یادداشت آیدا
3 روز پیش
اگر زن نبود ، جهان صدای لالایی را فراموش میکرد. اگر زن نبود ، عشق بیپناهترین واژهی انسان میشد. دلها جایی برای تپیدن نداشتند. زندگی بیطراوتترین فصلها را تجربه میکرد. لبخند هم کمرنگ میشد ، حتی در روشنترین صبحها... اگر زن نبود ، دستهای خالی مرد ، هیچ وقت پُر از آرامش نمیشد... پنجرهای به امید گشوده نمیماند ، حتی رو به آفتاب. اشک معنا نداشت ، چرا که عمقش را کسی نمیفهمید. لبخند ، طعم عشق را گم میکرد. اگر زن نبود ، واژهی "مادر" تنها یک صدا بود ، نه یک معجزه. دریا ، بیموج میماند ، کوه بیغرور ، و دنیا بیروح. زن ، لطافت است در میان سختیها ، آغوشی برای خستگیهای بینام ، چراغی در دل تاریکیهای بیانتها... [ اگر زن نبود، خدا هم شاید نمیخواست این جهان را تا این حد زیبا بیافریند... ] نوشا... نوشای بیپناهِ من، دخترکِ عاشقِ شبهای بیستاره... تویی که هرگز در آغوشِ باور کسی آرام نگرفتی... در من زنده خواهی ماند.
(0/1000)
نگارین مثنوی
2 روز پیش
0