معرفی کتاب عشق خدا، چرایی و چگونگی اثر محمدحسن وکیلی

عشق خدا، چرایی و چگونگی

عشق خدا، چرایی و چگونگی

4.6
54 نفر |
22 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

31

خوانده‌ام

97

خواهم خواند

55

شابک
9786227281514
تعداد صفحات
159
تاریخ انتشار
_

توضیحات

         تو این دنیا هرکسی دنبال رسیدن به لذتی هست که فکر می‌کنه لذت برتره.

یکی دنبال پول و مقامه، یکی دنبال شهرت و قدرت، یکی هم لذت رو در رسیدن به کشف و کرامت و در نهایت متنعم شدن از نعمتهای آخرت مثل رسیدن به بهشت و همنشین شدن با ملائکۀ الهی می‌دونه.

اما آیا واقعا لذت برتر اینه؟

بزرگان دین که می‌گن شیرین‌ترین و زیباترین حقیقت این عالم، عشق و محبت خداست. اینکه ما عاشق خدای بینهایت بشیم.

اگر اینطوره پس چرا ما قدر و قیمت عشق خدا رو نمی‌فهمیم؟ اصلاً چطور میشه عاشق خدا شد؟ اونهایی که عاشق خدا شدند به چی رسیدند که بقیه نرسیدند؟ چرا ما مثلاً در عشق و فراق سیدالشهداء گریه می‌کنیم ولی تصوری از وصال خدا و درد فراق خدا نداریم؟

کتاب «عشق خدا، چرا و چگونه» اینجاست تا ما رو با این حقیقت گرانقیمت بیشتر آشنا کنه تا به حکم عقل اثبات بشه که همنشینی با خداوند متعال، ارزشمندترین حقیقت عالَمه.

جواب این سوالات هم توی کتاب هست که مگر خدا داشتنیه؟ مگر مخلوق حقیرِ فقیرِ کوچک می‌تونه خدای بینهایت رو داشته باشه؟ چطور میشه خدا رو در آغوش گرفت؟

توی این کتاب یاد میگیریم چطور مثل اولیای الهی و عارفان حقیقی، عاشق خدا شد؟ چطور عشق غیر خدا رو از قلبمون بریزیم بیرون و در عین حال همسر و فرزند و رفیق مون رو هم دوست داشته باشیم؟

یک نکتۀ مهم دیگه هم توی این کتاب هست اونم اینکه با شناختن آثار عشق و محبّت، و فهمیدن اینکه عاشق چه خصوصیاتی داره و عشق با قلب آدم چکار می‌کنه، راحتر می تونیم این مسیر سخت رو خیلی زود طی کنیم.
      

لیست‌های مرتبط به عشق خدا، چرایی و چگونگی

نمایش همه

پست‌های مرتبط به عشق خدا، چرایی و چگونگی

یادداشت‌ها

          با سلام. محتوای این کتاب کاملا عرفانی است و به عبارت دیگر بایستی با برخی عبارات عرفانی اشنا باشید تا هدف نویسنده را از بیان بعضی جملات را درک نمایید.
سعی نویسنده بر این است که شما را در دامن خدا بیاندازد و طرق این مسیر را از راه خواندن اشعار عرفانی، مطالعه زندگینامه بزرگان عرفان و خواندن ادعیه ای که در آن از عشق خدا صحبت کرده می داند. عارف را تا انجا بالا میبرد که در صفحه ۶۲ کتاب می نویسد:
اما کسی که قلب و وجودش خدایی شده است دیگر با خداوند متعال دوگانگی ندارد و صفحه قلبش ایینه اراده خداست و هر انچه نشان می دهد همان است که خدا می پسندد لذا هر چه بخواهد در عالم انجام میشود و دیگر اراده او ردخور ندارد. هر چه اراده کند و قلبش به ان تعلق بگیرد انجام میشود.
انسان با خدا دوگانگی نداشته باشد یعنی چه؟ یعنی انسان همان خدا است به عبارت دیگر همان وحدت وجود. آیا ما در احادیث همچنین مضامینی داریم؟ اراده انسان همان اراده خدا شود یعنی چه؟
و البته مضامینی از این دست در کتاب موجود است.
همچنین در چند جای کتاب نویسنده  داستانهایی را از بزرگان نقل میکند بدون منبع که غالبا نیز از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط است مانند صفحات ۱۱۳ و ۱۴۹ کتاب
به نظر میرسد نویسنده خود نیز  در سردرگمی به سر میبرد زیرا در پاراگراف اخر کتاب با عبارت زیر تیر خلاصی رسیدن به خدا را شلیک کرده است اما نمیدانم چرا از این مسیر سخت خود را عبور داده است تا به این هدف برسد. نویسنده می نویسد:
را رسیدن به این محبت (محبت به خدا)هم  تقوی و دین داری خالصانه و کلید آن محبت سیدالشهدا و اهل بیت علیهم السلام است. بزرگان فرموده اند حواله عشق خدا را باید از در خانه اهل بیت  علیهم السلام گرفت و در بین اهل بیت  سیدالشهدا علیه السلام بیش از سایرین در این زمینه مدد می رسانند و دستگیری می فرمایند.
        

2

ویدئو در بهخوان
        تو این دنیا هرکسی دنبال رسیدن به لذتی هست که فکر می‌کنه لذت برتره.
یکی دنبال پول و مقامه، یکی دنبال شهرت و قدرت، یکی هم لذت رو در رسیدن به کشف و کرامت و در نهایت متنعم شدن از نعمتهای آخرت مثل رسیدن به بهشت و همنشین شدن با ملائکۀ الهی می‌دونه.

اما آیا واقعا لذت برتر اینه؟

بزرگان دین که می‌گن شیرین‌ترین و زیباترین حقیقت این عالم، عشق و محبت خداست. اینکه ما عاشق خدای بینهایت بشیم.

اگر اینطوره پس چرا ما قدر و قیمت عشق خدا رو نمی‌فهمیم؟ اصلاً چطور میشه عاشق خدا شد؟ اونهایی که عاشق خدا شدند به چی رسیدند که بقیه نرسیدند؟ چرا ما مثلاً در عشق و فراق سیدالشهداء گریه می‌کنیم ولی تصوری از وصال خدا و درد فراق خدا نداریم؟

کتاب «عشق خدا، چرا و چگونه» اینجاست تا ما رو با این حقیقت گرانقیمت بیشتر آشنا کنه تا به حکم عقل اثبات بشه که همنشینی با خداوند متعال، ارزشمندترین حقیقت عالَمه.

جواب این سوالات هم توی کتاب هست که مگر خدا داشتنیه؟ مگر مخلوق حقیرِ فقیرِ کوچک می‌تونه خدای بینهایت رو داشته باشه؟ چطور میشه خدا رو در آغوش گرفت؟

توی این کتاب یاد میگیریم چطور مثل اولیای الهی و عارفان حقیقی، عاشق خدا شد؟ چطور عشق غیر خدا رو از قلبمون بریزیم بیرون و در عین حال همسر و فرزند و رفیق مون رو هم دوست داشته باشیم؟

یک نکتۀ مهم دیگه هم توی این کتاب هست اونم اینکه با شناختن آثار عشق و محبّت، و فهمیدن اینکه عاشق چه خصوصیاتی داره و عشق با قلب آدم چکار می‌کنه، راحتر می تونیم این مسیر سخت رو خیلی زود طی کنیم
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3