پیاده روی؛ و سکوت، در زمانه ی هیاهو

پیاده روی؛ و سکوت، در زمانه ی هیاهو

پیاده روی؛ و سکوت، در زمانه ی هیاهو

ارلینگ کاگه و 2 نفر دیگر
3.9
49 نفر |
18 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

103

خواهم خواند

63

شابک
9786007289594
تعداد صفحات
220
تاریخ انتشار
1399/11/20

توضیحات

        این کتاب ها فلسفه را ساده نمی کنند بلکه از ابهت هراس آور فلسفه می کاهند. خواننده ممکن است خواندن این کتاب ها را به امید یافتن پاسخ های روشن آغاز کند: پاسخی برای مسئله ی تنهایی اش، چرایی مرگ، منشأ ملال و دل زدگی... اما انتظار اینکه کتابی یا کسی در چند صفحه یا فلان تعداد نکته به ما بگوید چطور زندگی کنیم و چگونه خوشبخت شویم، در واقع یک جور انکار مسئولیت شخصی انسان است. پاسخی قطعی و ابدی که مناسب حال همه کس باشد وجود ندارد. کتاب هایی که چنین مدعاهایی دارند قطعا فریبکارند. کتاب های این مجموعه نسخه نمی پیچند و سیاهه ای از اعمال نیک و بد پیش روی شما نمی گذارند؛ بلکه می خواهند به فهم بهتر زندگی و پرسش ها و تجربه هایمان کمک کنند، چراغی بیفروزند تا در این اتاق تاریک زندگی و در لحظات دشوار، درکمان از پرسش های بی پایان انسانی روشن تر شود، بدانیم فیلسوفان و حکیمان جهان به این پرسش ها چطور فکر کرده اند؛ تا با فهم دقیق تر رو دیدی بازتر بتوانیم در زندگی مان تصمیم بگیریم، مسئولیت تصمیممان را شجاعانه برعهده بگیریم و با عواقب تصمیم هایمان آگاهانه روبرو شویم.هزاران سال است آدم هایی که دور از بقیه زندگی کرده اند - راهبانی که بر قله ی کوه زیسته اند، تارکان دنیا، دریانوردان، چوپانان یا مکتشفان که همیشه در سفرند به این باور رسیده اند که کلید اسرار و کشف رموز زندگی در سکوت به دست می آید. نکته همین جاست. حسابی دریانوردی می کنید، اما در راه برگشت ممکن است بفهمید آنچه در پی اش بوده اید در درون خودتان است. بتهوون، همانطور که همه می دانند، آخر سر کاملا ناشنوا شد. این تحول اصالتی عمیق و روحی آزادمنش در وجودش پروراند. سمفونی نهم را فقط با صداهایی که در سرش خانه کرده بود نوشت و رهبری کرد. در طول نخستین اجرای قطعه، پشت به جمعیت ایستاده بود تا ارکستر را رهبری کند. وقتی اجرا تمام شد، باید بر می گشت تا ببیند حضار دارند کف می زنند یاهو می کنند. نه تنها تشویق می کردند، بلکه اشتیاق و هلهله شان چنان اوج گرفته بود که پلیس وین را خبر کردند تا دوباره نظم و آرامش را برقرار کند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به پیاده روی؛ و سکوت، در زمانه ی هیاهو

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به پیاده روی؛ و سکوت، در زمانه ی هیاهو

فلسفه ی تنهایی اندر مزایای تنبلیهمه دروغ می گویند: اینترنت چه چیزهایی درباره ی خود واقعی مان به ما می گوید؟

مجموعه‌ی «خرد و حکمت زندگی»

