بریدهای از کتاب ایران؛ نرسیده به امارات: روایتی از بوموسی، جنوبی ترین جزیره ایران اثر علیرضا رافتی
1403/8/23
صفحۀ 152
شاید روزی یک خانم اتو کشیده پشت باجه یک آژانس مسافرتی به یک مسافر بگوید: «اگه رفتید تنب، به هیچ وجه بازدید از قلعه انگلیسیها رو از دست ندید. یکی از جاذبههای بینظیر این جزیره است.» زخمها به مرور زمان دمل میبندند و کمکم فقط جایی از آنها روی پوست میماند و خودشان طوری فراموش میشوند که پس از مدتها حتی یادمان نمیآید این برآمدگی روی پوست، جای کدام حادثه است؟ قلعههایی که استعمارگران اروپایی در مناطق جنوبی ایران از جمله قشم و هرمز و سواحل مکران و جاهای دیگر ساختهاند، هر کدام راوی یک جنایتاند که بر مردم آن منطقه رفته است. هر کدام یک زخماند که دیگر دهانش را بسته و کسی یادش نمیآید وقتی تیزی استعمار لب این زخم را باز کرد چه شکوههایی را لخته لخته بیرون میریخت.
شاید روزی یک خانم اتو کشیده پشت باجه یک آژانس مسافرتی به یک مسافر بگوید: «اگه رفتید تنب، به هیچ وجه بازدید از قلعه انگلیسیها رو از دست ندید. یکی از جاذبههای بینظیر این جزیره است.» زخمها به مرور زمان دمل میبندند و کمکم فقط جایی از آنها روی پوست میماند و خودشان طوری فراموش میشوند که پس از مدتها حتی یادمان نمیآید این برآمدگی روی پوست، جای کدام حادثه است؟ قلعههایی که استعمارگران اروپایی در مناطق جنوبی ایران از جمله قشم و هرمز و سواحل مکران و جاهای دیگر ساختهاند، هر کدام راوی یک جنایتاند که بر مردم آن منطقه رفته است. هر کدام یک زخماند که دیگر دهانش را بسته و کسی یادش نمیآید وقتی تیزی استعمار لب این زخم را باز کرد چه شکوههایی را لخته لخته بیرون میریخت.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.