معرفی کتاب عشق سال های وبا اثر گابریل گارسیا مارکز مترجم کیومرث پارسای

عشق سال های وبا

عشق سال های وبا

3.6
178 نفر |
47 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

26

خوانده‌ام

406

خواهم خواند

195

شابک
9789647196307
تعداد صفحات
520
تاریخ انتشار
1399/8/6

توضیحات

        
اجتناب ناپذیر بود . رایحه تلخ بادام ، به طور ناخواسته عشق نافرجام را در خاطرش زنده می کرد . دکتر خوونال اوربینو ، بلافاصله پس از ورود به خانه تاریک که هوایی مرطوب و سنگین داشت ، متوجه این امر شد .
از او خواسته بودند در اسرع وقت خود را به آنجا برساند و تحقیقات لازم را در مورد یک قتل ، رویدادی که رو به رو شدن با آن در حرفه او عادی شده بود ، به عمل بیاورد . خرمیاد سنت آمور، از مهاجران آندو در زمره مجروحان جنگ بود .
هر چند به شغل عکاسی آن هم در زمینه کودکان اشتغال داشت ، ولی حریف همیشگی دکتر در بازی شطرنج به حساب می آمد .
ظاهراً مرگ او بر اثر استنشاق بخار سیانید صورت گرفته بود و شاید به این ترتیب از رنج یادآوری خاطرات گذشته ، رهایی می یافت.

      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به عشق سال های وبا

یادداشت‌ها

          من اهل ژانر درام و رومنس نیستم، چه کتاب باشد چه فیلم؛
اما هرطور بود در اواخر نوجوانی نسخه پی دی اف این کتاب به دستم رسید و خواندمش.
روایت مارکز از عشق نمیدانم چقدر واقعی ست اما هرچه که بود، این داستان واقعی می نمود.
بهتر بگویم، نمیدانم چقدر آدم هایی که خلق کرده و دنیایی که در این کتاب ساخته، برگرفته از روایت واقعی انسان های دور و بر و گوشه و کنار زندگی اش بوده که دور از ذهن هم نیست، و نمیدانم چقدر احتمال دارد چنین اتفاقاتی مثل داستان بین آدم ها واقعا رخ دهد اما وقتی کتاب را میخوانی احساس قصه های پریان به تو دست نمی دهد و این خوب است. البته بد هم هست، چون بهرحال قصه ای بیش نیست و اگر حواسمان به این نباشد، شاید ناخودآگاه توقعمان نسبت به جریان رخ دادن عشق غیرواقعی شود.
هرچند که این داستان مثل بقیه داستان های مارکز، پر است از توصیفات و توضیحات زندگی آدم های مختلف دنیای ساخته شده در ذهن او، و نمیتوانم بگویم کاش کمش میکرد جون سبک مارکز این است. ولی ترجیح میدادم صحنه های زن و شوهری طور کمتری نوشته میشد که واقعا در روند داستان هم موثر نبودند.
        

