معرفی کتاب سال بلوا اثر عباس معروفی

سال بلوا

سال بلوا

4.1
393 نفر |
112 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

52

خوانده‌ام

834

خواهم خواند

459

ناشر
ققنوس
شابک
0009643115119
تعداد صفحات
344
تاریخ انتشار
1384/8/21

توضیحات

        کتاب سال بلوا نوشته عباس معروفی که سه سال و نیم از عمرش را صرف نوشتن آن کرد. داستان رمان سال بلوا در دوره اواخر سلطنت رضا شاه و سال های جنگ جهانی دوم  و در هفت شب اتفاق می‌افتد. راوی شب های زوج نویسنده و راوی شب های فرد، شخصیت اصلی داستان به نام نوشا (نوش آفرین) است. البته کتاب سال بلوا سرتاسر شامل ماجرا و شخصیت‌های متعدد است. خلاصه کتاب سال بلوا

کتاب سال بلوا به موضوعات مختلفی اشاره می کند. به عشق ممنوعه می پردازد و قدرت طلبی را به خوبی نشان می دهد. زن ستیزی را بررسی می کند و نشان می دهد که تا چه حد زن ها محدود هستند. عباس معروفی همه این موارد را در کتاب سال بلوا به شیوه ای زیبا بیان کرده است. طوری که هر کدام از این موضوعات تکه ای از داستان را شکل می دهد و مخاطب باید این تکه ها را همانند پازل کنار هم بچیند و در آخر به مفهوم اصلی داستان برسد. همین داستان را به شدت جذاب کرده است و از خستگی خواننده می کاهد.

خلاصه داستان:
کتاب سال بلوا نوشته عباس معروفی شامل خاطراتی است که در ذهن نوش آفرین شخصیت اصلی داستان مرور می شود. نوشا دختر سرهنگ نیلوفری است. سرهنگی که برای پیمودن پله های ترقی به سنگسر آمده است و تصمیم دارد آینده ای با شکوه برای دخترش رقم بزند. اما نوشا عاشق کوزه گری غریب می شود و تمام وجودش را تقدیم او می کند، با این حال تقدیر، تصمیم دیگری برای نوشا گرفته است و…

متن پشت جلد کتاب:
«گفتم آب، و ساعت لنگریمان گفت: دنگ دنگ دنگ» خلاصه کتاب سال بلوا

فاصله ها از میان برداشته شده اند و حال و گذشته در هم آمیخته اند ؛ حسینای مسحور شده با زلفی آشفته ایستاده است؛ اما نه بر پله های شهرداری که در ذهن نوشافرین؛ دکتر معصوم طناب دار حسینا را می بافد و با قنداق موزر به مغز نوشافرین می کوبد؛ سرهنگ در پی پیمودن پله های ترقی از شیراز به سنگسر می افتد؛ ملکوم آلمانی در کار ساختن یک پل بزرگ از کوه پیغمبران به کافر قلعه است؛ و سروان خسروی در پی آن است که همهٔ کوچه های شهر به خیابان خسروی ختم شوند. اما همه یک داغ به پیشانی دارند؛ همان که سال بلوا را آغاز می کند. همان که همه ناچار به انتخابش بوده اند. و مقصر کیست وقتی بازی و بازیگر یگانه نیست؟

قسمتی از رمان: 
حسینا گفت : می دانی اولین بوسه جهان چطور کشف شد؟ کتاب سال بلوا نوشته عباس معروفی

دست هاش تار آرنج گِلی بود، گفت که در زمان های بسیار قدیم زن و مردی پینه دوز یک روز به هنگام کار بوسه را کشف کردند. مرد دست هاش به کار بود، تکه نخی را با دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دست هاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لب های مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

25 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به سال بلوا

یادداشت‌ها

Mobina Fathi

Mobina Fathi

1400/10/30

          «گفتم من مکافات چه کسی را پس می‌دهم؟ چرا این همه آدم در ذهن من زندگی می‌کنند؟ مگر قرار است بار همه زن‌ها را من به دوش بکشم؟ حتما مردها هم هستند.»

