معرفی کتاب بریت ماری این جا بود اثر فردریک بکمن مترجم محمد حیدری

بریت  ماری این جا بود

بریت ماری این جا بود

فردریک بکمن و 1 نفر دیگر
4.1
176 نفر |
64 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

18

خوانده‌ام

367

خواهم خواند

137

شابک
9786229842881
تعداد صفحات
406
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        موضوع این کتاب حول یک زن است که به تازگی شوهر متقلب خود را ترک کرده و در شهر «بورگ» شغلی می گیرد و برای مرکز تفریحی کار می کند. خود این شهر به سختی یک شهر است، زیرا فقط یک پیتزافروشی دارد و یک فروشگاه گل فروشی نیز به تازگی افتتاح شده  است. در آنجا، او خود را مسئولی برای تمیز کردن و مراقبت از بچه های منطقه فقیرنشین می داند. شوهرش «کنت» به تازگی به او خیانت کرده و به سراغ فرد دیگری رفته است. او در خانه ای ساکن می شود «سامی»، «وگا» و «عمر» تعدادی از بچه هایی هستند که در این محل زندگی می کنند. آن ها علاقه زیادی برای شرکت در مسابقه فوتبال دارند، بنابراین از «بریت ماری» می خواهند که مربی فوتبال آن ها شود. این اتفاق و بسیاری از چیزهای دیگری که در این مکان وجود دارد زندگی کسل کننده بریت ماری را به شدت به چالش می کشاند.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          می‌دانم که اگر بریت ماری را از بیرون می‌دیدم، دوستش نداشتم و کلی باهم مشکل پیدا می‌کردیم ولی چون در این کتاب داخل بریت ماری بودیم باهاش کنار آمدم.
و این که انگار کتاب‌های بکمن همیشه برایم چهار ستاره‌ای می‌شوند. نه ۵ تا و نه ۳. با این که کلی از صحنه‌های کتاب استخقاق پنج ستاره را داشتند. 
شروع کتاب طولانی بود و پایانش هم ولی وسط‌های داستان نه.. انگار کتاب‌های قدیمی‌تر نویسنده این طوری هستند. و پر بود از شخصیت‌هایی که هیچکدام را نمی‌شود دوست نداشت. حتی آن مرد خیانت‌کار نچسب پول‌دوست را یا آن صاحب‌خانه‌ی کم‌بینای بددهن را.
و این که چطور نویسنده‌ می‌تواند این قدر عمیق ببیند و این قدر به داستان‌هایش عمق دهد؟

پی‌نوشت: ۱. شخصیتی که خیلی دوستش داشتم در این کتاب مرد و امروز همه‌اش احساس می‌کنم عزادارم. (به نظرم گفتن این که یک نفر در این کتاب می‌میرد خیلی هم اسپویلر آلارت نخواهد)
۲. این که چطور شخصیت هرکس با تیم مورد علاقه‌اش شکل می‌گرفت را عاشقانه دوست داشتم.

...نتیجه ۳:۳ شد، بعد بازی به وقت اضافه کشید و اون‌ها در ضربات پنالتی برنده شدند. آدم نمی‌تونه به کسی که باباش طرفدار لیورپوله بگه که نمی‌شه چیزی رو تو دنیا تغییر داد.

وقتی کسی طرفدار تاتنهام باشه، بیشتر از این که محبت ببینه، محبت می‌کنه. تاتنهام افتضاح‌ترین تیم افتضاح‌هاست، چون تقریبا خوبه. همیشه قول می‌دند که بازی‌شون معرکه باشه. همین امیدوارت می‌کنه. واسه همین از دوست داشتنشون دست نمی‌کشی و اون‌ها هم هر دفعه با کارهای جدیدشون از ناامید کردنت دست بر نمی‌دارند.
        

14

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

48

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          "بریت ماری اینجا بود"

یه اسپین آف از رمان مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است.
در اینجا بکمن میاد به شرح ادامه زندگی یکی از شخصیت های رمان قبلیش می‌پردازه . زنی به اسم بریت ماری...
در اینجا بریت ماری که از همسرش جدا شده در جستجوی یک شغل راهی شهر کوچیک دورافتاده ای می‌شه به اسم بورگ...
تا داستان یک مقدار بیفته رو غلتک و مخاطب رو جذب کنه طول می‌کشه . یکمی باید حوصله به خرج بدین.

یکی از چیزهایی که خیلی خوب در این رمان بهش پرداخته شده ؛ عادت کردن به یک نوع زندگیه . با اینکه طرف اذیت می‌شه اما حاضر نیست رویه رو تغییر بده.

از شگردهای بکمن پرداختن به چیزهایی معمولیه اما در ظاهر معمولی ! شما رو اونقدر با همین شخصیت های ساده خودش درگیر می‌کنه و خوب به توصیفشون می‌پردازه که دیگه غیر معمولی می‌شن!

مکان هایی که برای روایت داستان‌هاش انتخاب می‌کنه هم جالبه . معمولا جاهای دورافتاده رو انتخاب می‌کنه که در زندگی روزمره شاید کسی بهش توجه نکنه اما اونقدر خوب اجزای محل رو بهت نشون می‌ده که در انتها روح اون مکان رو می‌شناسی.

درود بر بکمن دوست‌داشتنی!
        

32

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        عالی به همراه کتاب مردی به نام اوه
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اگه کتابای فردریک بکمن رو خونده باشید می دونید که یه روال نسبتا ثابتی دارن؛ بکمن بیشتر به  تحولات درونی آدم ها، افکار و ریشه های رفتارهاشون می پردازه  و داستان هاش خیلی اتفاق و حادثه ندارن. اگه با دقت به داستان ها نگاه کنی شاید کل اتفاقات توی چند روز یا چند هفته بیفته اما تو به اندازه چندین سال حوادث نگفته رو خوندی. سبک بکمن اینه که کم کم توی دل اتفاقات کوچیک همه چیز رو برات فاش می کنه. توی کتاب مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسفم  با بریت ماری آشنا شدم و همونجا مشتاق شدم کتاب بریت ماری اینجا بود رو بخونم. بریت ماری زنیه که گذشته تلخی مملو از طردشدگی و تنهایی داشته و پس از سال ها زندگی با کنت و خونه داری به جایی رسیده که دیگه نتونسته خیانت کنت به خودش رو بپوشونه و انکار کنه و کنت رو ترک کرده و رفته توی هتل و دنبال کار می گرده. شغل  جدید اون رو به بورگ می بره.
به نظرم بریت ماری اینجا بود شاهکار بکمنه؛ شخصیت ها و احساسات و رفتارشون اونقدر با جزئیات و قشنگ توصیف شدن که آدم مبهوت میشه. اینکه چطور هر حرکت و رفتاری عمیقا معنا داره واقعا شگفت زده م کرد. مثلا جواب هر شخصیت به سوال طرفدار کدوم تیمی؟ چقدر معنی داشت و چقدر با اون شخصیت مطابق بود.
من خیلی عاشق این کتابم. خیلی خیلی خیلی عاشقشم. شاید چون شخصیت بریت ماری عین خودمه و حین خوندن کتاب انگار داشتم خودمو می دیدم. 
        

23