3

آثار ادبی
          آثار ادبی امریکای لاتین را با مفاهیمی اجتماعی و ملی و آزادی‌خواهی بیشتر می‌شناسیم، جنبش‌های کارگری، قهرمانان مردمی در اعصار دیکتاتوری و خفقان و خاطرات جنگ‌های مکرر داخلی
عشق سال‌های وبا اما جان‌مایه‌اش را از عشق و رمانتیک گرفته و چون جان نویسنده‌ای مثل مارکز در آثارش نمود دارد در این جا هم قدری با رئالیسم جادویی طرفیم! این بار اما نه در خلق و ماهیت داستان بلکه در خود اهالی داستان، عشقی افسانه‌ای و اسطوره‌ای به عمر ۵۰ سال!!!
عشق سال‌های وبا داستان یک عشق دیرپا و عمیق در سال‌های دشوار و سخت است. سال‌هایی که هم جسم آدمی در عذاب و شکنجه و نیستی است و هم روح‌ او در تنگنا و فترت و تباهی؛ از یک سو وبا هست و مرگ و میر آدمیان و از سوی دیگر جنگ‌های داخلی، نابودی جنگل‌ها و خفقان ناشی از دیکتاتوری‌های پیاپی.
سخت است که قهرمان داستان را عشاق دلبسته هفتاد و چند ساله بنامیم و از پرورش شخصیتی به هویت و رسالت طبابت که دل‌نگران رشد و اعتلای جامعه خویش است غافل شویم. او برای رشد عمومی مردم جامعه‌اش، امکان تحصیل کودکان، خیریه‌ها و حتی محافل و مراکز ادبی و هنری سال‌ها زحمت کشیده و مرگش نیز دل‌سوز است.
اساسا مرگ یکی از اصلی‌ترین ارکان این رمان است جایی که داستان با صحنه مرگی مرموز و جالب آغاز می‌شود و خواننده احساس می‌کند قرار است جان اصلی کتاب بر سر آن ره پپیماید!
اما مارکز خواسته نشان بدهد آن اکسیری که علیرغم تباهی و نیستی و مرگ ناشی از وبا و تلخ‌کامی و جنگ داخلی امکان برآورده کردن  بوستان آمال و آرزوی آدمی را دارد تنها عشق است.
او از یک‌سو، عشق را به بیماری وبا مانند می‌کند که جسم و جان را می‌گیرد و می‌فرساید می‌میراند و از سوی دیگر همین عشق را تنها عنصر حیات‌انگیز، الهام‌بخش و نوآور و جسور حیات آدمی می‌داند.
مارکز در این کتاب می‌گوید آن‌چه مرگ را شکست می‌دهد و عقب می‌اندازد عشق است، بیش‌تر آن‌که عشق قدرت دارد زمان را توسعه داده و مکان را فراخ کند؛ آن‌جا که دو زوج عاشق تصمیم می‌گیرند علیرغم سختی‌ها و تنگناها تا ابد به گردش در رودخانه‌های کشتی‌رو برغم حریفان دولتی و اجتماعی ادامه دهند.
هر چند کتار این رودخانه‌ها دیگر نه تمساحی باشد و نه گاو دریایی و نه حتی بومیانی که از دیدن مهمانان شاد‌کام شوند!
وبا همان‌گونه که زندگی می‌گیرد و جان می‌فرساید می‌تواند محمل یگانه‌ای باشد برای دل‌دادگان و عاشقان! به شرط آن‌که پایمردی و پافشاری در عشق در میان باشد.
می‌شود در پناه بیماری وبا آسوده با معشوق آرمید
من بنده آن دمم که ساقی گوید 
یک جام دگر بنوش و من نتوانم
        

41

          یادداشت کتاب "عشق سالهای وبا" اثر گابریل گارسیا مارکز 

عشق سال‌های وبا، شاهکاری از گابریل گارسیا مارکز، داستانی است که عشق را نه به‌عنوان یک احساس ساده، بلکه به‌عنوان یک بیماری دائمی، مسری و در عین حال نابخشودنی به تصویر می‌کشد. فلورنتینو و فیرمینا، دو شخصیت که در تمام عمرشان در انتظار یک عشق از دست رفته می‌مانند، با گذر سال‌ها و تغییرات بی‌شماری در زندگی‌شان، همچنان به هم وصل می‌شوند و از هم جدا می‌شوند. این کتاب، نه فقط درباره‌ی عشق که درباره‌ی زمان است، درباره‌ی مرگ و زندگی، درباره‌ی دردهایی که با هیچ چیزی التیام پیدا نمی‌کنند.

در این اثر، مارکز نه‌تنها از رئالیسم جادویی استفاده کرده، بلکه نبوغ خود را در خلق داستانی پیچیده و در عین حال دلنشین به کار برده است. داستانی که با شوخ‌طبعی و تلخی‌اش، شما را در خودش غرق می‌کند و در عین حال هیچ وقت اجازه نمی‌دهد که از آن دل بکنی.

حرف آخر؟ این کتاب، یکی از آن‌هایی‌ست که وقتی تمامش می‌کنی، نه می‌توانی فراموشش کنی و نه می‌خواهی فراموشش کنی.
        

75