20 کتاب

«کتاب‌های این مجموعه فلسفه را ساده نمی‌کنند، بلکه از ابهتِ هراس‌‌آورِ فلسفه می‌‌کاهند. پیشنهادهایی هستند برای تفکر، دعوت به اندیشیدن در زندگیِ روزمره و تأمل در مسائلی که هرروزه با آن مواجهیم، اندیشیدن به غایت و معنای زیستن، لذات دنیا، تنهایی، عشق، دوستی و غیره. می‌خواهیم کتاب‌‌ها نقطه‌ی عزیمتی باشند برای فکر کردن به پرسش‌های ازلی‌ابدیِ انسانی و همچنین تعمق در خوشی‌‌ها و مصائبِ انسانی که در این گوشه‌ی جهان و در این جای تاریخ پدیدار شده است. [...] «خواننده ممکن است خواندن این کتاب‌ها را به امید یافتن پاسخ‌های روشن آغاز کند: پاسخی برای مسئله‌ی تنهایی‌اش، چراییِ مرگ، منشأ ملال و دل‌زدگی، یا اینکه دوستی‌ها چرا ناپایدارند و مبهم، یا به‌دنبالِ راه برون‌رفتی از تنگناهای اخلاقی باشد که هر روز لحظاتی با آن‌ها روبه‌رو می‌شود و... اندیشیدن به همین‌ها فلسفه را و بخشی از ادبیات را پدید آورده است؛ اما انتظار اینکه کتابی یا کسی در چند صفحه یا فلان‌تعداد نکته به ما بگوید چطور زندگی کنیم و چگونه خوشبخت شویم، در واقع یکجور انکارِ مسئولیت شخصیِ انسان است. پاسخی قطعی و ابدی که مناسب حال همه‌کس باشد وجود ندارد. کتاب‌هایی که چنین مدعاهایی دارند، فریبکارند. کتاب‌های این مجموعه نسخه نمی‌پیچند و سیاهه‌ای از اعمال نیک و بد پیش روی شما نمی‌گذارند؛ بلکه می‌خواهند به فهم بهتر زندگی و پرسش‌ها و تجربه‌هایمان کمک کنند؛ چراغی بیفروزند تا در این اتاق تاریکِ زندگی و در لحظاتِ دشوار، درکمان از پرسش‌های بی‌پایان انسانی روشن‌تر شود؛ بدانیم فیلسوفان و حکیمانِ جهان به این پرسش‌ها چطور فکر کرده‌اند؛ تا با فهمِ دقیق‌تر و دیدِ بازتر بتوانیم در زندگی‌مان تصمیم بگیریم، مسئولیت تصمیممان را شجاعانه برعهده بگیریم و با عواقب تصمیم‌هایمان آگاهانه روبه‌رو شویم.» ـــــ بخش‌هایی از «یادداشتِ مجموعه‌»ی کتاب‌های مجموعه‌ی خرد و حکمت زندگی را خواندید. این سطرها، احتمالاً به شفاف‌ترین شکل ممکن، می‌گویند این مجموعه چیست، چه دغدغه‌هایی پشتِ انتشار کتاب‌هایش است و چه در کتاب‌هایش می‌گذرد. مجموعه‌ی خرد و حکمت زندگی، امسال، با دو کتاب «سلامتی حق بشر است» و «ورزش» راهش را ادامه می‌دهد. اگر موضوعی سراغ دارید که به نظرتان، در این مجموعه جای کتابی درباره‌اش خالی‌ست، به ما پیشنهادش بدهید.