شاید بهتر باشد قبل از نوشتن از داستان کتاب، تفکر حل شده در کتاب را بدانیم. پیش‌تر از رمان پیکر فرهاد معروفی نوشتیم که تقریبا ده سال پس از سال بلوا و به بیان خود معروفی به عنوان ادای دینی به بوف کور هدایت، خلق شد. در یادداشتی که روی پیکر فرهاد نوشته شده است، بیان شده که مسئله معروفی در آن رمان «زن» بوده است. سال بلوا نیز همین طور است و به بهترین شکل سرنوشت تیره و تاریک زنان ایرانی را روایت می‌کند و از حق و حقوق در نطفه خفه شده‌ی آنان صحبت می‌کند. 
اما داستان، ما از زبان «نوشافرین» وارد داستان می‌شویم و شخصیت اصلی زن داستان را در حالی که به دلیل اینکه کتک مفصلی از همسر خود خورده، ناخوش و بیمار گشته است ملاقات می‌کنیم. رفته رفته به همراه خیالات و خاطرات نوشافرین، همراه افسانه شاهدخت و زرگر می‌شویم. که این افسانه در طول رمان، پا به پای داستان نوشافرین و دکتر معصوم پیش می‌رود. ما با خاطرات نوشافرین و معشوقه کوزه‌گر او، حسینا که همیشه بوی خاک می‌دهد آشنا می‌شویم.
کتاب شش فصل دارد که راوی فصل اول آن نوشافرین و فصل بعدی دانای کل است و تا آخر کتاب این دو راوی یک در میان داستان را روایت می‌کنند. و مانند دیگر آثار معروفی از جمله سمفونی مردگان یا پیکر فرهاد، اتفاقات ترتیب درستی ندارند و ما در گذشته و آینده نوشافرین در رفت و آمدیم.
در این میان فصولی که نوشافرین روایت می‌کند را می‌توان بیانگر جایگاه زن در طول تاریخ دانست. زنی که مورد ظلم و ستم قرار گرفته شده و شخصیت و هویت او با «روسپی» خوانده شدنش متلاشی شده است و هیچ ارزش و احترامی ندارد. هیچ حقی ندارد، حق تحصیل ندارد، حق عاشق شدن ندارد. آنچه معروفی به شکلی ملموس بیان می‌کند و جالب توجه است، این است که زن این دوره (دوره پادشاهی رضاخان) در ذهنش تعریفی از زندگی ندارد، او همواره خود را وابسته به مرد می‌داند. مثل نوشافرین که دلش می‌خواست پدرش بود تا نجاتش دهد یا مادرش که بدون همسرش تنها بیرون نمی‌رفت. گویی آن‌ها به لفظ «ضعیفه» بودن باور دارند. برای مثال در این قسمت از کتاب که در زیر نوشته شده است، این وابستگی کاملا مشهود است.
«گفتم: چرا زور می‌گویی، مادر؟ چرا هر وقت جایی می‌روم یکی باید مثل سایه دنبالم باشد؟» مادر یک دستش را به کمرش زد، قدمی جلو آمد: «چه حرف‌ها! کی پدرت اجازه می‌داد ما که زنش بودیم پامان را از خانه بیرون بگذاریم؟ حالا دخترش تک و تنها برود بیرون؟ مگر من می‌گذارم؟»

هرچند تمام مردها داستان، بیانگر مردسالاری جاری در جامعه بوده‌اند و حتی حسینا نیز مستثنی نیست؛ چرا که نوشافرین در کنار حسینا لباس‌های زنانه و ظریف می‌پوشد  تا زنانگی‌اش را حس کند، بر خلاف اینکه معصوم لباس‌های مردانه خود را تن نوشافرین می‌کند. هر چند حفظ این زنانگی به شاعرانه کردن این عاشقانه کمک کرده است اما می‌دانیم که زنانگی در مقابل مفهوم مردانگی است. 
معصوم اما فقط نماد مردسالاری نیست و اگر کمی در شخصیت او عمیق‌تر شویم، درمی‌یابیم که منصور بیش از هر چیزی نماد «سرکوب» است. او نوشافرین را با موزر می‌زند و بعد برای اینکه او را در ذهن همه، از جمله خودش دفن کند و سرکوب کند او را جذامی می‌خواند. او حسینا را نیز جذامی می‌خواند تا کسی سراغش نرود. این‌ها همه روش‌های سرکوب است. 
و اما جدا از بررسی داستان از بعد فمنیستی، (که می‌توان گفت دغدغه اصلی معروفی از به تحریر درآوردن این داستان بوده است.) بگذریم؛ معروفی ایران را در این برهه تاریخی که زمان جنگ جهانی دوم است را نیز به شکلی دقیق و بی‌پروا تصویر کرده است. همه ما می‌دانیم که ایران در جنگ جهانی دوم اعلام بی‌طرفی می‌کند اما روسیه و انگلستان که نفع خود را در بی‌طرفی ایران نمی‎‌بینند، دست بردار نیستند و روزگار تیره و تاری را برای مردم بی‌گناه ایران رقم می‌زنند. معروفی ترس و وحشتی را که به سبب حضور نازی‌ها، تمام خیابان‌ها را مه اندود کرده بود را به ملموس‌ترین شکل تصویر می‌کند. آنچه باعث می‌شود تا قلم معروفی را بی‌پروا بنامیم، شاید همین موضوع است که او واقعیت را به تلخ‌ترین شکلی که واقعا هست به ما نشان می‌دهد و واقعیت این است هیچ قهرمانی قرار نیست مردمان و شخصیت‌های اسیر داستان در آن برهه از تاریخ را نجات دهد و پایان غمناک است. 

