفرنامه سفرنامه، شرحی از تجربیات و ماجراجویی‌های یک شخص در سفرهایش است. این شرح ممکن است شامل توصیفات مکان‌ها، فرهنگ‌ها، غذاها، شخصیت‌ها و مردمان محلی باشد. سفرنامه‌ها معمولاً برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و توصیه‌ها به دیرگان، نوشته می‌شوند. آن‌ها می‌توانند ارزشمند و جذاب باشند و به دیگران کمک می‌کنند تا بهترین تصمیم‌های بهتری درباره سفرهایشان بگیرند. به طور کلی، سفرنامه‌ها یک روایت شخصی از سفرهایی هستند که هرکسی می‌تواند از آن بهره‌مند شود. ویژگی اصلی ادبیات سفرنامه‌ها توصیف و تصویرسازی زیبا و جذاب از تجربیات سفر است. نویسنده سعی می‌کند با استفاده از زبان زیبا و شیوا، مکان‌ها، فرهنگ‌ها، غذاها، شخصیت‌ها و مردمان محلی را به تصویر بکشاند و تجربیات خود را به شکلی فوق‌العاده و جذاب به خواننده منتقل کند. علاوه‌براین، سفرنامه‌ها معمولاً دارای یک دیدگاه شخصی هستند که برای خواننده جالب است و می‌تواند به او درک بهتر تجربیات سفر کمک کند. همچنین، این نوع ادبیات بیشتر به توصیفات تجربیات و حوادث در سفر تمرکز دارد تا از آن به عنوان یک شکل از رمان یا داستان استفاده کند. بستهٔ مطالعاتی حاضر به معرفی سفرنامه‌ها می‌پردازد.

7

یادداشت ها

          ﷽
سفرنامه‌خوانی یکی از جذابیت های کتابخوانی برای من است،پارسال بخش مهمی از کتاب خواندنم را به این موضوع اختصاص دادم، در‌نمایشگاه کتاب امسال هم وقتی آقای قزلی عزیز،در رابطه با کتابی که عکس‌ش را می‌بینید، توضیحاتی داد ، واقعا مشتاق شدم به خواندن‌ش و الان از پولی که بابت‌ش دادم و وقتی که گذاشتم،راضیم.

بوموسی،جنوبی‌ترین جزیره ایران را آقای رأفتی اولین بار به همراه آقای قزلی دیده و بار دوم همراه با همسرش،روایت سفر اول جذاب است از آن نظر که با سفر دومی خیلی فرق دارد وخواننده را خط  به خط همراه خـود می‌کند و مهم‌تر‌ آن بخـش‌هـایی‌ست که از میان تاریخ در مورد جزیره روایت نوشته است،سفر هم سفر جذابی‌ست، ماه عسل در جنوبی‌ترین جزیره ایران،سفری که درست است روایت کوتاهی از آن درکتاب آمده است،ولی یک سفر متفاوت است باسفر  اول،به نظرم اگر شما هم مثل من از بوموسی تا الان  فقط یک اسم شنیده اید،باید این کتاب رابه لیست خرید و‌مطالعه‌تون اضافه کنید
        

5

محمد مهدی

7 روز پیش

          باسمه
🔰 شاید اگه بحث‌های داغ این چند وقت نبود، این کتاب هنوز هم توی فهرست خوانده‌نشده‌ها حضور داشت. تجمیع کارها هم باعث شده بود که نتونم کتاب سنگین شروع کنم. خلاصه در مجموع «ایران نرسیده به امارات» شد بهترین گزینه این ایام که راضیم ازش 👌