163

اعترافبر استخوان‌های مردگانپیاده روی؛ و سکوت، در زمانه ی هیاهو

" ۳۲ حرف، ۳۲ کتاب" چالش کتابخوانی بر اساس حروف الفبا

32 کتاب

برای هر کتابخوان، شروع یک چالش جدید پر از لذت و تجربه لحظه‌های جالب خواهد بود. معمولا چالش های هفتگی و ماهانه زیادی را می‌توانید در اینترنت جستجو کرده و آن‌ها را طبق سلیقه‌ی خود تغییر دهید. با توجه به حجم بالای کتاب‌های خوانده نشده در کتابخانه‌ی شخصی‌ام، تصمیم گرفتم تا برای خود چالشی طراحی کنم تحت عنوان "چالش حروف الفبا،۳۲ کتاب" . در این چالش محدودیت زمانی و ترتیب خاصی وجود ندارد اما کتاب‌ها از دسته‌بندی‌ها و ژانر‌های مختلفی هستند. این تصمیم را به دو دلیل گرفتم: یک آن‌که روال خوانش تکراری نشود و دو حتما به سراغ کتاب‌هایی بروم که از خواندن آن‌ها در موقعیت‌های مختلف سر باز می‌زدم. شما نیز می‌توانید این چالش را با کتاب‌های در دسترس خود انجام دهید و این لیست ۳۲ کتابی، تنها پیشنهادی است از طرف من. ●می‌توانید این چالش را در طول یکسال ادامه دهید. ●پیدا کردن کتاب با بعضی حروف مانند "ث" و "ض" بسیار دشوار است به همین دلیل بعضی کتاب‌ها ممکن است استثنا با این حروف شروع نشوند. ●در قسمت نظرات، پیشنهاد‌های خود را بنویسید. ●اگر به سراغ این چالش رفتید، حتما تجربه خود را با من به اشتراک بگذارید.

39

یادداشت‌ها

          بارها شده خیلی از «ما»ها که دوست داشته‌ایم جایی برویم که هیچ کس نباشد، گوشی‌مان را خاموش کنیم و دلمشغولی‌هایی را که داریم کنار بگذاریم، مدتِ کوتاهی در آرامش باشیم. اصلاً دوست داشتیم برای مدت کوتاهی دنیا کاملاً تعطیل شود. اما هیچ وقت این فرصت پیش نمی‌آید. کتاب «پیاده‌روی و سکوت در زمانه هیاهو» به ما یاد می‌دهد چطور آن سکوت و آرامش درونی را پیدا کنیم، فارغ از زمان و مکان. به ما یاد می‌دهد چطور از تکنولوژی فاصله بگیریم و کمی برای خودمان وقت بگذاریم. راهنمایی‌مان می‌کند و تفکر و تأمل را در زمانۀ هیاهو و نویزها به ما می‎آموزد، تفکر دربارۀ مفاهیم اساسی زندگی، به دور از هر گونه روز‌مره‌‌گی و هیاهو. این کتاب یک دعوتنامه به سکوت است، سکوتی که در عصر ارتباطات و پس از انقلاب صنعتی جای خالی‌اش به شدت حس می‌شود.
کتاب در تلاش است ما را به تفکر و تعمق در مسائل زندگی، حتی مسائل ساده وا دارد. در این بین کمی هم چاشنیِ فلسفه می‌افزاید. البته به ما می‌گوید که این کتاب و امثالش فلسفه را ساده نمی‌کند بلکه از هژمونیِ هراس‌آور و دانشگاهیِ صرف‌اش می‌کاهد. پیاده‌روی و سکوت در زمانۀ هیاهو برای ما نسخه نمی‌پیچد، تنها می‌خواهد فهمِ بهتر زندگی و پرسش‌ها و تجربه‌های‌مان کمک کند تا اینطور دیدی بازتر به زندگی و تصمیمات‌مان داشته باشیم و از آن به بعد بر عهده خودمان می‌گذارد.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «دقیقاً نمی‌دانم چرا، اما واقعیت این است که هرگاه به اثر هنری فاخری نگاه می‌کنیم سکوت و خاموشی حکم‌فرما می شود تا بتوانیم دریابیم هنرمند چه چیزی خواست بگوید، یاد آسمانِ پرستاره می‌اندازد، سکوت در برابر اثر هنری به این سبب است که حس می‌کنم هر روز از چیزی جدا می‌شوم، خیلی چیزها هستند که نمی‌فهمم و نمی‌توانم به حقیقت برای آن‌ها پی ببرم و هنر همین را به یادم می‌آورد..
        

4

          با ۱۰۸ صفحه این کتاب را کنار گذاشتم..!!

