طبل حلبی

طبل حلبی

طبل حلبی

گونتر گراس و 1 نفر دیگر
4.0
20 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

37

خواهم خواند

40

شابک
9789644481666
تعداد صفحات
784
تاریخ انتشار
1399/9/8

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        برای درک درست و ارزشگزاری گونترگرانس نخست باید شاهکارش طبل حلبی را خواند بدون خواندن این اثر هر نوع اظهار نظر قطعی پیش داوری صرف است.
گرایش گونترگراس به نویسندگانی چون رابله و سروانتس و شیوه نوشتن و فضای داستانی آنها و به کار گرفتن اسطوره و افسانه و فابل و انتخاب آدمهای گوژپشت و گورزاد و غمبادی و سگ و موش و گربه همه از این رهگذر است.آدمهای گراس اغلب مجنون و معیوب و علیل اند اغلب دلقک اند اما از نیرویی عجیب و شیطانی برخوردارند از نیروی قهرمان سازی...
طبل حلبی اثری است فلج کننده،خواننده را در چنگال خود می گیرد و آنگاه با سر در گنداب زندگی دهشتزا رهایش می کند.
کامران فانی
(از مقدمه موش و گربه)
      

لیست‌های مرتبط به طبل حلبی

نمایش همه
حماسه گیلگمشافسانه های جهان باستان "ایلیاد و ادیسه"ماهاباراتا

۱۰۰ کتاب برتر جهان؟!.(بعضی هاش هم در ایران نیست)