        

14

زینب

زینب

1400/4/29

          سالِ بلوا نوشته‌ی عباس معروفی داستانی بلند است که در هفت[شب] توسط نوشافرین دخترِ سرهنگ نیلوفری و نویسنده روایت می‌شود.
این کتاب سه اسطوره/قربانی دارد: سیاوش، حسین و اسماعیل و از طرف دیگر شخصیتِ نوشا که دلباخته‌ی حسینا‌ی کوزه‌گر و بوی خاکِ دستانش شد. علاقه‌ام به این کتاب بیش از آنکه به خاطر موضوع و نحوه‌ی داستان‌پردازی باشد به خاطر این بود که بخشی از آن مرور خاطراتی نزدیک بود و سر باز کردن زخمی که به غایت دوست می‌داشتمش. فارغ از این حس به خاطر نحوه‌ی روایت (روایت غیرخطی) و به‌هم‌ریختگی تقدم و تأخر وقوعِ رویداد‌ها، نحوه‌ی فضا سازی(برای مثال کارگاهِ تاریک و نمورِ حُسینا) و حس‌آمیزی‌ها(بوی خاکِ دستانِ حسینا) در ما گاه دلهره‌ و آشوب و گاه آرامش و اندوهی ایجاد می‌کرد که درخور و متناسب با داستان و احوالِ نوشا، حسینا و... بود و موجبِ همذات پنداریِ دوچندان با ایشان می‌شد.
عباس معروفی خوب میداند چه چیز را چگونه بیان کند بطوریکه زخم‌های همیشه باز را از پسِ پشتِ خاطرات بیرون بکشد و یا خواننده را به چنان باوری از رخداد برسانه که گویی کتاب را زیسته است و بیشترین اثر را بر مخاطبش بگذارد. 
__________________
بُرِش:
[حسینا گفت:"می‌دانی اولین بوسه‌ی جهان چه‌طور کشف شد؟"
دست‌هایش تا آرنج گِلی بود. گفت که در زمان‌های قدیم زن و مردی پینه‌دوز یک روز به هنگامِ کار، بوسه را کشف کردند. مرد دست‌هایش به کار بود، تکه‌نخی را به دندان کند. به زنش گفت بیا این را از لبِ من بردار و بینداز. زن هم دست‌هاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لب‌های مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم، ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.]
صفحه‌ی ۳۲۸
        