کتاب ، یک تجربه نگاشته شده بود از سوی آقای ارلینگ کاگه در وادی مفهوم سکوت و تجربه تنهایی.در شروع به خوبی دریافت میشود که نویسنده و محقق از باب اهمیت سکوت در این زمانه ی هیاهو دست به نوشتن برداشته اما در ادامه به واسطه "شاید" کم آوردن کلمات دیگر توان نشان دادن اهمیت سکوت را نداشت.

ولی دو نکته را از باب انصاف باید ذکر کنم:

اول اینکه بهتر است اینگونه عرض کنم که کتاب برای افراد برونگرا به هیچ وجه توصیه نمیشود و مناسب نیست.(البته به این نشانه هم نیست که این کتاب مناسب افراد درونگراست) شاید افرادی که سکوت و آرامش در خلق و خوی آنهاست بتوانند ارتباط بهتری بگیرند ولی خب مقداری از حجم فلسفه به کار رفته در کتاب هم شاید اذیت کننده باشد!

دوم اینکه کتاب به واسطه شخصیت نویسنده ی آن آقای ارلینگ کاگه از لحاظ علمی و تجربی کتاب قوی و قابل استنادی است.با کمی تحقیق درباره نویسنده به خوبی میتوان متوجه شد که نویسنده ، محققی قوی در رابطه با مقوله ی سکوت و تنهایی است ولی همچنان این نکته توان کم کردن اهمیت نکته اول را ندارد.


خواندن این ۱۰۸ صفحه را به فال نیک میگیرم که متوجه شدم چه مقدار زیادی خُلقیات خواننده و حال و هوای متن با یکدیگر در تعامل هستند و این نشان از زنده بودن متن دارد.
        

10

hanieh

hanieh

1403/2/30

          کتاب به دو قسمت تقسیم می شود پیاده روی و سکوت 
که من قسمت سکوت رو بیشتر  دوست داشتم 
ارلینگ کاگه، مردی که به تنهایی به قطب جنوب پیاده رفت، در مورد سکوت چه می‌گوید؟

کاگه معتقد است که در دنیای پر سر و صدای امروز، سکوت گنجی گمشده است. ما دائماً در حال غرق شدن در اطلاعات و محرک‌ها هستیم و این موضوع باعث می‌شود که از خودمان و دنیای اطرافمان غافل شویم.

او در کتاب خود با عنوان "سکوت: در جستجوی آرامش در دنیای پر سر و صدا" به بررسی فواید سکوت و نحوه یافتن آن در زندگی پرمشغله امروزی می‌پردازد. کاگه با اشاره به تجربیات شخصی خود در قطب جنوب، توضیح می‌دهد که چگونه سکوت می‌تواند به ما کمک کند تا با افکار و احساسات خود ارتباط برقرار کنیم، خلاقیت خود را افزایش دهیم و به آرامش درونی دست پیدا کنیم.

او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که سکوت فقط به معنای عدم وجود صدا نیست، بلکه به معنای حضور کامل در لحظه حال نیز هست. زمانی که در سکوت هستیم، می‌توانیم با وضوح بیشتری به دنیای اطرافمان نگاه کنیم و با خودمان و دیگران ارتباط عمیق‌تری برقرار کنیم.
کتاب سفری به دنیای آرامش در عصر پر سر و صدا*
در دنیای امروز که دائماً در حال غرق شدن در اطلاعات و محرک‌ها هستیم، یافتن لحظه‌ای سکوت و آرامش می‌تواند دشوار باشد. کتاب "سکوت" اثر ارلینگ کاگه، به ما نشان می‌دهد که چگونه می‌توانیم با یافتن سکوت در زندگی روزمره خود، به آرامش درونی و وضوح ذهنی دست پیدا کنیم.

کاگه در این کتاب با استفاده از تجربیات شخصی خود و همچنین مطالعات علمی، به بررسی فواید سکوت می‌پردازد. او توضیح می‌دهد که سکوت چگونه می‌تواند به ما در کاهش استرس و اضطراب، افزایش تمرکز و خلاقیت، و بهبود کیفیت خواب کمک کند.

