بریده‌ای از کتاب همه چیز، همه چیز اثر نیکلا یون

بریدۀ کتاب

صفحۀ 182

«اون‌ها سعی کردن جلوم رو بگیرن. می‌گفتن ارزش نداره، اما من گفتم زندگی خودمه، و به خودم بستگی داره که تصمیم بگیرم چی ارزش داره و چی نداره. گفتم میرم،یا می‌میرم یا زندگی بهتری نصیبم میشه.»

«اون‌ها سعی کردن جلوم رو بگیرن. می‌گفتن ارزش نداره، اما من گفتم زندگی خودمه، و به خودم بستگی داره که تصمیم بگیرم چی ارزش داره و چی نداره. گفتم میرم،یا می‌میرم یا زندگی بهتری نصیبم میشه.»

5

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.