🔰 سفر ما با راوی از هم‌صحبتی با رفیق امارات‌نشین ایشون شروع میشه. چالش ذهنی این هم‌صحبتی به قدری هست که پیشنهاد قبلی نگارش کتاب در مورد جزایر رو قبول و سفرشون رو آغاز کنن. محوریت این کتاب، همین سفر به جزایر سه‌گانه هست. به موازات روایت نویسنده از مشاهداتش، یه روایت تاریخی مبتنی بر اسناد هم ارائه میشه که نگاه دقیق‌تری رو ایجاد می‌کنه. همین‌جا هم هست که نکات جالبی در مورد مالکیت این مناطق و حتی اسامی اونا هم مطرح میشه: گمبرون، تمب و بوموسی همگی اسامی با ریشه‌هایی ایرانی هستن! توی بریده‌ها یکی دو مورد رو گذاشتم. این غافل‌گیری‌ها در موارد مختلفی اتفاق می‌افته که ترجیح میدم بذارمش برای تجربه خودتون 😊

🔰 این کتاب، سفرنامه نیست؛ روایتی بی‌تکلف از یه سفر کوتاه و بلنده: سفری کوتاه به جزایر سه‌گانه ایرانی و سفری طولانی در تاریخ این جزایر تا به امروز. ضعف دولت‌ها، طمع قدرت‌ها، شرف ملت‌ها و البته نمایی از وضعیت حال حاضر این منطقه...

✅ خوندن این کتاب جمع و جور، بهانه‌ای بود برای به یاد آوردن این تکه از خاک دوست‌داشتنی ایران که گرچه ازش زیاد شنیدم؛ اما کمتر ازش می‌دونستم. این کتاب جامع نیست؛ چون قصدش رو نداشته. بی‌ایراد هم نیست؛ اما در عین حال خوبه! بهتون پیشنهاد می‌کنم که حتماً بخونیدش؛ کم حجم و روان و مفید در آشنایی‌زدایی از این خاک سرخ...

پ.ن: هر کتابی که از نشر جام‌جم می‌خونم، افسوسم بابت اون شکل از رفتن آقای قزلی بیشتر میشه... حیف... کاش قدر بدونیم...
        

12

          «نمی‌دانم استخوانی که انگلیس لای زخم این جزیره گذاشته و رفته، روزی بیرون کشیده خواهد شد یا نه. نمی‌دانم اصلاً روزی، خارجی‌ها دست از سر ما و غیر هم‌زبان‌مان که سال‌های سال با هم همسایه بوده‌ایم و هستیم برمی‌دارند یا نه. اما چیزی که می‌دانیم این است که یک تکه از وجودمان را وسط آب‌های خلیج‌فارس فراموش کرده‌ایم.»
کتاب روایتی از جزیره بوموسی و تنب‌ بزرگ و تنب‌ کوچک است، نگاه تاریخی به اینکه بر این جزیره چه گذشته است، مناقشات بر سر چیست؟ همچنین در این کتاب، چند سفرنامه از  نویسنده نیز آورده شده است.
دوست داشتم درباره محله اماراتی‌های جزیره ،جزئیات بیشتر از سیر تاریخی مناقشات و مناطق نظامی جزیره بیشتر بخوانم ولی کتاب نسبتا خلاصه است و به جزییات نمی‌پردازد.
این کتاب صرفاً یک روایت است و نه کتابی پژوهشی که در پانوشت هر گزاره تاریخی آن ارجاع دقیق به منبع داده شود، اما بیشتر نامه‌ها و اسنادی را که در این کتاب گوشه‌ای از آن‌ها آورده شده است، می‌توانید در جلد اول و دوم کتاب «تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی» نوشته محمدعلی بهمنی قاجار پیدا کنید.
سالی نیست که در شورای همکاری خلیج فارس حرف از این نشود که این جزایر برای امارات است. با وجود این ادعاها، دولت ایران همچنان بر موضع صحیح و قانونی خود محکم ایستاده و مراقبت نظامی نیز می‌کند،‌ اما ما در جنگ روایت‌ها هستیم، کشورهای حاشیه خلیخ فارس با فعالیت رسانه‌ای اذهان عمومی و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار می‌دهند تا بگویند خلیج فارس برای آن‌هاست.
        

