بابک

بابک

@Bob_ack
عضویت

اردیبهشت 1404

5 دنبال شده

4 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
بابک

بابک

1404/4/24

        اولین موضوع وحشتناک در از دست است که  او خودش را از دست داده بود. او زندگى و شگفتى‌هایش، امکانات بى حد و حسابش را از دست داده بود.
انگار فقط حفره کوچکی در شن هستیم که با بیلچه‌ی کودکی ایجاد شده و با موج بعدی از بین می رود. ترجیح می‌دادم یک کوه باشم که همیشه باشکوه وجلال ایستاده.
چطور زندگی کنیم؟ متعهد به زمان حال، اما مشتاق به سفر به مکان ها و زمان‌های دیگر. 
همه‌ی ما نیاز به گریز داریم، گریز از فشارهای کوچک و بزرگ، دل شکستگی ها و ناامیدی های زندگی روزمره.
آینده ام نامحدود و بی پایان نیست، حالا این را میدانم. اما زندگی ام همچنان پر از فرصت است.

هنگام مطالعه کتاب مدام به این فکر می‌کردم که چقدر کتاب نخوانده‌ایم و چقدر کم می‌خوانیم و چه اقیانوس بیکرانی است دنیای ادبیات و دنیای ندانستن ما.
برای اینکه با این کتابهایی که در مورد کتابه ارتباط بگیریم باید کتاب بخش مهمی از زندگیمون باشه و کتاب های زیادی خونده یا شنیده باشیم با این حال من کتاب رو دوست داشتم و امیدوارم شما هم بخوانید و لذت ببرید.

#تولستوی_و_مبل_بنفش
#انتشارات_کوله_پشتی
#نینا_سنکویچ
#لیلا_کردبچه
      

0

بابک

بابک

1404/4/24

        جولین بارنز از عشق واقعی ۳۰ ساله بین خودش و همسرش میگه وقتی که در سوگ همسرش نشسته. 
او عشق رو به بالن‌سواری تشبیه می‌کنه…
به اینکه سوار می‌شی، اوج می‌گیری اما همیشگی نیست…فرود میای جایی که تصور نمیکنی و حتی ممکنه دچار سانجه بشی، سقوط کنی.
•
دو تا آدم را که تا به حال کنار هم قرار نگرفته‌اند،کنار هم می‌گذارید.
بعضی وقت‌ها مثل اولین باری می‌شود که تلاش شد تا بالونی هیدروژنی را به بالون هوای گرم ببندند؛ ترجیح می‌دهید اول بسوزید و بعد زمین بیفتید یا این‌که اول عشق زمین‌تان بزند و بعداً شما را بسوزاند؟ گاهی شدنی‌ست و یک چیز تازه درست می‌شود و دنیا عوض می‌شود. 
در آن شوق آغازین، در آن شور طوفانیِ برخاستن، آن دو با هم، بهتر از هرکدام به تنهایی هستند.

بعدش، یک‌وقتی، دیر یا زود، به خاطر فلان یا بهمان علت، یکی از آن دو نفر کم می‌شود. و چیزی که کسر شده بیش‌تر است از مجموع همه‌ی آنچه بوده است. از نظر ریاضی البته احتمالاً ممکن نیست؛ اما از نظر احساسی چرا.
•
اين كتاب از سه جستار تشكيل شده ، دو جستار اول که جذابیت کمتری نسبت به سوم داره اما به قول مترجم کتاب،در جستار سوم خواننده مزد صبوری اش را می‌گیرد.
•
یک یا دو سال بعد، وقتی زنم مُرد، برایم نوشت: “چیزی که هست این است که - طبیعت بسیار دقیق است؛ رنجِ هر چیزی دقیقاً همسنگِ ارزشِ آن است؛ این است که به گمانم انسان یک جورهایی به رنج رغبت دارد. اگر مهم نمی‌بود، اهمیتی هم نمی‌داشت.” 
•
از خوندنش لذت بردم چون بیان واقیعت بود. کتاب کم حجمی هست اما به عمد خواندنش رو طول دادم تا ذره ذره درونم حل شه.

۵/۵
      

32

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.