معرفی کتاب دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد اثر آنا گاوالدا مترجم سولماز واحدی کیا

دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد

دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد

آنا گاوالدا و 2 نفر دیگر
3.1
72 نفر |
17 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

140

خواهم خواند

15

شابک
9786006687926
تعداد صفحات
168
تاریخ انتشار
1399/8/18

توضیحات

        این کتاب شما دوازده داستان کوتاه است.
داستان هایی که با وجود سادگی مشغولیت ذهنی خواننده می شوند؛داستان هایی که در سال نخست انتشار صد هزار نسخه در فرانسه فروش داشته است وتا کنون به 20زبان ترجمه شده و در فرانسه و بلژیک چند جایزه معتبر را به خود اختصاص داده است.آنا گاوالادا،نویسنده ای است که به سادگی ار آنچه در دور و برمان می گذرد می نویسد؛بی حذف و اضافه.داستان های وی به راحتی هرچه تمام تر احساسات آدم های اطراف را نشان می دهند.آنها در عین سادگی لایه دا و عمیق هستند.روز مرگی ها و ریز ترین  تفکرات ذهن یک انسان زیر ذره بین انیشه او قرار گرفته اند.تلاش نمی کند شگفت زده مان کند.
روز مرگی هایی که اگر تلخ،یا اگر شیرین،همین اند که هستند؛صادقانه وحقیقی،روزنامه ماری فرانس درباره این کتاب نوشته است:«داستان ها هم خارق العاده اندهم گزنده ودر عین حال،غم انگیز.گلی زیبا باخاطره های زیاد.»یا شاید به قول خود گاوالدا،«واقعیات ناخوشایندی که به آرامی از آن ها سخن رفته است».
      

پست‌های مرتبط به دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد

یادداشت‌ها

          
انا گاوالدا، نویسنده زن فرانسوی است که در حومه پاریس در سال 1970 میلادی به دنیا امده است. او زندگی پر فراز و نشیبی را از سر گذرانده است. در نوجوانی والدینش جدا می شوند و او در نزد خاله اش که 13 فرزند داشته بزرگ می شود. بخش زیادی از عمرش را در کنار تحصیل به کار کردن نیز گذرانده است. او سپس با یک دامپزشک ازدواج کرد و فرزند نیز داشت اما پس از مدتی از همسرش جدا شد و نویسندگی به تنها شغل او بدل شد. این توضیحات را در ابتدای کتاب معروفش که در این جا از آن صحبت می کنیم نیز می توانید بخوانید: دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد. 
در این کتاب، 12 داستان کوتاه از انا گاوالدا منتشر شده است. تمامی داستان های انا گاوالدا از مفهوم یکسانی تغذیه می کنند و ان عشق است. عشق در نزد انا گاوالدا سرچشمه خوشبختی است و در عین حال، درد و صدمه را به همراه دارد. عشق در نزد انا گاوالدا مفهومی دو گانه است. به همین ترتیب، دوازده داستان کوتاه این اثر او نیز، روایت هایی درباره عشق و تنهایی است. انا گاوالدا در روایت کردن پیچ و خم های یک رابطه عاشقانه و صحبت از زوایای پنهان روابط عاطفی تلاش می کند که عشق و تنهایی را مطرح کند. در تمامی این داستان ها عشق، راهی است برای فرار از تنهایی و ملال زندگی، با این حال، همین عشق نیز دریچه ی تنهایی و ملال را بر روی عاشق می گشاید.  
انا گاوالدا داستان هایش را در زبانی بسیار ساده روایت می‌کند، زیرا از انسان های معمولی در زندگی روزمره معمولی روایت می کند و شاید همین مساله دلیل ان است که برخی مخاطبان با داستان های او ارتباط برقرار نمی‌کنند. پایان باز برخی داستان هایش نیز به این مساله می افزاید. با این حال او سبک منحصر بفرد خود را دارد.

        

1