88 کتاب

بین‌النهرین ۱۸۰۰ ق. م حماسه گیلگمش. یونان ۷۰۰ ق. م ایلیاد و ادیسه . هومر هند ۵۰۰ ق. م مهاباراتا یونان ۴۳۱ ق. م مده آ. ائوریپیدس یونان ۴۲۸ ق. م ادیپ شهریار . سوفکلس فلسطین ۴۰۰ ق. م کتاب ایوب ایران ۴۰۰ ق. م هزار و یکشب هند ۳۰۰ ق. رامایانا . والمیکی ایتالیا ۲۹–۱۹ ق. انئید . ویرژیل ایتالیا ۱۰ ق. م-۱۹ دگردیسی‌ها . اوید هند ۲۰۰ شکونتلا . کالیداس ژاپن ۱۰۰۰ افسانه گنجی موراساکی شیکیبو ایران ۱۲۰۰ بوستان سعدی ایران ۱۲۶۰ مثنوی معنوی مولوی ایسلند ۱۳۰۰ سرگذشت نیال ایتالیا ۱۳۰۸–۱۳۲۱ کمدی الهی . دانته آلیگیری ایتالیا ۱۳۴۸ دکامرون . جووانی بوکاچو انگلیس ۱۳۷۲ حکایت‌های کنتربری جفری چاسر فرانسه ۱۵۳۲ گارگانتوا و پانتاگروئل فرانسوا رابله فرانسه ۱۵۹۲ مقالات میشل دو مونتنی انگلیس ۱۵۹۹–۱۶۰۳ هملت ویلیام شکسپیر انگلیس ۱۶۰۳ اتلو ویلیام شکسپیر انگلیس ۱۶۰۵ لیرشاه ویلیام شکسپیر اسپانیا ۱۶۰۵ دن کیشوت میگوئل سروانتس ایرلند ۱۷۲۶ سفرهای گالیور جوناتان سویفت ایرلند ۱۷۶۰–۱۷۶۷ زندگانی و عقاید آقای تریسترام شندی لارنس استرن فرانسه ۱۷۷۱–۱۷۷۸ ژاک قضا و قدری و اربابش دنیس دیدرو انگلیس ۱۸۱۳ غرور و تعصب جین اوستین آلمان ۱۸۲۸ فاوست یوهان ولفگانگ فون گوته ایتالیا ۱۷۹۸–۱۸۳۷ مجموعهٔ اشعار گیاکومو لئوپاردی فرانسه ۱۸۳۰ سرخ و سیاه استاندال فرانسه ۱۸۳۵ بابا گوریو انوره دو بالزاک دانمارک ۱۸۰۵–۱۸۷۵ داستان‌ها و قصه‌ها هانس کریستیان آندرسن روسیه ۱۸۴۲ نفوس مرده نیکلای گوگول آمریکا ۱۸۰۹–۱۸۴۹ مجموعه داستانها ادگار آلن پو انگلیس ۱۸۴۷ بلندی‌های بادگیر‌ امیلی برونته آمریکا ۱۸۵۱ موبی‌دیک هرمان ملویل آمریکا ۱۸۵۵ برگ‌های علف والت ویتمن فرانسه ۱۸۵۷ مادام بواری گوستاو فلوبر انگلیس ۱۸۶۰ آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز انگلیس ۱۸۷۱–۱۸۷۷ میدل مارچ جورج الیوت فرانسه ۱۸۲۱–۸۰ تربیت احساسات گوستاو فلوبر روسیه ۱۸۶۶ جنایت و مکافات فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۶۹ ابله فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۷۲ شیاطین (جن زدگان) فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۸۰ برادران کارامازوف فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۶۹ جنگ و صلح لی یف نیکالاوریج تولستوی روسیه ۱۸۷۷ آنا کارنینا لی یف نیکالاوریج تولستوی روسیه ۱۸۸۶ مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالاوریج تولستوی نروژ ۱۸۷۹ خانه عروسک هنریک ایبسن آمریکا ۱۸۸۴ ماجراهای هاکلبری فین مارک توین نروژ ۱۸۹۰ گرسنه کنوت هامسون آلمان ۱۹۰۱ بودنبروک‌ها توماس مان انگلیس ۱۹۰۴ نوسترومو جوزف کنراد روسیه ۱۸۶۰–۱۹۰۴ مجموعه داستان‌ها آنتون پاولوویچ چخوف ایتالیا ۱۹۲۳ وجدان زنو ایتالو اسوو فرانسه ۱۹۱۳–۱۹۲۷ در جستجوی زمان از دست رفته مارسل پروست آلمان ۱۹۲۴ کوه جادو توماس مان آلمان ۱۹۲۹ برلین، میدان الکساندر آلفرد دوبلین اتریش ۱۹۳۰–۴۳ مرد بدون خاصیت روبرت موزیل چین ۱۹۱۸ دفتر خاطرات مرد دیوانه لو خوان ایرلند ۱۹۲۲ اولیس جیمز جویس انگلیس ۱۹۲۷ به سوی فانوس دریایی ویرجینیا وولف انگلیس ۱۹۲۵ خانم دالوی ویرجینیا وولف آلمان ۱۹۲۳ محاکمه (رمان) فرانتس کافکا آلمان ۱۹۲۴ قصر فرانتس کافکا آلمان ۱۹۲۴ مجموعه داستانهای کافکا فرانتس کافکا یونان ۱۹۴۶ زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس انگلیس ۱۸۸۵–۱۹۳۰ پسران و عشاق دی. اچ. لارنس پرتغال ۱۹۱۳–۳۴ کتاب دلواپسی فرناندو پسوآ فرانسه ۱۹۳۲ سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین آمریکا ۱۹۲۹ خشم و هیاهو ویلیام فاکنر آمریکا ۱۹۳۶ ابشالوم، ابشالوم ویلیام فاکنر آمریکا ۱۹۲۹ وداع با اسلحه ارنست همینگوی اسپانیا ۱۹۲۸ قصیده‌های کولی‌ها فدریکو گارسیا لورکا آمریکا ۱۹۵۲ پیرمرد و دریا ارنست همینگوی ژاپن ۱۹۴۸ صدایی از کوهستان یاسوناری کاواباتا روسیه ۱۹۵۵ لولیتا ولادیمیر ناباکوف آرژانتین ۱۹۵۱ هزارتوهای بورخس خورخه لوئیس بورخس ایسلند ۱۹۰۲–۱۹۹۸ مردم مستقل هالدور لاکسنس فرانسه ۱۹۰۳–۱۹۸۷ خاطرات آدرین مارگریت یورسنار ایرلند ۱۹۵۱–۵۵ مولی، مالون می‌میرد، بی‌نام ساموئل بکت سوئد ۱۹۰۷–۲۰۰۲ پی‌پی جوراب‌بلنده آسترید لیندگرن برزیل ۱۹۵۶ شیطان در راه گویمارس روزا الجزایر ۱۹۴۲ بیگانه آلبر کامو آمریکا ۱۹۰۸ مرد نامریی رالف الیسون مکزیک ۱۹۱۸–۱۹۸۶ پدرو پارامو خوان رولفو رومانی ۱۹۲۰ - ? اشعار پل سلان نیجریه ۱۹۵۸ همه چیز فرو می‌پاشد چینوآ آچه‌به مصر ۱۹۸۰ بچه‌های محله ما نجیب محفوظ آلمان ۱۹۵۹ طبل حلبی گونتر گراس انگلیس ۱۹۶۲ دفترچه طلایی دوریس لسینگ سودان ۱۹۶۶ موسم هجرت به شمال طیب صالح کلمبیا ۱۹۶۷ صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز ایتالیا ۱۹۷۹ تاریخ(مورانته) الزا مورانته هند ۱۹۸۰ بچه‌های نیمه‌شب سلمان رشدی کلمبیا ۱۹۸۵ عشق در زمان وبا گابریل گارسیا مارکز آمریکا ۱۹۸۷ دلبند تونی موریسون پرتغال ۱۹۹۵ کوری (رمان) ژوزه ساراماگو