7

          روایت ایران نرسیده به امارات از جزئیات سفری می گوید که نویسنده به جنوبی ترین جزیره  ایران داشته است. جزایری سه گانه که بین ایران و امارات محل مناقشه است.در ابتدا نویسنده از چرایی تصمیم به نگارش کتاب می گوید و در خلال روایت سفر و دیدن جزیره و افراد و ماجراهای آن به تاریخ هم گریزی می زند.
از زمانی که پرتعالی‌ها جنوب ایران را تصرف کردند تا زمانی که صفویان ،قاجار و پهلوی سعی در باز پس گیری آن داشتند.نویسنده از مدارک ساواک،سخنان مصدق و جلال عبده برای آزادی این جزایر می گوید و از رفتار محمدرضا پهلوی در قبال بحرین و این سه جزیره.
در نهایت نیز رفتار حکومت جمهوری اسلامی ایران را در قبال بوموسی موشکافی می کند. همچنین به ریشه نام و اسامی جزیره توجه کرده و خواستگاه‌ فارسی آن را برای خواننده شرح می دهد.
سبک زندگی و رفتار و درآمد اقتصادی این جزایر از بخش های دیگر کتاب هستند. 
نویسنده تلاش کرده است با ذهنی خالی و بدون تعصب ایرانی با ماجرای این جزایر برخورد کند و از این روایت منصفانه‌ی اثر بیش از همه خواننده سود می برد چون دلایل ایران برای نشان دادن مالکیت خود بر این جزایر از حقایق تاریخی  آشکار می‌شود.
و نقش انگلیس بیش از پیش خود را نشان می دهد.
در پایان کتاب علاوه بر ایجاد حس امید در دل مخاطب،خواننده ترغیب می شود که سفری به بوموسی داشته باشد.  همچنین اقتدار،شجاعت  و قدرت ایران امروز  در حفظ خلیج فارس و جزایر آن ،حس وطن پرستی مخاطب را زنده می کند.
بزرگترین ایراد کتاب تکه تکه بودن روایت در اوایل اثر است.وقتی که هنوز مخاطب به فضای کتاب خو نگرفته است و مدام باید متمرکز و متوجه‌ی پرش های زمانی باشد. 
کتاب مناسب مخاطب ۱۵ تا ۱۸ و بزرگسال

        

4

          روایت ژانر مورد علاقه من است و من عاشق جنوب ایران هستم و خب همه این ها دلیلی شد که این کتاب را در دست بگیرم و بخوانم!
اما اگر کتاب را در یک لایه زیرین ببینی به نظرم راهنمای خطاهای روایت نویسی است! یا مثلا اینکه چه طور اشتباهات مهلکی در روایت نویسی داشته باشیم! یا اینکه چه طور ننویسیم!
باید ببخشید که بی رحم و البته کمی با بدجنسی می نویسم اما خب کتاب نباید کتاب روایت می شد، چون اطلاعات استوری های پیج های سفر از این کتاب بیشتر است. لزومی به رفتن نبود و با چند مصاحبه و سرچ اینترنتی همه این اطلاعات به دست می آمد.
آقای رافتی، در رسیدن به پرواز تاخیر داشته و به پرواز نرسیدند! و این خود فصل اول کتاب شده است بدون هیچ قصه و گرهی و از همان ها که برای همه پیش می آید.
در ورود به جزیره ابوموسی درست هماهنگی نشده است و بعد هم کاشف به عمل می آید که اصلا مسیر را اشتباهی رفته و برای هماهنگی ورود به جزیره مسیرهایی آسان تر هست و...
یا ناو آمریکایی از تنگه عبور میکند و این ها خبردار نمیشوند و...در آخر هم اصرار بر اینکه زودتر برگردند تا عید کنار خانواده باشند!
یا للعجب مگر برای روایت نویسی نرفته بودین...
اما باز اینکه کتاب توجهات را به ابوموسی جذب میکند، ما را با آن فضا بیشتر آشنا می کند و مرا برای رفتن به این جزیره ترغیب می کند یعنی کتاب خوبی برای مخاطب هست اما برای نویسنده نه!
        