علاوه بر این، کاگه به این نکته نیز اشاره می‌کند که سکوت می‌تواند ابزاری قدرتمند برای خودشناسی و تعالی معنوی باشد. زمانی که در سکوت هستیم، می‌توانیم با افکار و احساسات خود ارتباط عمیق‌تری برقرار کنیم و به درک عمیق‌تری از خودمان دست پیدا کنیم.

        

18

          این کتاب، ترجمۀ دو کتاب «سکوت در زمانۀ هیاهو» و «پیاده‌روی» از ارلینگ کاگه‌ ناشر نروژیه که توسط شادی نیک‌رفعت ترجمه و در نشر گمان به چاپ رسیده.

بخش اول کتاب، سکوت در زمانۀ هیاهوئه و بخش دومش پیاده‌روی؛ با این حال نمیدونم چرا اسم کتاب برعکس اومده؛ شاید اینجوری قشنگ‌تره یا شاید ارتباط معنایی بهتری رو به‌وجود میاره.

کتاب بدی نیست. از چیزایی صحبت می‌کنه که برای نویسنده‌اش دغدغه است و توی زندگیش اثرگذاره و البته که چیزایی هستن که شاید توی زمانۀ ما بهشون اهمیت داده نشه.

خوندنش کمک می‌کنه تا به چیزایی فکر کنیم که شاید راحت ازش گذشتیم و شاید نوشته شده برای اینکه ما هم تلاش کنیم اینجوری بهش نگاه کنیم و به کار بگیریمش و شاید تنها برای اینکه در این زمانۀ پرهیاهو نگاهی بهش بندازیم و متوجهش بشیم. 

 اینجوری نیست که بگم اگه نخونیدش زندگیتون به فنا رفته ولی اگه فرصت کردید و دوست داشتید، بد نیست خوندنش. توصیه می‌کنم خصوصا فصل اولش رو در سکوت و آرامش بخونید.
        

8

          سکوت و پیاده رویی ، دو موضوع مورد علاقه ی من در این زندگی هستند.
 هیچ چیز مثل یک شب آرام و ساکت ، یک کتاب خوب و یک پیاده رویی طولانی نمی‌تواند من را آرام کند؛ راستش بهتر است بگویم که این سه مورد نقاط اتصال من به جهان هستند.

وقتی که ۱۸ سالم بود با پیاده رویی های زیاد بود که خودم را شناختم ، ساعت ها در کوچه پس های انقلاب قدم میزدم و گاهی خودم را جایی پیدا میکردم که نمیداستم کجاست....
وقتی با همسرم اشنا شدم فهمیدم غیر از من کس دیگری هم هست که با قدم زدن خودش را پیدا میکند و هیچ چیز به باشکوهی روزی نبود که سه ساعت تمام کنار هم در سکوت راه رفتیم و من فردایش زیبا ترین
 " بله " عمرم را گفتم.
این کتاب را خیلی دوست داشتم ، شاید برای اینکه دست گذاشته بود روی نقطه ضعف های من و داشت از علایقم میگفت...
این کتاب را دوست داشتم برای تصویر سازی های خوبش مخصوصا آنجایی که در قطب کشمشی از دهان کاگه به زمین می افتد و او با تلاش فراوان آن را از روی یخ برمیدارد و میخورد....
این کتاب را دوست داشتم چون همان چیزی که مدت ها بود یافته بودمش را دوباره به یادم آورد " همیشه لذت در فراوانی و سر و صدا نیست " گاهی وقت ها لذت در ساده ترین و کوچک ترین چیز ها و در سکوت سر کله اش پیدا میشود...
این کتاب را دوست داشتم چون ارلینگ کاگه را مثل خودم یک دیوانه یافتم ، دیوانه ای که میتواند در فاضلاب شهری پیاده رویی کند!

دوباره این کتاب را خواهم خواند ؛ شاید یک ماه دیگر شاید هم ده سال دیگر .... مطمعنم باز سراغش میرود و باز لذت خواهم برد

        

17