معرفی کتاب همه چیز، همه چیز اثر نیکلا یون مترجم میترا امیری لرگانی
در حال خواندن
9
خواندهام
182
خواهم خواند
74
نسخههای دیگر
توضیحات
:بیماری من همان اندازه که نادر است. شهرت دارد. در یک کلام من به همه جهان آلرژی دارم.از خانه ام پا بیرون نمی گذارم. هفده سال است که پایم را از خانه بیرون نگذاشته ام. اما یک روز ، سر و کله یک کامیون پیدا می شود و کنار خانه ما نگه می دارد . از پنجره اتاقم به بیرون نگاه می کنم و چشمم به او می افتد. قد بلند و لاغر است و سر تا پا مشکی پوشیده ؛ تی شرت مشکی ، شلوار جین مشکی، کتانی های مشکی و کلاه بافتنی مشکی که کل موهایش را پوشانده است . من را می بیند که دارم نگاهش می کنم و بهم خیره می شود . من هم به او خیره می شوم. اسمش الی است . شاید پیش بیبینی همه چیز ها کار ما نباشد. اما بعضی چیزها را می توان پیش بینی کرد ، مثلا این که من حتما عاشق الی خواهم شد.و تقریبا شکی نیست که فاجعه ای به بار خواهد آمد . .
بریدۀ کتابهای مرتبط به همه چیز، همه چیز
نمایش همهلیستهای مرتبط به همه چیز، همه چیز
یادداشتها