15

پست‌های مرتبط به طبل حلبی

یادداشت‌ها

موهبت توقف
          موهبت توقف

شر مثل وبا از دل یک نفر به ذهن او سرایت می‌کند و از ذهن او به ذهن تمام آدم‌هایی که متقاعد شده‌اند باید از او اطاعت کنند. از او که شاید نجات‌دهنده باشد. نجات‌دهنده همیشه برای گسترش خود در ذهن‌ها و قلب‌ها به گسترش مرزها نیاز دارد و برای گسترش مرزها به جنگ‌ها. او آنقدر ادامه می‌دهد تا جنون عادت هر روزه شود. و آنچه همه هر روز زندگی می‌کنند، رفته‌رفته حقیقت را وارونه می‌کند. وقتی حقیقت به‌تمامی با خون و گلوله چهره عوض کرد، شیپورها و طبل‌های پایان نواخته می‌شوند. جام‌ها پر می‌شود و مردم به رقص پای می‌کوبند که از جهنم جنگ بیرون آمده‌اند. دیگر کسی به رستاخیزی که قرار بود نجات‌دهنده به پا کند فکر نمی‌کند. کسی اهمیت نمی‌دهد که چه جوان‌هایی چه طلوع آفتاب‌هایی را ندیدند. و اگر جنگ تمام شده باشد دیگر هیچ کدام از اینها مهم نیست اما افسوس که جنگ‌ها تمام نمی شوند، زیر پوست شهرها می‌خزند و خود را در ذهن‌ها به شکلی تازه می‌کارند. جنگ هرگز اجازه نمی‌دهد که آدم‌ها به‌راحتی فراموشش کنند. گذر زمان در نظر سربازی که در میدان جنگیده برای فراموشی کافی نیست. او به توقف زمان نیاز دارد، توقفی حتی قبل از آغاز جنگ. توقفی در رشد تن که آماده‌ترین آماج فرونشاندن تیرهای خشونت رهبران است. توقفی که تن را از شایستگی حضور در کنار مرگ برهاند و در وادی پست زندگی در امان، نگهش دارد. هر سربازی فقط در صورتی می‌تواند جنگ را فراموش کند که به آن نرفته باشد یا از آن برنگشته باشد.
اسکارِ طبل حلبی به موهبت توقف زمان در تن خود نائل می‌شود اما ذهنش بی‌وقفه پیش می‌رود و آنجا که باید بایستد، متوقف می‌شود و عرصه را به تن می‌سپارد تا آنقدر بزرگ شود که روایتش اعتباری داشته باشد. روایت خانواده و سرزمینش. قصه‌ای که از آلبوم‌ها عبور می‌کند نه از تریبون‌ها. تریبون‌هایی که «باید مواظبشان باشیم» چرا که به تداوم تخدیر حقیقت مشغولند گو این که حقیقت بخواهد چون فریادی از هزار دهان بیرون بریزد و بگوید که آغوش فراموشی هزاران بار گرمتر است از مرور تقدس‌های خونین.
گونتر گراس در این رمان پیکارسک، طنازانه تاریخ خود را می‌نویسد و با این که از ترس قضاوت به نسیان پناه برده است، به‌زیبایی علیه فراموشی قلم می‌زند.
        

0

          صحنه دلخراش و در عین حال آرام ورود روس ها به شهر یکی از آن صحنه های جالب ست.کوتوله ی دانای داستان گراس که محدوده ی عملکرد کوچکی دارد در شهر جنگ زده باقی می ماند تا ماجراهایی را برای ما تعریف کند که مردم عادی از جنگ به یاد دارند و نه سربازها. همانطور که گفتیم گونتر گراس یک داستان نویس تجربی ست. او مثل ارنست همینگوی در جنگ جهانی دوم شرکت کرده و آنقدر خاطره و تجربه دارد که برای همیشه ی نویسندگی اش کافی ست. او مثل مارکز یا بورخس یا دیگر نویسنده های آمریکای جنوبی نیست که از خیالات یا افسانه ها تغذیه کند. او از تجربه و عینیت می نویسد. او مثل نویسندهء هم عصر و هم وطنش، "هاینریش بل" با آلمان بعد از جنگ روبروست که زندگی طبقهء بورژوا در بحران معنا با یک عامل مهم دست به گریبان است: "پول"! چیز نفرت آوری که بُل در "عقاید یک دلقک" آن را عامل فساد اخلاقی و اعتقادی آلمان بعد از جنگ نشان میدهد. بل کاری میکند که ما از سرمایه داران آلمانی که بعد از جنگ به دنبال بازسازی اقتصاد نابود شدهء آلمان هستند متنفر شویم. چرا که آنها "انسانیت" و "عاطفه" را زیر بار مخرب سرمایه سالاری و اشرافی‌گری له میکنند. و بدتر از همه این که پول با مذهب، با "کاتولیک" بودن به شدت گره خورده و حاصل آن فرهنگ نجسی به نام "اشرافی گری مذهبی" شده است. مذهب دروغگوی کاتولیکهای اشرافی آلمانی "عشق" شخصیت اصلی عقاید یک دلقک را از او میگیرد و او را به گدایی می اندازد. گونتر گراس هم چنین نگاهی به آلمان بعد از جنگ دارد. گراس با شخصیت کوتولهء داستانش در جامعهء آلمان چرخ میزند و صحنه هایی را نشانمان میدهد که "عشق" و "انسانیت" در جدال با "پول" و "فساد اخلاقی" به مسلخ میروند. به یاد بیاوریم صحنه ای که اسکار کوتوله برای آسوده بودن در خانهء خودش ناچار میشود میراث گرانبهای مادرش را بفروشد.
        

0