صفورا اره و غلام بهانه گیر؛ عاشقانه ای از قصه های کهن ایرانی

صفورا اره و غلام بهانه گیر؛ عاشقانه ای از قصه های کهن ایرانی

صفورا اره و غلام بهانه گیر؛ عاشقانه ای از قصه های کهن ایرانی

اعظم مهدوی و 2 نفر دیگر
4.0
16 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

31

خواهم خواند

14

ناشر
هوپا
شابک
9786222044770
تعداد صفحات
112
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
صفورا بیست و دو ساله بود. بیست و دو سالگی کلافه اش می کرد. ننه اش مدام به او می گفت که دیگر پیر شده. صفورا می دوید جلوی آینه، خودش را تماشا می کرد. گیس هایش هنوز سیاه و براق بود، شبیه مارهای وحشی که از همه جای سرش آویزان باشند، نه مثل موهای پنبه دانه ای ننه بزرگش. همه ی دندان هایش هم سرجایشان بودند، هرچند کج وکوله و زرد و سیاه، اما بودند. نمی فهمید چه چیزی شبیه پیرهاست. صفورا نه که پیر شده باشد، بزرگ شده بود. تمام این سال ها، عشق با او کاری کرده بود کارستان. هم اره تر شده بود، هم مهربان تر، هم غمگین تر، هم سرخوش تر. هم پر هیاهوتر و تنها تر.

      

لیست‌های مرتبط به صفورا اره و غلام بهانه گیر؛ عاشقانه ای از قصه های کهن ایرانی

یادداشت‌ها

نعیمک

نعیمک

3 روز پیش

          این قصه از مجموعه‌ای است که هوپا با عنوان «عشق‌های فراموش‌شده» چاپ کرده و هر جلد بازنویسی از یک عشق قدیمی است. این داستان هم از یک روایت عامیانه گرفته شده که در کتاب «کوچه» هم با عنوان «علی بونه‌گیر» آمده. مسئله‌ای که دربارۀ قصه‌های قدیمی هست شکل مواجه آن‌ها با آدم‌ها است. مثلاً با نگاه امروزی زنان داستان همگی بدبخت هستند و در خدمت مرد داستان و با اینکه هیاهو می‌کنند در نهایت در برابر مرد داستان منفعل هستند. به عادت قصه‌های قدیمی پر از تلخی و نابرابری است و ساده‌تر بگویم یاد فیلم‌ها و سریال‌های دهۀ شصت خودمان می‌افتیم. روایت هم تقریباً بدون تغییر مانده و نویسنده نخواسته دست ببرد و روایت را امروزی کند و تنها سعی شده ساده‌تر بیان شود تا قابل درک باشد. با تمام این تفاسیر چنین کتابی را باید خواند؟ خیلی بستگی به خواننده دارد. به عنوان یک داستان از نظر من ارزشی ندارد و می‌توانیم به اصل قصه‌ها دسترسی داشته باشیم و ساده‌تر کردن آن هیچ فایده‌ای برای نوجوان ندارد چون باز هم فضا غیرجذاب است و قدیمی. حتی خیلی از جمله‌ها و ماجراها را شاید بچۀ امروزی درک نکند. کتاب شاید به درد نوجوانانی بخورد که دغدغۀ کتاب کلاسیک دارند و البته کسی هم کنار دست‌شان هست که بتوانند باهاش حرف بزنند. وگرنه به عنوان یک قصه برای دیگری من به کسی پیشنهاد نخواهم کرد و مهم‌ترین دلیلم هم غیرجذاب بودنش هست. 
البته من به خاطر اینکه قصه‌های قدیمی را خلاصه کرده کل مجموعه را دارم.
        

0

maryam torabi

maryam torabi

1403/7/27

          عشق، این حس زیبای عمیق دوست داشتن معشوق حتی می‌تواند در دل دخترکی تخس، جیغ‌جیغو و بداخلاقی به اسم صفورا ارّه هم لانه کند. 
صفورای این کتاب در یک نگاه عاشق و شیفته‌ی غلام می‌شود اما رفته‌رفته این واقعیت را میفهمد که غلام او را دوست ندارد و همیشه به او به چشم همان صفورایی که بقیه مردم می‌بینند نگاه میکند و این او را آزار می‌دهد. دوست دارد خود را عوض کند اما ... در نهایت او مجبور است ببیند که غلام ازدواج میکند اما با او نه!
دخترکان این کتاب در سن کم باید ازدواج کنند وگرنه دیگر کسی راغب ازدواج با آن‌ها نمی‌شود و صفورایی که پاشنه آشیلش اخلاق ناپسندش است که همه را از خود دور میکند و کسی را راغب نمی‌کند که به فکر ازدواج با او بیوفتد و این موجب پاسوز شدن سنبله (خواهرش) هم می‌شود.
عشق و غرور یا عشق و عزت‌نفس! نمی‌دانم چون هنوز به درد عشق مبتلا نشدم که بتوانم صفورا را بفهمم و نمی‌دانم انسان وقتی عاشق می‌شود تا چه حد می‌تواند از غرور خود بزند لذا صفورایی را می‌بینیم که خود پا جلو میگذارد و به عقد مردی درمیاید که تاکنون ۴ بار ازدواج کرده و آخرین زن خواهر خود صفورا بوده است و دیگر دختری دوست ندارد زن غلام شود.
غلامی که زیر یک سقف با صفورا زندگی می‌کند رفته رفته از برق چشمان صفورا می‌ترسد. او معروف است به بهانه گرفتن‌‌های زیاد چرا که تمامی این زن‌ها آنی نیست که در بار نخست به او دل بست. اما این عشق صفورا که از چشمانش پیداست غلام را پاگیر میکند و او را به دو راهی می‌اندازد که چگونه بهانه بگیرد که صفورا او را رها کند و چگونه دوام بیاورد اگر صفورا او را ترک کند.
گاهی انسان‌هایی که فکر می‌کنیم هیچوقت نمی‌توانند کسی را کنار خودشان نگه دارند هم می‌توانند عوض شوند اگر و فقط اگر کسی را از ته دل دوست داشته باشند در اینجاست که آن عشق معجزه‌اش را شروع میکند و او را تغییر می‌دهد. صفات خوبی در او ایجاد میکند و صفات بد را از او دور.
بیاید ما هم عاشق شویم.
        

5