8

          خب این کتاب رو به دلایلی هنوز تو ایست کتاب های در حال خواندن  دارم در حالی که خوندنش رو تموم کردم .
اول باید بگم با توجه به تعاریف اطرافیان و دوستداران کتاب داغلب شدم که این رمان رو بخونم وباید بگم واقعا در حد و اندازه های تعاریفی که از این کتاب شده بود برای من نبود .
رمانی جالب و خواندنی که امتیاز سه ستاره رو براش در نظر گفتم چون اول اینکه علی رغم شروع جذابش ناگهان در ورطه روایت داستان و نقل قول های از روایان مختلف گیر می کنیم گاهی نیوشا برای ما روایت میکند   گاهی  دیگری  .
علاوه بر آن گاهی فلش بک زدن به گذشته در دل روایت اکنون اتفاق می افتد که باعث گیج شدن و رها شدن بی مورد خط داستان می شود و بازگشت به داستان هم بدون توضیح و یکبارا اتفاق می افتد این رفت و برگشت‌ها بیشتر باعث جستجوی خواننده در پیدا کردن زمان داستان می‌گردد.
داستان حکایت نیوشا دختر سرهنگ نیلوفری و عشق او به جوانی به نام حسینا می‌باشد و در خلال این روایت ماجرای ازدواج نیوشا و اوضاع و احوال حاکم بر شهر یز به تصویر کشیده می‌شود حال باید باشد در این موارد خط داستان به درستی مشخص نگردیده که آیا ما روایت زندگی اکنون نیوشا را به عنوان خط اصلی داستان انتخاب نماییم یا ماجرای رابطه عاشقانه او و حسینا؟
عدم شخصیت پردازی داستان به نظر من یکی از موارد ضعف ین رمان به حساب می‌آید شخصیت‌ها در داستان وارد می‌شوند و نهایتاً از گذشته آنها و اقدامات ایشان وضیحات مختصری به ما داده می‌شود شاید هم این نوع نگارش را بتوان بر مبنای رمان معروف گارسیا مارکز یعنی ۱۰۰ سال تنهایی توضیح یا توجیه کرد البته باید بگویم که آن رمان نیست بر خلاف تمام تعاریف و تمجیدهایی که از آن شده آنچنان تاثیرگذار و شاخص نبود البته این به نظر من با توجه به رمان دیگر ایشان یعنی ال‌های عشق و وبا کاملاً منطقی است.
در پایان باید بگم با توجه به سلوب‌های نوشتاری در ژانر رمان خواندن این رمان برای یک بار خالی از لطف نیست
        

9

محیا

محیا

1402/12/3

          سال بلوا برای من از اون دسته کتاب هایی بود که باید دوبار خوند تا داستان به عمق جانت فرو بره ، نه که با بار اول متوجه نشی چی به چیه ، متوجه می‌شی اما بار دوم درکت از داستان عمیق تره.
یکی از ‌کار های کتاب ها اینه که تلاش کنه به شما تجربه زندگی در غالب یک آدم جدید رو ببخشه ولی این که نویسنده چقدر موفق باشه مهمه و خب این کتاب در همراه کردن خواننده با شخصیت های داستان و روند قصه واقعا موفق عمل کرده ، همین که شما با ورود به اتاق حسینا بوی گِل به مشامتون می‌‌رسه یا درد نوشا رو به خوبی احساس می‌کنید یعنی شما همراه قصه هستید.
اما یک نقدی که به این قصه دارم اینه که بعضی شخصیت ها رو سرسری  رها کرده و با این که در بطن داستان هستن انگار که نیستند! شخصیت هایی مثل مادر نوشا که جاهایی از داستان باید دنبالش بگردی و با خودت بگی خدایا پس این مادر کجاست؟
اما در کل کتابی بود که به دلم نشست و  با این که چند سال قبل خوندمش هنوز در خاطرم پر رنگه و گاهی دلم برای دوستان عزیزم نوش آفرین و حسینا و حتی برای دشمن عزیزم ، معصوم هم  تنگ می‌شه.
من این کتاب رو با صدای گیرا و لحن و خوانش با وسواس و دقت خانم عاطفه رضوی شنیدم که داستان رو برام جذاب تر کرد حتی اگر این کتاب رو خوندین هم بهتون پیشنهادش می‌کنم.
و این یادداشت رو با محبوب ترین دیالوگ این قصه برای خودم ، تموم می‌کنم:
"من چه یادی دارم ، چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟
چرا آدم ها در یاد من زندگی می‌کنند و من در یاد هیچکس نیستم؟".
        

16

          سال بلوا
اثر عباس معروفی
.
.
عباس معروفی، نویسنده موفق ایرانی سه سال از عمر خود را برای نوشتن این رمان صرف کرد تا چنین اثر زیبایی خلق شود. قلم او به شیوه جریان سیال ذهن میباشد. عباس معروفی یکی از نویسندگان معاصر ایران و نویسنده رمان سمفونی مردگان است.
.
این رمان ماجرای زندگی نوش آفرین (نوشا) ست که با خانواده و پدر نظامی خود وارد شهر سنگسر میشوند.
زمان تاریخیِ شش ماهۀ داستان، شامل اواخر سلطنت رضا شاه، وقایع شهریورِ بیست و سال‌های جنگ جهانی دوم است.

