انسان در جستجوی معنا: از هولوکاست، با ادای احترامی کلاسیک به امید

انسان در جستجوی معنا: از هولوکاست، با ادای احترامی کلاسیک به امید

انسان در جستجوی معنا: از هولوکاست، با ادای احترامی کلاسیک به امید

3.9
285 نفر |
91 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

72

خوانده‌ام

749

خواهم خواند

334

ناشر
پر
شابک
9786226041270
تعداد صفحات
232
تاریخ انتشار
1398/9/26

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        کتاب انسان در جستجوی معنا نوشته‌ی ویکتور فرانکل، یکی از درخشان‌ترین نمونه‌های ادبی در ادبیات روانشناسانه و از آثار مشهور آمریکاست که داستان زندگی دکتر فرانکل را در اردوگاه اجباری رژیم نازی به تصویر می‌کشد.

انسان در جستجوی معنا (Man's Search for Meaning) درباره جان سالم به در بردن است؛ درباره سرچشمه قدرتی که به زنده ماندن فرانکل کمک کرد؛ فردی که متحمل سختی‌های زیادی شد. ویکتور فرانکل بعد از داشتن یک زندگی سخت در اردوگاه کار اجباری و پس از به پایان رسیدن جنگ و مشکلات، شاهکار ادبی خود به نام انسان در جستجوی معنا را به رشته تحریر درآورد.

این کتاب دو بخش دارد، بخش اول که در مورد خاطرات فرانکل در اردوگاه اجباری رژیم نازی است و بخش دوم که درباره‌ی مکتب فرانکل یعنی لوگوتراپی یا معنا درمانی توضیح می‌دهد. دکتر فرانکل در بخش دوم بیان می‌کند:

«من مردد هستم که پزشکی قادر به دادن این پاسخ باشد که معنای زندگی هر فردی چیست؟ زیرا معنای زندگی هر فرد دائماً در حال تغییر می‌باشد. از این رو، هر فرد باید معنی و هدف زندگی خود را در لحظات مختلف متوجه شود. هیچ معنایی وجود ندارد که انسان عمری را صرف یافتنش کند، بلکه هر یک از شما دارای وظیفه و رسالتی خاص در زندگی هستید که باید به آن دست پیدا کنید.»

دکتر فرانکل به بیان دو نکته پر معنا در این کتاب می‌پردازد. ابتدا این‌ که انسان باید بداند تا هر کار یا اتفاق سختی که در زندگی برایش اتفاق می‌افتد، دارای معنایی است. آن معنا می‌تواند هر چیزی باشد، عشق به یک معشوق، عشق به کار کردن، عشق به خدمت و یا هرچیزی که حال شما را خوب می‌کند. در واقع هر انسانی باید یک دلیل برای زنده ماندن خود داشته باشد.

ویکتور فرانکل (Viktor Frankl) بنیان‌گذار لوگوتراپی، روانشناس و عصب‌شناس اتریشی، که مدرک دکترای اعصاب و روان خود را از دانشگاه وین گرفته است. در جنگ جهانی دوم همسر باردارش، والدین و برادرش کشته شدند و خودش در چهار اردوگاه مختلف آشویتس اسیر شد.

فرانکل بر مبنای تجربه‌های شخصی و بیماران بسیار خود، عقیده دارد که کسی قادر نیست تا از رنج و عذاب دوری کند اما می‌تواند طرز برخورد با آن را به اختیار خود انتخاب کند. او، وقتی به اردوگاه کار اجباری آلمان در جنگ جهانی دوم وارد شد در جیب لباس یک زندانی کشته شده کاغذی پیدا کرد که روی آن نوشته شده بود: «خدایت را از ته قلبت، با تمام روحت و با تمام قدرتت دوست بدار».

تفسیر ویکتور فرانکل از آن جمله این بود که پاسخ مثبت به زندگی، برخلاف هر آنچه که با آن مواجه می‌شوید، چه رنج و چه مرگ، یک دستور است. چرا که در سخت‌ترین مسیرها و در ناامید کننده‌ترین لحظات و شرایط است که می‌توان بزرگ‌ترین معنا را کشف کرد. او معنی حضور خود را در آن جهنم و اردوگاه عذاب‌آور پیدا کرد و بخاطر آن تمام بیماری، خستگی، گرسنگی، تشنگی، فشار روانی و شکنجه‌های بدنی و... را تحمل کرد.