3

ریش گرو می
          ریش گرو می‌گذارم که نمی‌دانید جزیره ابوموسی یا به قول محلی‌ها بوموسی همین الان هم طبق یک قرارداد در زمان پهلوی دوم، ساکنین اماراتی دارد و پلیس امارات آنجا پاسگاه دارد و کلی اتفاق جذاب برای شنیدن و خواندن دارد این جزیره.
 از مهدی قزلی شنیده بودم که دنبال سفری است به ابوموسی است که جزیره‌ای نظامی است و باید از مسیر هماهنگی با سپاه به آن سفر کرد. این که این ایده جذابش را برای نوشتن، به یک نویسنده جوان داده و همراه او شده برای نوشتن، یک از خودگذشتگی خاص می‌خواهد که در جماعت نویسنده کمتر می‌شود دید.
علیرضا رافتی چه خوب نوشته است ایران نرسیده به امارات را و چه فوق‌العاده ترکیب کرده است روایت تاریخی از مناقشه ایران و امارات بر سر مالکیت جزایر سه‌گانه را با روایتی از امروز و وضع حال جزایر. و روایت آخر که روایت سفر دوم و ماه عسل نویسنده در جزیره ابوموسی است، چقدر پایان‌بندی خوبی داده به کتاب.
 این کتاب نوید درخشش یک نویسنده خوب را دارد. منتظر روایت‌های جذابت هستیم جناب رافتی.
        

6

          «ایران، نرسیده به امارات»؛ یک ساندویچ خوشمزه

«جَوون! می‌دونی جواب پَس دادن ناوگروه آمریکایی به یه شناور شیش متری یعنی چی؟»
این جمله را «دریادار»ی به جوانِ بیست‌وپنج‌شش ساله‌یِ دست‌به‌قلمی گفته که رفته «بوموسی» تا از یک جزیره نظامی بنویسد. وقتی کیش و قشم است چرا باید رفت بوموسی‌ای که رفت‌وآمدش هم باید با هماهنگی فرمانداری و استانداردی و نظامی‌ها باشد؟ هیچ آدم عاقل و بالغی این انتخاب را نمی‌کند. اما وقتی مهدی قزلی سوژه بدهد باید یک جوان کله‌شق بگوید «علی عینی». 
«ایران، نرسیده به امارات» دقیقا آدرس جنوبی‌ترین جزیره‌ی ایران است که اغلب ساکنینش نظامی هستند و محله‌ای هم دارد که اماراتی‌ها تویش زندگی می‌کنند.
علیرضا رأفتیِ نویسنده به روایتِ هرآنچه دیده بسنده نکرده و لایِ دو نانِ ساندویچیِ روایتش کلی اسناد و کاغذهایِ بُرَنده‌‌ از قاجار و پهلوی جا داده. همین است که کتابش جدا از اینکه خوش‌طعم شده، پر از ویتامین و پروتئین هم هست.
با خواندنِ این ۱۷۳ صفحه همه‌ی بلاهایی که سرِ جزایر سه‌گانه‌ی جنوبی ایران آمده مرور می‌شود، جای پنجه‌های انگلیسی‌ها را بر جزایر را خواهید دید و چند کلمه‌ای از امارات، وقتی هنوز کشور نبوده! و هم با نویسنده قدم می‌گذارید بر زمینی که شاید حالا حالاها نتوانید یک‌شبه و به آسانی تصمیم بگیرید که «یه سفر بریم بوموسی» مثل وقتی که عزم «قشم» می‌کنید.
مطمئنم وقتی رسیدید به آخرهای کتاب، وقتی نویسنده و قزلی توی قایق تندرویِ سپاه نشسته‌اند که بروند تنب‌های بزرگ و کوچک و از آن‌حا به قشم و هوا کم‌کم دارد تاریک می‌شود، خلیج فارس هم آرام و قرار ندارد و هیچ شناورِ دیگری روی آب دیده نمی‌شود و چند ساعت قبل هم ناو آمریکایی آن‌طرف‌ها دیده شده، تپش قلب می‌گیرید.
        

18