قصۀ سال بلوا، در هفت شب اتفاق می‌افتد که راویِ شب‌های زوج، خود نویسنده و راوی شب‌های فرد، شخصیت اصلی یعنی نوشا (نوش آفرین) است. به این ترتیب آغاز کننده و خاتمه دهندۀ ماجرا، کسی جز خودِ او نیست. .
داستان چند پرش زمانی متعدد دارد. یعنی ابتدای کتاب از زمان حال آغاز میشود و در ادامه به کودکی نوش آفرین باز میگردد و گاهی دوباره به زمان حال اشاره میکند.
از عشق شکست خورده نوش آفرین به حسینا میگوید و ازدواج کردن زوری او با مردی که هیچ مهر و محبتی ندارد.
شاید حتی گوشه ای از جور و ستمی که به زنان سرزمین ما میشود را بتوان در این کتاب لمس کرد.  از طرفی طی برکنار شدن رضا شاه و ورود نیرو های انگلیسی و روسی به ایران در دوره جنگ جهانی دوم، میتوان قسمتی از فرهنگ و جامعه ی ایران در آن دوران را مشاهده کرد. مردمی مبهوت و ساکت که در می خانه ها سر میکنند و خودکامگی های نظامی را بدون هیچ اعتراضی میپذیرند!
میتوان گفت حتی تصویری گیرا از فرهنگ نیم قرن گذشته مردم ایران بر روی بوم خود میکشد تا با دیدنش به فکر فرو رفته و در کنارش داستان عشق نوش آفرین به حسینا را بخوانیم.
.
برای کسانی که کتاب های عاشقانه و غنی را می‌پسندند و از خواندن رمان های تاریخی و اجتماعی و پیچیدگی های داستانی لذت میبرند، این کتاب را توصیه میکنم.
در پناه خرد.

Merged review:

سال بلوا
اثر عباس معروفی
.
.
عباس معروفی، نویسنده موفق ایرانی سه سال از عمر خود را برای نوشتن این رمان صرف کرد تا چنین اثر زیبایی خلق شود. قلم او به شیوه جریان سیال ذهن میباشد. عباس معروفی یکی از نویسندگان معاصر ایران و نویسنده رمان سمفونی مردگان است.
.
این رمان ماجرای زندگی نوش آفرین (نوشا) ست که با خانواده و پدر نظامی خود وارد شهر سنگسر میشوند.
زمان تاریخیِ شش ماهۀ داستان، شامل اواخر سلطنت رضا شاه، وقایع شهریورِ بیست و سال‌های جنگ جهانی دوم است.

قصۀ سال بلوا، در هفت شب اتفاق می‌افتد که راویِ شب‌های زوج، خود نویسنده و راوی شب‌های فرد، شخصیت اصلی یعنی نوشا (نوش آفرین) است. به این ترتیب آغاز کننده و خاتمه دهندۀ ماجرا، کسی جز خودِ او نیست. .
داستان چند پرش زمانی متعدد دارد. یعنی ابتدای کتاب از زمان حال آغاز میشود و در ادامه به کودکی نوش آفرین باز میگردد و گاهی دوباره به زمان حال اشاره میکند.
از عشق شکست خورده نوش آفرین به حسینا میگوید و ازدواج کردن زوری او با مردی که هیچ مهر و محبتی ندارد.
شاید حتی گوشه ای از جور و ستمی که به زنان سرزمین ما میشود را بتوان در این کتاب لمس کرد.  از طرفی طی برکنار شدن رضا شاه و ورود نیرو های انگلیسی و روسی به ایران در دوره جنگ جهانی دوم، میتوان قسمتی از فرهنگ و جامعه ی ایران در آن دوران را مشاهده کرد. مردمی مبهوت و ساکت که در می خانه ها سر میکنند و خودکامگی های نظامی را بدون هیچ اعتراضی میپذیرند!
میتوان گفت حتی تصویری گیرا از فرهنگ نیم قرن گذشته مردم ایران بر روی بوم خود میکشد تا با دیدنش به فکر فرو رفته و در کنارش داستان عشق نوش آفرین به حسینا را بخوانیم.
.
برای کسانی که کتاب های عاشقانه و غنی را می‌پسندند و از خواندن رمان های تاریخی و اجتماعی و پیچیدگی های داستانی لذت میبرند، این کتاب را توصیه میکنم.
در پناه خرد.
        

0