گاهي زمان آنطور که باید پیش برود در زمان مکان خودش نیست:)) 
آنوقت است که میفهمیم تصورات و خیال  های ما خروجی معادله مکان زمان(x-t) در فیزیک ٣ نبوده اند و تنها روی برگه کار میکردند......! 
خلاصه اش این میشود میفهمی که تمام آن چند سال خواندن شاید نتایج آنها در زمین همین هایی نباشد که با و تفکر انیشتین بودنتان در فیزیک ٣ در رشته هایی که نامشان را میبردی کمترین لفظ بکار رفته اوه بود،دست می آوردی!!
در همین در هم ریختگی و شلوغی
 تنها پناهی که یافتم
چیزی بود که نسل ما نه باورش دارند
 و نه جدی اش میگیرند.......! 
اما پناهم شد:)! 
 در این معادله حرکت
 با سرعتی چنان شتابم داد
 به سوی  ناشناخته هایی که
 لمس شان هم شاید دور از انتظار بود....
غروب رنگ
 طلایی عجین شده با نارنجی اش
 و حیاطی که در وسط آن 
حوض آبی اش با فواره های آب 
صدایی داشت که میشد کنارش نشست و خیره ماند تا به فردا صبح ؛))) 
صدای قرآنِ دم اذان 
هیچ وقت آرامش قلبی 
به وسعتش نیافته بودم در فضا 
طنین انداز میشد، صف نماز و بوی گلاب پیرزن های بغل دستت که نقل هایش را تعارفت میکند،
بوی اسپند ماه محرم
همانکه نسیم تا هرکجا که بویش راببرد میزبان را جان میبخشد🎐
باورش سخت بود! 
 اما میان اینهمه تراپی تنها نجات هم شده بود! 
در های چوبی
 و شیشه های سنتی رنگی اش که 
منتظر بسته شدن آنها بودم 
تا نور با همان رنگ به 
بلبل بر روی سرشاخه درخت نشسته 
روی فرش بزند که تاشاید آن هم جان گیرد
به پرواز در آید....! 
آدم های این فضا هم
 هرکدام خود رنگی بودند! 
بر در دیوار
از آن نقش هایی
که بر در دیوار قلب وحریم خدا مانده بود. 
و میان اینهمه معادلات
 خدا معادلات را برهم زد
 و همان اندک ذوق
و شوق برای به پرواز در آمدن را
در من زنده کرد! 
و او منتظرم بود تا به دیدارش بروم........
        

          این کتاب رو امسال خوندم و خب قلم آقای وکیلی رو دوست دارم . این کتاب با محوریت توحید نوشته شده. اینکه توحید چیه و رابطه ما با خداوند چه جوریه و چطور باید توی این مسیر زندگی قدم برداریم.
        

          کتاب بسیار مفید است...
        

          خلاصه، روان و کاربردی
        

          به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست...
کتاب  زیباوپرمفهوم توحید داروی دردها را  در ۱۴ اسفند ۱۴۰۱  در اردوی یک روزه دوره بینهایت در مشهد مقدس هدیه گرفته و بالافاصله شروع به مطالعه کردم...
کتابی زیبا و پرمفهوم و البته ساده و روان که برای تمام سنین به ویژه نوجوانان پیشنهاد میکنم.
در این کتاب به صورت کاملا منطقی به مبحث توحید و معنا و اقسام آن پرداخته است و  به صورت جزیی تر این کتاب شامل نسبت خداوند با ما، درمان دردهایی به نام تکبر، عجب، بخل،بی صبری، کینه توزی، نا امیدی و افسردگی است ...
تمام این دردها مطمئنن راه حل های زیادی دارد اما تنها موقتی... 
توحیو داروی تمام دردهاست آن هم کاملا واقعی و تا ابد ماندگار است... 
تنها کتابی بود که با آن قلم ساده و روان به اعماق قلبم نفوذ کرد و ارزش بارها مطالعه را دارد.
هنگام مطالعه حتما یادداشت برداری و خلاصه نویسی کنید.😉
‌
و در آخر به نوجوان های عزیز به ویژه دهه هشتادی ها پیشنهاد میکنم دوره ی بینهایت و  دوره های تکمیلی را حتما شرکت کنید. 
علاوه بر جوایز ارزنده ای که بدون قرعه کشی بر اساس امتیاز به شما تقدیم خواهد شد، محتوای خود دوره بسیار ارزشمند است و هدیه ای ماندگار تا به ابد در قلب و ذهنتان به یادگار می ماند‌...
‌‌
#ما_ابد_در_پیش_داریم ♾️💙
#بی_نهایتیم ♾️
        

