دلم می خواهد اندوهگین باشم: رویارویی با اندوه و فقدان در فرهنگی که تاب تحملش را ندارد

دلم می خواهد اندوهگین باشم: رویارویی با اندوه و فقدان در فرهنگی که تاب تحملش را ندارد

دلم می خواهد اندوهگین باشم: رویارویی با اندوه و فقدان در فرهنگی که تاب تحملش را ندارد

مگان دیواین و 2 نفر دیگر
3.5
65 نفر |
33 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

27

خوانده‌ام

144

خواهم خواند

119

ناشر
گویا
شابک
9786227291230
تعداد صفحات
358
تاریخ انتشار
1399/5/28

توضیحات

        هیچ چیز اشتباهی در مورد غم و غصه وجود ندارد. اندوه پیامد طبیعی عشق است؛ واکنش معقول و درست به فقدان. اندوه احساس بدی در آدم ایجاد می کند، اما چیز بدی نیست. اینکه شما احساس پریشانی و آشفتگی می کنید به این معنا نیست که دیوانه شده اید.اندوه قسمتی از عشق است، عشق به زندگی، به خود و به دیگران. آنچه با آن در حال زندگی کردن هستید، حتی اگر دردناک باشد، همان عشق است و عشق حقیقتاً می تواند گاهی سخت و جان فرسا باشد. اگر می خواهید این تجربه را به عنوان بخشی از عشق دقیق تر احساس کنید، باید درباره اش به منزله ی دوره ای عینی و واقعی در زندگی شخصی شروع به صحبت کنیم نه به منزله ی نوعی ناهنجاری و نه اینکه سعی کنیم با امید دادن های دروغ و غلط بگوییم که همه چیز نهایتاً روبه راه خواهد شد.
      

یادداشت‌ها

          "عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست" موضوعیه که جاش تو فرهنگمون خالیه و همین موضوع باعث میشه که این کتاب فارغ از محتوا، صرفا به علت دغدغه‌ی درستی که داره توجه جلب کنه. 
اما اگر بخوام درباره‌ی محتوا بگم،
این کتاب به دید من به چهار قسمت تقسیم می‌شه. بخش اول مطالب عموما تکراری و تئوری که شاید برای فردی که در حال تجربه‌ی سوگه مفید باشه اما نمیتونه همه‌ی مخاطب‌هارو جذب کنه، بخصوص اگر دید اصلی برای انتخاب کتاب، این باشه که چطور میشه سوگ آدم‌هارو بهتر همراهی کرد.
بخش دوم بخش مورد علاقه‌ی من بود. بخشی که به دنبال اینه که ثابت کنه سوگ بخشی از زندگیه و لازمه شبیه یک چیز نرمال بهش نگاه کرد. این بخش چه برای کسی که داره با سوگ دست و پنجه نرم میکنه، چه برای کسی که در گذشته مواجه شده یا در آینده مواجه میشه پر فایده‌ست. لازم به ذکره که تو این بخش صرفا با سوگ ناشی از فقدان مواجه نیستیم و نگاه کلی تره.
بخش سوم مشخصا برای آدم‌هایی مفیده که در حال تجربه‌ی سوگن.
و بخش آخری که به نظرم میتونست ‌کاربردی‌تر هم عنوان باشه، چگونگی همراهی انسان سوگواره. به نظرم مگان دیواین به علت تجربه‌ی کاری و تجربه‌ی سوگی که داشته خوب از پس این قسمت براومده و احتمالا خوندنش بتونه باعث پیشرفت رفتاریمون بشه.

به‌طورکلی
برای کسایی که با سوگ دست و پنجه نرم می‌کنن، خیلی سودمنده و برای کسایی که می‌خوان بدونن چطور همراه بهتری باشن هم فایده داره. 
و در مجموع، خوشحالم که داریم به سمتی می‌ریم که سوگ رو بپذیریم.
"بعضی چیزها را نمی‌توان درمان کرد؛ فقط باید آن‌ها را به دوش کشید."
        

26

          مگان دیواین این کتاب رو با این جمله شروع می کنه که در فرهنگ ما،(فرهنگ آمریکایی)، شیوه ی برخورد با سوگ معیوب است. 
وختی این جمله رو خوندم فکرم درگیر این شد که ما در کشورمون چه رفتاری با آدم هایی که درگیر سوگ و فقدان هستند داریم؟
از اون ها انتظار داریم بهترین مجالس رو برگزار کنند، چیزی کم و کسر نباشه، حواسشون به لیست مهمان ها باشه و .. .
فرد داغ دیده حق داره نهایتا دو ماهی ناراحت باشه، اما باید سریع به روال سابقش برگرده چون ما بیشتر از این مدت زمان تحمل نداریم آدم های ناراحت و افسرده رو دور و برمون ببینیم، ما دوست داریم اون ها طوری رفتار کنند که انگار نه انگار فردی رو از دست دادند که تا همین چند وقت پیش از افراد مهم زندگیشون بوده!
اما
همه ی این ها خواسته ها و توقعات بی جاییه! 
با خوندن این کتاب می فهمیم اگر کسی فردی رو از دست میده چه حال و هوایی رو تجربه می کنه. خوندن این کتاب به ما کمک میکنه دنیای بعد از سوگ که با عوارض جسمی، اضطراب، ذهن مشوش همراه هست رو بهتر بشناسیم.🫂
اگر کسی رو از دست دادیم، به خودمون زمان بدیم تا دردهامون التیام پیدا کنه. این کتاب میگه ما قصد نداریم درد رو برطرف کنیم، فقط میخواهیم روی اون مرهم بگذاریم.🖤
این کتاب پیشنهاد من به شماست ، اگر دچار سوگ هستید و یا یکی از اطرافیانتون درگیر فقدان شده، با خوندن این کتاب میتونید راهتون رو با شرایط جدید ادامه بدید.📕
        

13