کورالاین
در حال خواندن
2
خواندهام
172
خواهم خواند
64
توضیحات
"کورالاین" و والدین پرمشغله اش به تازگی به خانه ای بزرگ و قدیمی نقل مکان کرده اند؛ خانه ای چنان بزرگ که کاوش در گوشه و کنار آن سرگرمی خوبی برای کورالاین می شود که حوصله اش از تنهایی سررفته است. پشت چهاردهمین در از درهای متعدد خانه، دخترک جهانی به کلی متفاوت کشف می کند؛ دنیایی از رویاهایی که تا به حال دیده است. آن جا حتی، نسخه بدل هایی از پدر و مادرش وجود دارند و مشکل همین جاست. آن ها می خواهند کورالاین را برای خویش داشته باشند و اجازه نمی دهند که او به دنیای واقعی و نزد خانواده اش بازگردد. کورالاین متوجه می شود زن شبیه مادر، در حقیقت یک جادوگر است که پدر و مادر او را ربوده و در شیشه ای کوچک زندانی کرده است. او می فهمد زن جادوگر چند بچه ی دیگر را نیز در طول قرن ها دزدیده و روح آن ها را مسخ کرده است. کورالاین که در ابتدا به هیچ عنوان حاضر به کنار آمدن با زن و مرد وحشتناک نبود، حالا برای نجات جان خانواده اش و آن سه کودک معصوم دست به معامله ای می زند و قرار بر این می شود که اگر کورالاین در بازی بازنده شد برای همیشه به منزله ی فرزند نزد جادوگر باقی بماند ولی اگر برنده شد، جادوگر دست راستش را از دست می دهد و باید همه را آزاد کند. بازی شروع می شود. دخترک باید روح های مسخ شده و پدر و مادرش را بیابد. این کار خیلی به سختی پیش می رود و جادوگر از هیچ کارشکنی ای دریغ نمی کند. اما کورالاین شجاع، ناامید نشده و بالاخره پیروز شده و همه چیز به حالت عادی خویش بازمی گردد به جز این که جادوگر حاضر به قبول شکست نمی شود. دست راست وی از بدنش جدا شده در دنیای واقعی به هر طرف می رود و سعی دارد آرامش را برهم بزند اما کورالاین با نقشه ای زیرکانه آن را به چاهی عمیق انداخته و روی چاه را با سنگ های سنگین می پوشاند. حالا کورالاین آماده است تا سال تحصیلی جدید را با شادمانی و آرامش آغاز کند.