          مختصر و مفید
        

          کلا کتاب های موسسه جوانان آستان قدس جذابیت و گیرایی و روان بودن دلنشینی رو داره 
جوری که ادم خسته نشه از ادامه اش.
حتما حتما پیشنهادش میکنم 
بهتره که خوندنش با یاد داشت برداری همراه باشه
و این یاد داشت ها مرور بشه 
 
        

          این کتاب خیلی دلنشینه، 
درد های خیلی زیادی داریم که داروشون از رگ گردن بهمون نزدیک تره
        

          یکی از زیبا ترین و قابل فهم ترین کتاب فلسفی که خوندم
        

          کتاب با بیان ساده ای که داره درک عمیقی نسبت رابطه ی ما با خدا میده 
        

          میدانی که چطور با باور به توحید و یگانگی خدا میتوانی مشکلاتت را از ریشه حل کنی؟ 
        

          لذت بخش و زیبا بود، هرآنچه باید درباره کلمه توحید و یگانگی خدا میدانستم، با خوندن این کتاب دانستم؛ قراره این کتاب یک تغییر اساسی در نگرش من به جهان ایجاد کنه، تغییری که دوسش دارم.
ممنون از خداوند که توفیق خواندن این کتاب رو بهم داد.♥️
        

          روون و واضح بود 
کسی اگر بخواد عمل کنه به گفته های کتاب باید نکته برداری کنه چون خیلی مختصر و مفید همه چیز رو توضیح داده
        

          گاهی قلب یک صداهایی میکند از خودش بی تابی نشان می‌دهد گرفتار می شود دست و پا می‌زند چشم هایش بسته می شود کمک می‌خواهد ضربانش بالا و پایین می شود ما ولی اصرار به بی توجهی داریم کم کم جلو می رویم و آنگاه که دیگر خسته مان میکند برمیگردیم و میگوییم چی شده؟
مظلوم نگاهت میکند انگار قهر کرده است و ناز میکند این دفعه نوبت توست که پی عاشقی اش را بگیری آنجاست که تازه می فهمی ای دل غافل..دلبر دل را خیلی وقت است که برده! آن هم چه دلبری!! توحید است و شادی و اشک و دل..بهتر بگویم خدای است و ایزد و الله و رب و ...فرق ندارد او همان یکتای جان هاست:) هرچه میخواهی صدایش کن او همان اوست!
        

          کتاب جمع و جور و روانی درباره توحید است، نه آنقدر تکراری که حس کنی بیهوده است و نه آنقدر پیچیده که سردرگم شوی.

        

          آینه ای را تصور کنید که پیوسته نور خورشید را منعکس نموده و نورافشانی می کند، آینه دچار غفلت شده و نور را از آن خود می بیند!
اما اگر شب شد و خورشید بر او نتابید، آینه خواهد دانست که این نور از ابتدا هم از آنِ او نبوده!
آری!
گاهی انسان در شرایطی قرار می گیرد که با تمام وجود حس می کند آنچه را برای خود می پنداشته، از آنِ او نبوده و او فقط امانتداری است که مدتی چیزی را به او امانت داده اند و هر وقت بخواهند از او می گیرند...
        

          پی بری گر به رازشان دانی
                                    که همین است سر آن اسرار
که یکی هست و هیچ نیست جز او          
                                              وحده لا اله الا هو
صفحه 38